|
|
|
در دوران جنگ جهانی دوم، همیشه بمباران کشورهای دور از دسترس مسئله ای مشکل ساز برای نیروی هوایی کشورهای درگیر در جنگ بود. چرا که خطرات زیادی یک بمب افکن را در حین پرواز دوربرد به کشور دشمن تهدید می کرد. رهگیری شدن به وسیله جنگنده های دشمن، اتمام سوخت، خرابی موتورها و نقص فنی، همه و همه از عواملی بودند که مانع از موفقیت در بمباران های استراتژیک دوربرد می شدند. پس از جنگ جهانی دوم، کم کم این ایده توسعه زیادی پیدا کرد و نتیجه همین پیشرفت، رقابت شدید شوروی و آمریکا، یعنی دو طرف جنگ سرد در ساخت بمب افکن های سنگین دوربرد شد. یکی از مهم ترین و پیشرفته ترین بمب افکن های ساخت شوروی که همواره موجب وحشت غرب بود، بمب افکن مافوق صوت سنگین Tu-22M، یعنی نمونه اصلاح شده همان بلایندر قدیمی بود. در مقاله زیر، به تفصیل به تشریح توانایی های این بمب افکن فراموش شده البته قدرتمند و مقتدر خواهیم پرداخت.
توانایی لحظه به لحظه بمباران طرف مقابل در جنگ سرد، برای شوروی و آمریکا حکم یکی از بزرگترین آرزو هایشان را داشت. ظاهراً هنوز قدرت بمباران های سنگین دو طرف به حدی نرسیده بود که آمریکا و شوروی بتوانند با هم درگیر نبرد های این چنینی شوند. بنابراین، هر دو کشور شروع به توسعه موشک های قاره پیمای خود کردند و هر روز با دست یافتن به فناوری پیشرفته تری، هر یک از طرفین قدرت خود را به رخ طرف مقابل می کشیدند. موشک های دوربرد تا اواخر جنگ سرد همچنان یکی از موضوع های داغ بحث های نظامی بین آمریکا و شوروی بود، اما انگار این دو کشور هم به این نتیجه رسیده بودند که هرگز بمباران موشکی نخواهد توانست جای عملیات انسانی را به طور کامل بگیرد، یعنی کاملاً جایگزین آن شود. در نتیجه آمریکا و شوری هیچ گاه از گسترش نیروی بمباران استراتژیکی که به وسیله هواپیماهای سنگین و دوربرد انجام می شد غافل نشدند.
توپولف Tu-22M و تاریخچه Tu-22 بلایندر، جد بزرگ بک فایر
Tu-22 از هواپیماهایی بود که هنوز تاریخ نخستین پرواز آن معلوم نیست. این هواپیما احتمالاً در اوایل دهه 60 نخستین پروازهای خود را انجام داد و در خدمت نیروی هوایی و نیروی دریایی شوروی قرار گرفت. ناتو که با بررسی عکس های هوایی به وجود این هواپیما پی برده بود، آن را بلایندر نام نهاد. با بررسی شکل بال های- پسگرای این هواپیما و ابعاد آن، سرعت آن حداکثر دو ماخ پیش بینی گشت که بعدها معلوم شد سرعت بلایندر هیچ گاه از 1.4 ماخ فراتر نرفته است. این هواپیما بمب افکنی با حداکثر وزن برخاست حدود هشتاد تن بود و موتورهای آن با یک پیکربندی نا متعارف در عقب بدنه و درست در زیر سکان عمودی قرار داشتند. مشهورترین مدل بلایندر، مدل بلایندر C است که به تجهیزات گسترده ECM یا دفاع الکترونیکی مجهز بود و در خدمت نیروی دریایی شوروی سابق قرار گرفت. عراق به عنوان هم پیمان نزدیک شوروی در آن سال ها، یکی از مشتریان Tu-22 بود و در زمان جنگ ایران-عراق هم این کشور، استفاده نسبتاً گسترده ای از این بمب افکن علیه ایران به عمل آورد. هواپیمای Tu-22M، یعنی بمب افکن مورد بحث این مقاله، از نظر ساختار کلی و البته نام شاید به Tu-22 شباهت هایی داشته باشد، اما توپلوف 22 مدل ام که به بک فایر مشهور است، اساساً هواپیمای دیگریست.
توپولف Tu-22M چگونه به وجود آمد
پس از طراحی بمب افکن Tu-22 هیئت طراحی توپولف کار را بر روی طرح بمب افکنی بر پایه ی بلایندر آغاز کرد. توپولف از ابتدا می خواست با تغییر زاویه پسگرایی بال ها و نصب موتورهای جدید با قدرت افزون تر نمونه ای اصلاح شده از Tu-22 را ارائه دهد. این طرح، طرح شماره 106 نام گرفت اما چندان که باید و شاید موفق نبود. شرکت توپولف طرح شماره 125 که بمب افکنی با بردی بیش از 4.800 کیلومتر و سرعتی بالغ بر 2.500 کیلومتر بر ساعت بود را نیز در سال 1962 به دولت آن زمان شوروی ارائه کرد. پس از تحلیل های فراوان، طرح 125 شرکت توپولف رد و طرح T-4 شرکت سوخو مورد قبول واقع گردید. با این که امیدها برای شرکت توپولف داشت به تدریج از بین می رفت، اما این شرکت دوباره دست به طراحی جدیدی با کد 145 زد. طرح 145 هواپیمایی اصلاح شده بر پایه ی Tu-22 بود که توانایی انجام ماموریت ها را چه در سرعت های زیر صوت و چه در سرعت های بالای صوت داشت. برای آن که حداقل نیاز های این هواپیما برای برد آن مرتفع شود، نیاز به استفاده از بال های متغیر بود تا طرح 145را تبدیل به بمب افکنی با انعطاف پذیری بالا و قابلیت پرواز در هر شرایط سرعت پروازی بنماید. بر اساس پیش بینی ها، هواپیمای جدید سرعتی بالغ بر 2.300 کیلومتر بر ساعت و بردی بین شش تا هفت هزار کیلومتر داشت. پس از آن که طرح T-4 شرکت سوخوی ناکام ماند، در سال 1967 توپولف رسماً مامور توسعه طرح 145 شد. نام هواپیمای جدید، همان Tu-22M بود. بیشتر گام هایی که در راه ساخت Tu-22M برداشته شد، نسبت به زمان خود بی نظیر بود. به خصوص که توجه ویژه ای هم به سیستم بال های متغیر که البته اساس همین طرح بود هم شده بود. بال های Tu-22M که در وسط بدنه قرار گرفته بودند، می توانستند زاویه خود را نسبت به خط عرضی هواپیما برای مطابقت با شرایط پروازی گوناگون تغییر دهند. نوک بال ها حالتی انحنایی و البته باریک و ریشه بال ها هم شکلی عریض و پهن داشت.
توپولف Tu-22M چگونه بمب افکنی بود
با معرفی بمب افکن سوپر سونیک بک فایر، آرزوهای نیروی هوایی شوروی برای داشتن بمب افکنی مدرن و در حد و اندازه های بمب افکن B-1B آمریکایی به بار نشست. بک فایر برای نخستین بار در سال 1969 در کازان مشاهده شد. برای نخستین بار در سال 1971 در آسمان رامنسکوی، در شرق مسکو بک فایر اقدام به انجام سوختگیری هوا به هوا کرد. این مسئله اگر شاید در وهله ی اول چندان هم مهم نباشد، اما همین عمل سوختگیری هوایی به منزله تهدیدی جدی برای آمریکا بود. توپولف برد این هواپیما را 2.200 کیلومتر اعلام کرده بود، در حالی که CIA معتقد بود برد این هواپیما می بایست از چهار هزار کیلومتر بیشتر باشد. DIA هم برد هواپیما را بدون سوختگیری AA، در حدود پنج هزار کیلومتر اعلام کرده بود. اگر به این برد زیاد، سوخت گیری هوا به هوا هم اضافه می شد، بک فایر به یک بمب افکن میان قاره ای به خصوص با توان حمله به کشوری چون آمریکا تبدیل می شد. بک فایر از موضوعات مورد بحث سران دو کشور شوروی و آمریکا در مذاکرات سالت 2 بود؛ هر چند که شوروی در این مذاکرات پذیرفت تا به جهت اطمینان از عدم حمله اتمی به کشور آمریکا، لوله ی سوختگیری هوایی Tu-22M را حذف نماید، اما روس ها چندی بعد این لوله ها را دوباره نصب کردند.
Tu-22M0- Backfire A- نخستین مدل بمب افکن بک فایر که به دلیل کارائی پایین تنها دو فروند از آن تولید شد. این دو فروند برای مقاصد آموزشی در سال 1973 به مرکز تمرینات هوایی منتقل شدند.
Tu-22M- Backfire A- اولین فروند از بمب افکن بک فایر که که کارائی و عملکرد آن مثبت تشخیص داده شده و ورود نمونه های بعدی آن به خدمت صحیح و به جا ارزیابی گردید.
Tu-22M2- Backfire B- مدل B بمب افکن بک فایر، اولین مدل از این بمب افکن سنگین بود که دستخوش اصلاحاتی در مقیاس بزرگ شد. این مدل به موتورهای نیرومند تر NK-22 مجهز گردید و برد آن به صورت رسمی تا پنج هزار و صد کیلومتر و بالاترین سرعت آن تا 1.800 کیلومتر بر ساعت افزایش یافت. این نمونه برای نخستین بار می توانست تا سه فروند موشک هوا به سطح Kh-22 را در زیر بدنه خود حمل نماید. اگر چه این مدل سیستم تعقیب اتوماتیک عوارض زمین را نداشت، اما مع الوصف قادر بود به خوبی از پس پرواز در ارتفاع پایین هم برآید. تعداد 211 فروند از این مدل در فاصله ده سال، یعنی بین سال های 1973و 1983 تولید شد. در همان ابتدای تولید، موتورهای جدیدتر NK-23 هم معرفی گردیدند که اصولاً نمونه های تقویت شده موتورهای قبلی بودند، اما این نمونه از موتورهای جدید به هدف های مورد انتظار دست نیافتند. گفتنی است که نخستین پروازهای آزمایشی این مدل از Tu-22M از سال 1973 شروع شد.
Tu-22M2Ye- Backfire B- مدل Ye بک فایر نمونه ای از بک فایر بی بود که مجهز به موتورهای جدید NK-25 و سیستم پیچیده کنترل پرواز شده بود. اما باز هم این تغییرات انتظارات را برآورده نکرد و این طرح هم همچنان مسکوت ماند.
Tu-22M3- Backfire C- به جرات می توان گفت که این مدل، پیشرفته ترین مدل بک فایر بود که نخستین پروازهای آزمایشی خود را در سال 1977 به انجام رساند. در پی انجام تغییراتی، دماغه هواپیما برای جا دادن برخی از سامانه های جدید دراز تر شد و حداکثر زاویه برگشت بال های بک فایر تا 65 درجه افزایش یافت. همچنین با نصب موتورهای جدید، این نمونه از بک فایر یکی از نقص های اجداد خود که عدم توانایی پرواز سوپر سونیک در ارتفاع دریا بود را نیز مرتفع نمود. حداکثر سرعت در مدل M3 به بیش از 2.300 کیلومتر بر ساعت و برد آن به بیش از 6.800 کیلومتر افزایش یافت. همچنین با افزایش باورنکردنی تسلیحات قابل حمل، M3 می توانست دوبرابر آن چه M2 حمل می کرد، اسلحه های مختلف را حمل نماید. در سال 1985 تست های مختلفی از پرواز در ارتفاع پایین انجام شد که همگی حاکی از موفقیت عملکرد هواپیما در ارتفاع پایین بودند.
Tu-22MR- اگرچه با ورود ماهواره های فضایی به عرصه ماموریت های جاسوسی هواپیماهای شناسایی تقریباً از رده خارج شدند، اما نمونه های انگشت شماری از Tu-22M3 ها برای انجام ماموریت های شناسایی بهینه سازی شدند. در Tu-22MR محفظه های نگهداری بمب جای خود را به سنسورها و حسگرهای مفصل هوایی داده اند. با تمام این اوصاف، در توانایی اخلال گری سیستم های الکترونیکی دشمن یا ECM نه مدل M2 و نه مدل M3 یا MR چندان موفق نبوده اند و همیشه برای تکمیل این نقش، هواپیماهای اسکورت دیگری که باید به عنوان مکمل به عملیات اضافه شوند، الزامی بوده اند.
به احتمال فراوان ساخت بمب افکن قدرتمند B-1B لنسر آمریکایی، واکنشی نسبت به ساخت بک فایر بوده است. بک فایر درست مخالف بسیاری از بمب افکن های رده خود، دارای پیکربندی ویژه ای است، چنان که موتورهای توربوفن آن در داخل و قسمت های کناری بدنه واقع شده اند. این ترکیب، بک فایر را بیشتر به یک جنگنده عظیم الجثه مشابه می سازد تا یک بمب افکن استراتژیک. بک فایر چهار خدمه دارد، یک خلبان در قسمت جلو سمت چپ، کمک خلبان در قسمت جلو سمت راست، افسر ارتباطات در قسمت عقب سمت چپ و یک افسر ناو بر در قسمت عقب سمت راست که البته افسران قسمت عقب کابین هیچ دیدی نسبت به جلوی هواپیما ندارند، اگر چه پنجره های کناری وسیع و بزرگی برای آنان در نظر گرفته شده است. تا کنون هیچ بک فایری به کشورهای خارجی صادر نشده است، اگر چه کشورهایی مثل ایران و چین در سال های 1990 علاقه فراوان خود را به داشتن این بمب افکن در خدمت نشان داده اند. هر چند گزارش هایی هم مبنی بر پیشنهاد این بمب افکن به کشور هند، مجهز به موشک های نزدیک برد Kh-15S وجود دارد. با تمام اوصاف، روسیه هنوز هم بزرگترین پرواز دهنده بمب افکن مشهور دوران جنگ سرد یعنی بک فایر است و این هواپیما به دلیل لغو پروژه T-60S به دلیل هزینه های زیاد تا آینده نامعلوم به عنوان بمب افکن اول استراتژیک روسیه در خدمت باقی خواهد ماند.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 26 مرداد 1391
|
|
این هواپیمای بمب افکن تاکتیکی سوخو-24 روسیه در یک نمایشگاه دائم هوافضایی مستقر شده و احتمالاً به دلیل حذف برخی از تجهیزات، با تغییر محل مرکز ثقل، موقتاً به اینصورت در آمده است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 26 مرداد 1391
|
|
امروزه موشک های هدایت لیزری «ستار» که به کارگیری آنها روی جنگنده های اف-4 و اف-5 نهاجا اعلام شده، مکمل تسلیحات جنگنده بمب افکن های کشورمان بوده و نیاز به خرید تسلیحات در این رده از خارج کشور را کاملا برطرف کرده اند.
انهدام هدف به صورت دقیق خواسته اصلی از اجرای یک عملیات بمباران هوایی است. در سال های گذشته برای افزایش اطمینان از این موضوع، با چندین هواپیما به یک هدف حمله می شد که هر یک نیز چندین بمب را رها می کردند اما علاوه بر مصرف مهمات زیاد برای یک هدف، هر چه تعداد هواپیماهای درگیر در یک عملیات بیشتر شود، احتمال اصابت ضربات پدافند دشمن بیشتر شده، آمادگی برای اجرای عملیات های بیشتر در گستره وسیع تر کاهش یافته و عمر عملیاتی ناوگان نیز زودتر به پایان می رسد.
همچنین هزینه انهدام یک هدف نیز بالا خواهد بود چه از نظر مهمات مصرفی و چه پشتیبانی های لازمه از هواپیماهای درگیر در عملیات که شامل موارد حمایت هوایی توسط شکاری ها، سوخت رسان ها و تعمیرات می تواند باشد.
استفاده از مهمات هدایت شونده دقیق باعث شد تا ایده "یک مهمات برای یک هدف" شکل بگیرد. منظور ما از مهمات در اینجا شامل دو نوع است: بمب و موشک. روش های هدایت راداری، لیزری، اپتیکی و ماهواره ای از جمله راه های هدفگیری و هدایت دقیق هستند که در این گزارش به معرفی نمونه های هدایت لیزری ساخت کشورمان می پردازیم.
روش پر استفاده در هدایت لیزری مهمات هواپرتاب به این ترتیب است که یک کاربر از طریق یک نشانه گذار، پرتو لیزر را به هدف تابانده و بازتاب این پرتو که به سمت بالا به شکل یک قیف جهت گرفته است توسط جستجوگر(seeker) موجود در سر موشک دریافت شده و بر مبنای تشخیص اختلاف زاویه این پرتو با مسیر موشک، فرامین هدایتی برای تصحیح مسیر آن ارسال می شود تا با حرکت به داخل این قیف مجازی، موشک به طور دقیق، یعنی با خطای کمتر از یک متر به هدف برخورد نماید.
در این روش که هدایت نیمه فعال لیزری نامیده شده نشانه گذار باید تا لحظه برخورد موشک، روی هدف تمرکز داشته باشد. در صورتی که این عمل نشانه گذاری توسط هواپیما اجرا شود، با توجه به محدودیت های مانوری ایجاد شونده برای حفظ دقت نشانه روی، عملاً این هواپیما فلج بوده و احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن زیاد است. البته برای رفع این مشکل نیز راه حل های مختلفی از جمله اصلاح راهکنش(تاکتیک) مورد استفاده وجود دارد که به آن نمی پردازیم.
برای اولین بار بمب های هدایت لیزری در دهه 1960 در آمریکا توسعه داده و در جنگ ویتنام به کار گرفته شد. بعدها موشک های هدایت لیزری نیز ساخته شدند تا قابلیت های این نوع هدایت دقیق با برد و سرعت بیشتر موشک ها ترکیب شود. در واقع هر چند موشک ها گرانتر از بمب ها هستند اما برد بالاتر آنها هواپیمای شلیک کننده را از خطر پدافند دشمن بیشتر مصون داشته و سرعت بالای موشک ها نیز مدت زمان مورد نیاز برای فرایند نگه داشتن پرتو لیزر روی هدف را کاهش می دهد.
دقت بمب هدایت لیزری(GBU-24) در اصابت به هدف
در جنگ تحمیلی 8 ساله عراق علیه کشورمان، نسل اول بمب های هدایت لیزری که پیش از انقلاب خریداری شده بودند مورد استفاده قرار گرفت. البته به دلیل تعداد نچندان زیاد این بمب ها و خطر ایجاد شونده برای هواپیمای نشانه گذار، هم در عملیات های بمباران لیزری تلفاتی بر پیکره نهاجا وارد شده و هم این مهمات نمی توانست به طور گسترده و همه جانبه به کار رود. از طرفی کارایی بالای موشک های هدایت لیزری که در اختیار دشمن بعثی قرار داشت و بعدها انهدام ناوشکن سهند و آسیب دیدن سبلان در درگیری با آمریکا توسط تسلیحات هدایت شونده لیزری نقش این مهمات در نبردهای جدید را بیش از پیش آشکار کرد.
با درک نیاز به این مهمات هدایت دقیق و ارزش بیشتر موشک ها، با زحمات شهید ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش، پروژه عصر67 در این سال در نیروی هوایی ارتش آغاز شد تا نمونه هایی از موشک و بمب هدایت لیزری ساخته شود. از 4 محصول معرفی شده این برنامه 3 نمونه موشک ستار-3/2/1 بوده و یک نمونه که بیشتر شبیه بمب ها است. این موشک ها که به یاد سرلشگر شهید منصور ستاری به این نام خوانده می شوند در حالی ساخته و آزمایش شدند که پیش از آن موشک های هدایت لیزری در کشور موجود نبودند.
موشک ستار-1، اولین محصول پروژه عصر67
موشک ستار-1 نمونه ای با برد کوتاه تا متوسط بوده، از یک بدنه استوانه ای، چهار بال ذوزنقه ای ثابت در میانه طول بدنه و چهار بالک متحرک در انتهای آن برای کنترل موشک از ناحیه دم برخوردار است. اطراف جستجوگر لیزری موجود در در دماغه آن نیز توسط بدنه پوشانده شده. محل اتصال بال ها به بدنه نیز از ضخامت بیشتری نسبت به بقیه سطح بال برخوردار است.
سرعت موشک ستار-1 نامشخص است هر چند که سطح ساده بال نشان دهنده این است که احتمالاً این موشک برای سرعت های مافوق صورت در نظر گرفته نشده یا در صورت مافوق صوت بودن، طراحی بال ساده انجام شده است. پیشران این موشک نیز قاعدتاً باید از نوع سوخت جامد باشد که خروجی(نازل) آن در انتهای بدنه مشهود است. برد دوراستایی این موشک 15 تا 20 کیلومتر عنوان شده است.
شلیک نمونه ای از ستار-1 از جنگنده بمب افکن اف-4ئی فانتوم نهاجا
در نمونه ستار-2، شاهد تغییرات مهمی در پیکربندی موشک هستیم که مهمترین آنها استفاده از بالک های کنترلی در جلوی موشک برای کنترل پیشبال(کانارد) به جای کنترل دم است. کنترل پیشبال برای کاهش نیروی مقاوم یا پسا در پرواز مافوق صوت مفید است. این روش کنترل با توجه به نیاز به گشتاور کم برای تغییر زاویه بالک و طول بازوی گشتاور تولیدی مناسب، دارای سرعت پاسخ بسیار بهتری در برابر فرامین ارسالی از کنترلر در قیاس با سطوح کنترلی دم هستند که برای یک پرتابه سریع روش مناسبی است.
موشک ستار-2
بال های ستار-2 که نسبت به نمونه قبلی کوچکتر شده در ناحیه اتصال به بدنه، ضخامت قابل توجهی داشته و زاویه تندتری نسبت به لبه حمله(لبه جلویی) بال دارد که طرحی مشابه «ریشه بال امتداد یافته» را تداعی می کند که به نوبه خود مزیت هایی در زوایای پروازی مختلف دارد. گفتنی است کوچکتر شدن بال ها که تماماً ثابت هستند نسبت به نمونه قبل به معنی تولید نیروی برآ(لیفت) کمتر است بنابراین ستار-2 یا سبکتر از نمونه قبل بوده ویا بایستی با استفاده از پیشران قوی تر به سرعت های بالاتری برسد تا نیروی برآی کافی حاصل شود.
همچنین شکل مقطع بال شباهت قابل توجهی با مقاطع بال مناسب برای سرعت های مافوق صوت دارد بنابراین اگرچه از سرعت دقیق این موشک اطلاعی در دست نیست اما از این شواهد و طرح ساده بال می توان حدس زد سرعت موشک ستار-2 مافوق صوت باشد. در اینصورت این موشک هم سریع تر و هم چابک تر از نسل قبلی خود است. اما اگر سرعت آن مادون صوت هم باشد، طرح ساده ای برای آن انتخاب شده است.
در این نسل علاوه بر جستجوگر دیده شده در ستار-1، نوع تراز شده معروف به پیووی-2 نیز دیده شده است. این نوع، ساختار ساده تر و قابلیت اطمینان بیشتری دارد. در این نمونه بهبود یافته از ستار-2، از بالک های کنترلی جدید در دماغه استفاده شده که زاویه حمله لبه جلویی آنها بیشتر است.
جستجوگر از نوع پیووی-2 در دماغه موشک ستار-2
نسل سوم از موشک های هدایت لیزری ستار، با بهسازی نسل دوم اما نه دگرگونی های ساختاری بوجود آمده است. بال های ستار-3 به طور کلی مشابه ستار-2 است با این تفاوت که یک بخش متحرک در لبه فرار و نوک بال وجود داشته و لبه حمله آن یکپارچه و بدون امتداد و زاویه متفاوت در محل نصب است. بال های این نمونه نسبت به ستار-2 جلوتر نصب شده اند و شکل آنها نیز با سرعت های مافوق صوت تطابق دارد.
موشک ستار-3
در بیشتر نمونه های به نمایش در آمده از ستار-3، جستجوگر لیزری به کار رفته در آن از نوع پیووی-2 بوده هر چند که در مواردی هم بدون آن دیده شده است. اینطور که در تصاویر دیده می شود قطر بدنه هر سه نمونه موشک های ستار باید با هم برابر باشد اما طول ستار-3 نسبت به نمونه های قبلی تا حدودی کمتر به نظر می رسد. بر اساس گمانه زنی ها برد ستار 2و 3 نیز دست کم از 15 تا 20 کیلومتر و جرم سرجنگی آنها بالغ بر 225 کیلوگرم است.
ستار-3 بدون جستجوگر تراز شده
تا کنون در بین موشک های ستار، نسل اول و سوم بیشتر نمایش داده شده اند ولی چند سالی است یک نمونه با نام ستار که شباهت ظاهری به بمب های هدایت لیزری دارد نیز به عنوان محصول پروژه عصر67 دیده می شود. البته وجود یک خروجی(نازل) در انتهای بدنه آن این تصور را به وجود می آورد که این نمونه کوچک و سبک نیز موشک بوده و برای کاربری های خاص خود توسعه یافته است.
این نمونه دارای بال های ذوزنقه ای با دهانه بزرگ در انتهای بدنه، یک سر جنگی مشهود در میانه بدنه که با سرجنگی بمب های 226.5 کیلوگرمی ام-کی-82 تطابق دارد و بالک های کنترلی در دماغه به همراه جستجوگر تراز شده(نوع پیووی-2) است.
نمونه شبیه بمب های هدایت لیزری؛ خروجی مشابه یک پیشران راکتی در انتهای بدنه دیده می شود
نکته قابل توجه دیگر در زمینه این موشک های هدایت دقیق، طراحی و ساخت یک نمونه نشانه گذار لیزری نصب شونده در زیر بدنه هواپیما است. نشانه گذارهای نسل قبلی به صورت یک تفنگ بودند که در کابین عقب هواپیما قرار داشته و هدفگیری از طریق آن صورت می گرفت. محدودیت های فیزیکی در کابین خلبان، مانع از افزایش برد نشانه گذاری می شد که یکی از شرایط لازم آن بزرگتر شدن ابعاد این وسیله بود.
با استفاده از نمونه جدید سامانه هدفگیری لیزری هر چند وزن بیشتری داشته و به نیروی مقاوم آیرودینامیکی تجهیزات بیرونی هواپیما می افزاید می توان از مسافت های بیشتری عمل نشانه گذاری روی هدف را به انجام رساند.
نشانه گذار لیزری جدید
همچنین امکان هدفگیری توسط پهپادها و ارسال اطلاعات به هواپیماهای شلیک کننده موشک نیز اقدامی مهم در جهت حفظ بیشتر هواپیما از خطرات پدافند دشمن است.
به جز این نمونه های مختلف ستار، چند نمونه موشک هدایت لیزری روسی نیز در اختیار نیروی هوایی ارتش قرار دارد که بر روی بمب افکن تاکتیکی سوخو-24 و احتمالاً جنگنده میگ-29 به کار می روند. اما با توجه به محدودیت خریدهای تسلیحاتی، ساخت نمونه های بومی از این نوع موشک های هدایت شونده که توسعه و بهسازی آنها در آینده نیز ممکن است اقدامی شایسته برای ایجاد توانایی بالاتر در انهدام اهداف با مهمات کمتر و در زمان کوتاه تر بوده است.
تا به امروز موشک های ستار، که به کارگیری آنها روی جنگنده های اف-4 و اف-5 نهاجا اعلام شده مکمل تسلیحات جنگنده بمب افکن های کشورمان بوده و نیاز به خرید از خارج را برطرف کرده اند. این پروژه گامی موفق در این زمینه محسوب شده و روند توسعه ای آن از نمونه اول تا آخرین نمونه از نشانه های ارزش بالای این پروژه است زیرا مطالعه و بهسازی یک سلاح برای رسیدن به کارایی مطلوب به مراتب از طراحی و ساخت اولیه آن مهمتر است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : چهار شنبه 25 مرداد 1391
|
|
یک فروند هواپیمای آموزشی از نوع پی سی 6 امروز صبح حوالی ساعت 10 در منطقه ای نزدیک داریون شیراز سقوط کرد.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391
|
|
یک فروند از بالگردهای میل 24 ملقب به "غزال" ارتش اوگاندا که در سومالی در جریان ماموریت حافظ صلح سقوط کرده است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391
|
|
با سلام خدمت دوستان، این مقاله ای هست در مورد تامکت های ایرانی، خیلی خلاصه و چکیده، این مقاله قرار بود برای خبرگزاری فارس رد بشه که به دلیل یه سری مسائل به طور کل همکاری بهم خورد و به همین خاطر در اینجا منتشرشون میکنم. اگر کمی و کاستی دارد دوستان به بزرگی خودشون ببخشند، مقاله به علت اینکه تالیفی هست ممکن است نواقصی داشته باشد. در حال حاضر من چندین مقاله جامع در زمینه پدافند در اختیار دارم ولی به دلیل اینکه امتیاز آنها خریداری شده است نمی توانم آنها را تا موعد خاصی منتشر کنم ولی جبران خواهم کرد !
====
ساخت:
پس از اینکه شوروی سابق توانست جنگنده های موفقی همچون میگ-25 (فاکسبت) بسازد و به راحتی بر فراز آسمان هر کشوری به جاسوسی بپردازد، نیروی هوایی ایالت متحده آمریکا به فکر این افتاد تا فانتوم های کهنه کار را که به خوبی از در جنگهایی همانند ویتنام خوش درخشیده بودند را در رهگیری بازنشسته کرده وساخت جنگنده ای تحت نام اف-14 (تامکت) را کلید بزند، در این راستا کارخانه های آمریکایی دست به کار شدند و در آخر طرحی که کارخانه گرومن به نیروی هوایی آمریکا داده بود پذیرفته شد. اف-14 سطح پروازی پایین تری نسبت به جنگنده های پیشین همانند فانتوم داشت ولی برتری آن در رادار افسانه ای AWG-9 بود که اکثر خلبانان از آن به عنوان یک مینی آواکس یاد می کنند تا یک رادار معمولی ، بهتر است بدانید که این رادار می تواند تا بیش از 165 کیلومتر را به راحتی پوشش بدهد، در ضمن این رادار قادر بود تا 24 هدف را در آسمان تشخیص دهد و به طور همزمان بر روی 6 هدف قفل راداری انجام دهد و به ترتیب به سمت هر کدام موشکی جداگانه شلیک کند، برتری بعدی این رهگیر افسانه ای به رقیبان روسی خود داشتن موشک قدرتمند AIM-54 ملقب به "فونیکس" بود، که بردی بیش از 100 کیلومتر داشت، فرار از دست این موشک برای جنگنده های نسل سوم و چهارم، تقریبا غیر ممکن می باشد و موشک پس از پرتاب به احتمال 99% به هدف برخورد خواهد کرد.
ساخت تامکت داستان طولانی تری دارد، جنگنده های میگ-25 شوروی قادر بودند در ارتفاع بسیار بالا به پرواز در آیند و در آن زمان هیچ یک از غول های آهنین غربی قادر به رهگیری چنین جنگنده ای نبودند! در زمانی که میگ-25 به عنوان یک پرنده سری درفرودگاه های شوروی نگاه داشته می شد ، آمریکا با توجه به جاسوسی های انجام داده متوجه شده بود که روس ها جنگنده ای با پتانسیل بالا در حد میگ-25 در اختیار دارند ولی سرویس های اطلاعاتی آمریکا به درستی نمی دانستند که میگ-25 چگونه جنگنده ای است؟ تا اینکه در بعد از ظهر ششم سپتامبر سال 1976 میلادی مسئولین فرودگاه غیرنظامی هاکوداته “Hakodate” واقع در ژاپن در صفحه رادار خود شی عجیبی را با سرعت و ارتفاع عجیبی مشاهده کردند، بلافاصله دو فروند جنگنده رهگیر اف-4ئی (فانتوم) برای شناسایی و در صورت لزوم رهگیری هدف از فرودگاه کیاکوری تیک آف کردند، ولی در عین ناباوری شی مذکور آن دو جنگنده را به راحتی جا گذاشته و به راحتی در فرودگاه هاکوداته فرود آمد. با فرود آمدن این شی ناشناس مسئولین فرودگاه پس از بررسی شی متوجه شدند که آن شی یک جنگنده مافوق صوت روسی است که هدایت آن را یک خلبان خیانتکار روسی به نام ویکتور بلنکو “Victor Belenko” بر عهده داشته است، این خلبان از ژاپنی ها تقاضا کرد تا جنگنده را پنهان کنند و آنها نیز درخواست او را اجرا کردند، بعد از گذشت مدتی روسها درخواست بازپس گیری جنگنده به همراه خلبان آن را کردند ولی مقامات ژاپنی مخالفت کردند و پس از مدتی خلبان مذکور به آمریکا پناهنده شد و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار غرب قرار داد. جنگنده نیز با یک هواپیمای ترابری سی-5 به پایگاه "کیاکوری" واقع در 50 مایلی توکیو انتقال داده شد و کارشناسان آمریکایی و ژاپنی شروع به تحقیق بر روی آن کردند.
جالب است بدانید که میگ-25 بر روی بسیاری از کشورها مانند اکثر کشورهای خاورمیانه ، همچنین بر روی کشورهای کنار دریای مدیترانه و اسرائیل و حتی چین جاسوسی کرده است، در آن زمان نه گلوله های ضد هوایی می توانست حریف این غول آهنین شود و نه جنگنده های موجود می توانستند از حریم کشورها محافظت کنند، برای مثال در اسرائیل فانتوم ها چندین بار برای رهگیری میگ اقدام کردند ولی در همه موارد شکست خوردند!
همانطور که گفته شد با پتانسیلی که تامکت داشت تنها برای رهگیری میگ-25 ساخته نشده بود، فاکسبت بیشتر یک جنگنده بود که حالت تدافعی داشت تا تهاجمی ، اف-14 جنگنده ای بود که وظیفه رهگیر بمب افکن های شوروی در زمان جنگ سرد و همچنین انواع موشک ها را به عهده داشت، حتی در دفاع مقدس نیز خلبانان کشورمان بارها اقدام به انهدام موشک های کرم ابریشم عراقی کرده اند و موفق بوده اند. پس می توان نتیجه گرفت که تامکت جانشینی خوب برای جنگنده های کهنه کار فانتوم بود و لیاقت یدک کشیدن لقب "افسانه ای" را داشت.
تجهیزات و تسلیحات:
بهتر است بدانید که تامکت بیشتر یک جنگنده مخصوص نیروی دریایی بوده تا یک جنگنده برای نیروی هوایی ! تامکت در اصل برای جایگیری به جای فانتوم بوجود آمد و بیشتر استانداردهای نیروی دریایی را رعایت کرد، اف-14 نسبت به فانتوم جای کمتری را به خود اختصاص می داد و بالهای متغییر آن بسیار مناسب جایگیری بر روی عرشته ناوهای هواپیمابر بود. از مزیت های دیگر بالهای متغییر این جنگنده سرعت کمتر آن هنگام تیک-آف از روی عرشه ناوهواپیمابر است، همچنین این بالها در هنگام داگفایت (نبرد بین دو جنگنده) به اف-14 کمک زیادی می کرد. این را نیز باید اضافه کرد که این بالها نسبت به اضافه شدن سرعت ، در اثر فشار هوا جمع می شوند و با کم شدن سرعت نیز به صورت اتوماتیک طبیعتا باز می شوند ولی خلبان نیز می تواند به صورت دستی و خارج از حالت اتوماتیک بالها را تغییر دهد، این بالها از 20 درجه الی 68 تا 70 درجه قابل تغییر هستند و سرعت جمع و یا باز شدن بالها هفت و نیم درجه بر ثانیه است.
اف-14 مدل A قادر است یک توپ 20 میلیمتری از نوع M61 (Vulcan) را به همراه 1000 فشنگ که در سمت چپ دماغه تامکت قرار گرفته است و همچنین موشکهای نیمه اکتیو اسپارو و حرارتی سایدویندر را حمل کند، این موشک ها به همراه موشک فوق العاده فونیکس هنوز هم ترکیب مرگباری را می سازند، لازم به ذکر است که اف-14 می تواند تا 6 تیر موشک فونیکس را با خود حمل کند.
تامکت قادر است تا 2 برابر سرعت صوت ، افزایش سرعت داشته باشد و تا تقریبا تا ارتفاع 45000 پایی اوج بگیرد، تنها مشکل این جنگنده هزینه بالای نگهداری و همچنین پیچیده بودن تکنولوژی آن است، ایران تنها کشوری است که موفق به خرید این جنگنده افسانه ای از آمریکا شد.
در پایان این مبحث باید اشاره کنم که تامکت های ایرانی از دو موتور TF30 استفاده می کند که هر کدام از موتورها قادر به ایجاد قدرت رانشی برابر با 20000 پوند را دارا هستند، تنها مشکل این موتور غیرقابل اطمینان بودن آن در ارتفاعات بالا به دلیل خفگی کمپرسور و ایجاد شدن حالت "استال" است که بعدها به دست متخصصین ایرانی این مشکل نیز تا حدی رفع گشت.
ورود به ایران:
با تعاریفی که از جنگنده تامکت شد، می توانیم نتیجه بگیریم وظیفه اصلی این جنگنده ، رهگیری بمب افکن ها و جنگنده های شکاری دشمن در ارتفاعات بالا و همچنین نابودسازی موشک هایی نظیر موشک های کروز است، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شوروی حریم هوایی ایران را نیز مانند کشورهای دیگر توسط جنگنده میگ-25 نقص می کرد ، به همین خاطر نیروی هوایی ایران به آمریکا درخواست جنگنده ای برای مقابله با جنگنده های بلند پرواز شوروی را داد، آمریکا نیز به ایران دو جنگنده اف-15 و اف-14 را پیشنهاد داد که در نهایت تامکت بر رقیب خود یعنی اف-15 (ایگل) پیروز شد و در نیروی هوایی به خدمت گرفته شد، نیروی هوایی ایران به طور دقیق 80 فروند از این جنگنده به کارخانه گرومن در طی دو مرحله سفارش داد که 79 فروند آن به اضافه 284 تیر موشک فونیکس تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دریافت شدند. ایران پس از خرید تامکت دیگر شاهد جنگنده های بلند پرواز میگ-25 نبود! به این ترتیب که خلبانان ایرانی یکبار بر فراز دریای خزر اقدام به قفل راداری بر روی یک جنگنده بلند پرواز روسی را کردند که آن جنگنده نیز از ترس فرار کرد و تا ابد بر فراز ایران دیده نشد.
تامکت در جنگ تحمیلی:
مدتی از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگذشته بود که کشور متجاوز عراق، جنگ ناخواسته ای را به ایران تحمیل کرد، در این جنگ نیروی هوایی نیز نقش بسزایی را دارا بود و می بایست نقش بمباران مراکز مهم رژیم بعثی به علاوه حفاظت از حریم هوایی ایران را بر عهده می گرفت. نقش بمباران بر عهده جنگنده های اف-4 (فانتوم) و اف-5 (تایگر) افتاد، و نقش رهگیری و نابودی جنگنده های متجاوز نیز را نیزاسکادران های تامکت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران بر عهده گرفتند.
در دو سال ابتدایی جنگ، جنگنده های دشمن هیچ حرفی برای گفتن نداشتند و تنها شکاری آسان برای جنگنده های اف-14 و موشک های پرقدرت فونیکس بودند، ولی با گذشت چندسال ابتدایی جنگ، عراق با خرید میراژ-اف-1 از فرانسه تصمیم به مقابله با جنگنده های ایرانی برخواست، البته وظیفه اصلی جنگنده های میراژ مقابله با جنگنده های ایرانی نبود، بلکه نقش اصلی آنها مقابله با نفت کش ها و کشتی های تجاری ایرانی بود که به سمت لنگرگاه ها حرکت می کردند، در این راستا نیروی هوایی نیز دست به کار شد و اقدام به جا به جایی تعدادی از تامکت های ایرانی به پایگاه هوایی بوشهر کرد، با این کار هم عمر موتورها و بدنه تامکت ها افزایش می یافت و هم از خستگی خلبان ها به خاطر پرواز مداوم کاسته می شد،همانطور که انتظار می رفت تامکت های ایرانی از پس این ماموریت نیز به خوبی برآمدند و از ناوگان تجاری ایران به خوبی محافظت کردند، میراژ های عراقی هر چند که قدرت مانور خوبی داشتند ولی در برابر موشکهای فونیکس تامکت های ایرانی حرفی برای گفتن نداشتند و از رادار قدرتمندی استفاده نمی کردند، در واقع این جنگنده ها بیشتر از تاکتیک هایی مثل پرواز در ارتفاع پایین استفاده می کردند تا اینکه به طور مستقیم با تامکت ها درگیر شوند، با این حال این جنگنده های عراقی موفق به رهگیری برخی از تامکت ها و جنگنده های دیگر کشور عزیزمان شدند.
همانطور که مشاهده می کنید تامکت و فاکسبت سرنوشتی عجیب دارند که به نظر می رسد که در هر محدوده زمانی در مقابل یکدیگر قرار می گیرند، در طول جنگ تحمیلی 8 ساله نیز عراق تعدادی از این جنگنده ها را از شوروی سابق خریداری کرد که از آنها برای شناسایی و همچنین بمباران استفاده می کرد، البته خلبانان عراقی به قدری ترسو بودند که حتی جرات پایین آمدن از ارتفاعی مشخص را نداشتند و با میگ-25 بمب هایشان را از ارتفاع بالا رها کرده و فرار می کردند ، و به همین خاطر اکثر اوقات بمب هایشان به خطا رفته و به هیچ هدف درستی برخورد نمی کرد ولی با این وجود در دل مردم رعب و وحشت ایجاد می کردند، تیرهای ضد هوایی و موشک های موجود بر روی فانتوم ها و جنگنده های دیگر نیز کارساز نبود به همین علت دوباره جنگنده افسانه ای تامکت و خلبانان غیور ایران دست به کار شدند و اقدام به گشت زنی های مداوم بر آسمان ایران اسلامی کردند تا خلبانان عراقی حتی در ارتفاع بالا به خودشان جرات نفوذ به مرز کشور را ندهند.
با این حال خلبانان عراقی به قدری از تامکت های ایرانی می ترسیدند که اکثر اوقات با دیدن جنگنده های اف-14 در صفحه رادار خود بمب هایشان را در بیابان ها رها می کردند و فرار می کردند و یا مسیر خود را تغییر می دادند، خلبانان تامکت نیز که این مسئله را متوجه شده بودند، فقط به قفل راداری بر روی جنگنده های عراقی اکتفا می کردند تا موشک های گرانبهای فونیکس را برای مواقع ضروری ذخیره کنند.
همانطور که می دانید جنگ ایران و عراق بیشتر یک جنگ فرسایشی بوده و منجر به از کار افتادگی بسیاری از تجهیزات نیروی هوایی نیز گشت، بسیاری از تامکت های ایرانی نیز در طی جنگ به دلیل کمبود قطعات یدکی زمینگیر شده بودند و حتی به دلیل کمبود موشک فونیکس تامکت ها دیگر کارایی لازم را نداشتند ، به همین دلیل متخصصان داخلی دست به کار شدند و شروع به ساخت تجهیزات یدکی تامکت و همچنین موشک های جایگزین برای تامکت کردند.
بهینه سازی و ارتقا تامکت:
سجیل، اولین پروژه موفق بومی بود که به نوعی تبدیل موشک هاوک زمین به هوا به یک موشک هوا به هوا بود، این موشک به نحوی توانست برای مدتی جای خالی فونیکس را پر کند و ایران را تا پایان جنگ تقریبا بی نیاز سازد. عراق در اواخر جنگ تحمیلی اقدام به خرید جنگنده های میگ-29 شوروی سابق کرد و در این زمان ادعا کرد که این جنگنده قادر است که تامکت های ایرانی را سرنگون سازد! در همین زمان یک درگیری بین یک تامکت و میگ-29 درگرفت که تامکت با وجود داشتن موشک بومی سجیل توانست میگ-29 عراقی را سرنگون سازد و به این ادعای بی اساس عراقی پایان دهد.
پس از پایان یافتن جنگ نیز ارتقا و تعمیر تامکت های ایرانی آغاز گشت و متخصصان ایرانی توانستند بسیاری از تامکت های ایرانی که به دلیل کمبود قطعات یدکی زمینگیر شده بودند را دوباره به دل آسمان برگردانند، جالب است بدانید که ایران در حال حاضر قادر است که 70% تجهیزات و لوازم تامکت را تولید کند، به دلیل احساس جای خالی موشک فونیکس نیز متخصصان ایرانی اقدام به ساخت نوع بومی این موشک یعنی "عصر-67" کردند که در حال حاضر در اختیار نیروی هوایی ایران قرار دارد.
اگر بخواهیم به طور مختصر از بهینه سازی های نیروی هوایی ایران بر روی تامکت های ایرانی مطالبی بیان کنیم می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- بهبود سازه جنگنده
- بهینه سازی موتور
- بهینه سازی دستگاه های الکترونیکی
- اضافه شدن قابلیت درگیری هوا به سطح
- بهینه سازی جنگ افزارها
- بهینه سازی مقطع راداری
البته در حال حاضر تامکت ها قادر هستند تا برخی از موشک های شرقی را نیز با خود حمل کنند.
وضعیت فعلی:
همانطور که گفته شد ایران تنها کشوری است که در حال حاضر این جنگنده را در اختیار دارد و بیشتر این جنگنده ها در حالت عملیاتی به سر می برند، در ابتدا قرار بود به غیر از ایران ، کشورهایی نظیر کانادا و اسرائیل و آلمان غربی اقدام به خرید این جنگنده کنند ، و حتی کانادا به ایران پیشنهادهایی را برای خرید این جنگنده داد که با مخالفت فرماندهان نیروی هوایی فروش این جنگنده منتفی شد. آمریکا این جنگنده را در سال 2006 میلادی به علت هزینه های بالای نگه داری از رده خارج کرد و به این دلیل که قطعات یدکی این جنگنده به دست نیروی هوایی ایران نرسد، تمام قطعات این هواپیما منهدم شدند !
لازم به ذکر است که نیروی هوایی ایالت متحده آمریکا چند مدل دیگر از این جنگنده را تولید کرد که می توان به مدل B (مخصوص درگیری هوا به سطح) ، مدل C که هرگز به مرحله تولید انبوه نرسید، مدل D (رهگیر قدرتمندتر با داشتن رادار و موشک های قوی تر نسبت به مدل A) اشاره کرد.
به هر حال با زندگی پر فراز و نشیب اف-14 های ایرانی باید اعتراف کنیم که این جنگنده بر گردن ما حق زیادی دارد و در جنگ ایران و عراق یکی از مهمترین جنگنده های کلیدی ایران اسلامی بوده است، در حال حاضر تامکت های ایرانی در شرایط خوبی به سر می برند و با توجه به ارتقاهایی که در طی سالهای گذشته داشتند امید می رود که تامکت ها به همراه فولکروم های ایرانی (میگ-29) بتوانند حریف سرسختی برای جنگنده هایی متجاوز به خاک میهن اسلامی ما باشند، آخرین نمایش قدرت این جنگنده نیز در 29 فروردین امسال بود که 5 فروند از این جنگنده های موفق از مقابل جایگاه اختصاصی عبور کرده و در نهایت در پایگاه اول مهرآباد به زمین نشستند.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1391
|
|
هواپیمای تهاجمی J-22 اورائو نیروی هوایی صربستان در حال شلیک راکت های 57 میلیمتری در یک تمرین نظامی است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1391
|
|
بالگردها بی شک انعطاف پذیرترین ماشینهای پرنده ساخت دست بشر هستند، اما مطمئنا در بین سریعترینها جایی ندارند. اما شاید به زودی نسل جدیدی از بالگردهای سریع دنیای هوانوردی را با تحولی تازه مواجه کند.
محمدحسین جهانپناه: بیشتر بالگردهای امروزی در نهایت به سرعتی در حدود 250 یا در بهترین حالت 300 کیلومتر بر ساعت میرسند. سرعت نهایی بالگردها ارتباط مستقیمی به سرعت گردش ملخ اصلی آنها دارد و این سرعت هم به زاویه خمیدگی ملخها محدود میشود. در این بین تنها پرنده های دو رگه ای مثل تیلیتروترها هستند که با ترکیب ویژگیهای بالگرد و هواپیما از خطوط قرمز محدودیت سرعت بالگردها گذشته اند.
دو شرکت آمریکایی سیکروسکی و اروپایی یوروکاپتر چندی است که در حال توسعه طرحهای متفاوتی برای ساخت بالگردهایی سریعتر هستند، بالگردهایی که به طور خاص کاربردهای نظامی بسیاری دارند. هر دو بالگرد طراحی شده توسط یوروکاپتر و سیکروسکی از ترکیبی از ملخهای افقی بزرگ در کنار ملخ اصلی خود برای تامین نیروی پیشرانه اضافی استفاده میکنند که 50% به سرعت نهایی بالگرد میافزاید. البته هر دو طرح فعلا در مرحله طراحی و آزمایش پیش نمونه های خود به سر میبرند و سالها طول خواهد کشید که نمونه کاملی از چنین بالگردهایی ساخته شود.
ابداع این بالگردهای نوظهور اگرچه انقلاب بزرگی در دنیای بالگردها به نظر نمیرسد، اما در نوع خود گامهایی جدید برای ابداع ترکیبهای بیشتری از بالگرد و هواپیما به شمار می آید، گامهای تازه ای که در نهایت به توسعه نسل جدیدی از هواگردهای با قابلیتهای بیشتر برای پاسخگویی به نیاز های امروز دنیا منجر خواهد شد.
Sikorsky X2
سیکروسکی ایکس2 امروزه به عنوان سریعترین بالگرد ساخته شده شناخته میشود. ایکس2 بالگرد کوچکی است که به جای یک ملخ اصلی از ترکیب دو ملخ اصلی استفاده میکند تا با گردش در خلاف جهت هم، گشتاور تولیدی یکدیگر را خنثی کنند. نیروی پیشرانش بالگرد علاوه بر ملخهای اصلی، توسط ملخ بزرگی که در انتهای بدنه جای گرفته نیز تامین میگردد. این ترکیب با افزایش سرعت X2 اجازه گردشهای تندتر با زاویه کمتر و مانورهای پیچیده تر نسبت به دیگر بالگردهای متعارف را فراهم میسازد. پیش نمونه X2 توانست تا سرعت نهایی 462 کیلومتر بر ساعت پرواز کند. سیکروسکی در نظر دارد تا چند سال دیگر بر اساس بالگرد آزمایشی X2 نمونه رزمی سبکی موسوم به اس97 را برای ارتش ایالات متحده تولید کند.
Eurocopter X3
یوروکاپتر X3 برای نخستین بار در سپتامبر 2010 / شهریور 1389 به پرواز در آمد. این بالگرد نسبتا بزرگ با ترکیبی از خواص هواپیماها مثل بال و ملخهای افقی ساخته شده و همین موضوع هم سرعت بیشتر را برای آن به همراه آورده است. بدنه اصلی بالگرد در حقیقت نسخه اصلاح شده ای از بالگرد معروف EC155 یوروکاپتر مجهز به موتورهای توربوشفت و ملخی پنج پر است که نیروی برای اصلی بالگرد را برای شناور شدن در هوا تامین میکند. ملخهای افقی بالگرد هم که در نوک بالهای به نسبت کوچک آن قرار گرفته اند، نیروی پیشرانش را تامین میکنند. این ملخها همچنین برای خنثی کردن گشتاور تولیدی ملخ اصلی با سرعت بیشتری میچرخند. سرعت نهایی این بالگرد 410 کیلومتر بر ساعت است و به گفته یوروکاپتر، نمونه کامل بالگرد که بر اساس تکنولوژی X3 ساخته خواهد شد، تا سال 2020 / 1399 پرواز خواهد کرد.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1391
|
|
جنگنده چندمنظوره اف-18 توسط شرکت مکدانلدداگلاس ساختهشده و از سال 2006/1385 جایگزین جنگندههای اف-14 تامکت در نیروی دریایی ایالات متحده شده است.
شرکت ریتئون (Raytheon) امسال خبر از بهروزرسانی بیشتر سری قدیمی جنگندههای اف-18 ئی/ اف نیروی دریایی ایالات متحده با رادارهای جدید آرایه کاوش الکتریکی (آرایه فازی) ای.پی.جی 79 ساخت خود داد. البته این طور که به نظر میرسد این بهروزرسانی شامل تمامی هورنتهای آمریکایی نخواهد شد، اما طیف خاصی از جنگندههای تولیدی سریهای آخر را شامل میشود. رادار ای.پی.کیو79 بخشهای متحرک کمتری دارد و متوسط وزنی آن هم نسبت به نمونههای قدیمی کمتر است.
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1391
|
|
مانور کبرا مشهورترین مانور هوایی برای نبردهای نزدیک هوایی است که برای سالها جنگنده های روسی سوخو27 و میگ 29 شهرت خود را مدیون آن بودند و به کمک آن جای تعقیب شونده و تعقیب کننده را عوض میکردند!
محمدحسین جهانپناه: مانور مشهور کبرا برای نخستین بار توسط خلبان روس یک جنگنده سوخو27 در نمایشگاه هوایی پاریس 1989/1368 به اجرا درآمد. این مانور در عمل برای به نمایش گذاشتن مانورپذیری بالای نسل جدید جنگندههای روسی در آن زمان انجام شده بود.
در مانور کبرا خلبان با چرخاندن سریع دماغه هواپیما، زاویه حمله جنگنده را خیلی سریع به 90 تا 120 درجه میرساند. این عمل برای مدتی کوتاه موجب کاهش شدید سرعت جنگنده و واماندگی هواپیما میشود. در این حالت پسار ایجاد شده در انتهای هواپیما گشتاوری را ایجاد میکند که هواپیما را مجدد به جلو میچرخاند. سپس خلبان با افزایش توان موتور، جنگنده را به مسیر خود باز میگرداند. نام کبرا نیز به شباهت این مانور به حالت نیمخیز شدن مار کبرا اشاره دارد.
اصلیترین کاربرد مانور کبرا در درگیریهای نزدیک هوایی معنی پیدا میکند، زمانی که هواپیمای جنگنده در حال تعقیب شدن توسط جنگنده دیگری در ارتفاع بالاست و با ایفای این مانور میتوان جای تعقیبشونده و تعقیب کننده را عوض کرد؛ هرچند اجرای کامل مانور کبرا مهارت زیادی را طلب میکند. شکی نیست که ظهور تکنولوژی نازلهای تغییر دهنده بردار رانش موتور تا حدی در آسانتر کردن مانور کبرا موثر بودهاند.
دانلود
روسها مانور کبرا را در اصطلاح پوگاچف کبرا (Pugachev Cobra) میخوانند که به نام ویکتور پوگاچف، نخستین خلبانی که این مانور را در ملأ عام ایفا کرد، گرفته شده است. انجام این مانور تنها توسط جنگندههایی خاص همانند اعضای خانواده سوخو27 و میگ29 روسی و اف22 آمریکایی آن هم در سرعتهای بالا امکانپذیر است.
در فیلم زیر، انجام مانور کبرا را توسط جنگنده سوخو27 ملاحظه میکنید.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1391
|
|
یوروفایتر تایفون که ستون فقرات نیروی هوایی اغلب کشورهای اروپایی را تشکیل میدهد، هواپیمایی است جنگنده و بمبافکن که برای نبردهای قرن 21 کاملا تجهیز شده و در سرعتهای بالا خوب عمل میکند.
فیلمی که در زیر مشاهده میکنید، توسط شرکت BAE، سازنده جنگندههای یوروفایتر تایفون ساخته شده و در آن، انواع تجهیزات این جنگنده و چگونگی مقابله با خطرهای مختلف به نمایش درآمده است. البته این فیلم لزوما بدان معنی نیست که این جنگنده به تمام این روشهای تهاجمی و تدافعی مجهز باشد. عکس زیر، یوروفایتر تایفون و تسلیحات قابل نصب روی آن را نشان میدهد. یوروفایتر تایفون در دو انتهای بال خود به دو مخزن کوچک مجهز است که در آنها دو هواپیمای مدل فلزی به شکل جمعشده قرار دارد. وقتی ابزارهای هواپیما با تشخیص امواج رادارهای موشک زمین به هوا خطر جدی را به خلبان هشدار دهد، یکی از روشهای فرار استفاده از این مدلهای گمراهکننده است. هواپیما ارتفاع خود را کاهش میدهد و یکی از این مدلهای کوچک را آزاد میکند؛ مدل فلزی در حالیکه با کابل به یوروفایتر متصل است و در ارتفاع بالاتر کشیده میشود، خود را در معرض برخورد با موشکهای پدافند قرار میدهد و بدین ترتیب، یوروفایتر نجات پیدا میکند.روش دیگر، استفاده از فلر (Flare) است. برخی از موشکهای کوتاهبرد پدافند هوایی و اغلب موشکهای ضدهوایی که از سلاحهای قابل حمل شلیک میشوند، به حسگرهای حرارتی مجهزند که موتور داغ هواپیما را تعقیب میکنند. یوروفایتر برای گمراه کردن حسگرهای حرارتی، چندین بمب مشعلی کوچک را در دنباله مسیر خود آزاد میکند که حرارت نسبتا زیادی تولید میکنند. موشکهای پدافند معمولا در تشخیص موتور هواپیما از فلرها دچار اشتباه میشوند و در برخورد با آنها منهدم میشوند. البته شایان ذکر است که موشکهای نسل جدید پدافند هوایی از مدارهای پیشرفتهتر و نرمافزارهای دقیقتری بهره میبرند و با شناسایی فلرها، راه خود را به سوی هواپیما پیدا کرده و آن را منهدم میکنند.روش دیگر، تکیه بر سرعت بسیار زیاد هواپیماست که به نظر میرسد در آن کمی اغراق شده است، چراکه بعید به نظر میرسد هواپیمایی بتواند سریعتر از موشک حرکت کند. با این حال، سازندگان یوروفایتر تایفون چنین ادعا میکنند.اما شاهکار تسلیحاتی این هواپیما کلاه خلبان است. برای مقابله با هواپیماهای دشمن، خلبان تایفون کافی است هدف را روی کلاه خود نشانهگذاری کند تا هواپیما به طور خودکار، موشک را شلیک کرده و به هدف هدایت کند. با استفاده از این روش، دیگر نیازی نیست تا پشت هواپیمای هدف پرواز کنید و به آن شلیک کنید، حتی میتوانید به راحتی به پشت سر نگاه کرده، هدف را نشانهگذاری کرده و موشک را شلیک کنید! کامپیوتر هواپیما با ترکیب اطلاعات رادار و حسگرهای هواپیما، موشک را به سوی هدف نشانهگذاریشده هدایت میکند. برای کسب اطلاعات بیشتر از این ابزار جدید هدفگیری.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1391
|
|
Finger-Four Formation
ترجمه و گردآوری از Reza Zr1
Finger-fourیا Four Finger آرایشی است که به وسیله ی 4 هواپیما ایجاد می شود که این گونه از فرمیشن میتواند به وسیله ی یک اسکادران هم ایجاد شود.
این آرایش به وسیله ی یک Lead Element و Second Element ایجاد می شود. هنگامی که به این آرایش از بالا نگاه کنیم به مانند 4 انگشت یک دست بدون شست جلوه می کند که این ویژگی باعث نام گذاری این آرایش به نام Four-Finger شده است.
Lead Element یا رهبر دسته در جلوترین بخش آرایش قرار دارد که در سمت چپ او یک همبال قرار میگیرد.
ُSecond Element Leader . در کنار این هواپیما دو هواپیمای دیگر وجود دارد که سمت راستی همبال وی و سمت چپی رهبر دسته است که در نوک آرایش قرار گرفته است.
هر دوی رهبران دسته Lead Element و Second Element نقش های تهاجمی را بر عهده دارند و مسئول گشودن آتش به روی جنگنده های مهاجم می باشند. نقش همبال ها دفاعی می باشد بدین صورت که باید از رهبران نزدیک به خود پشتیبانی ( Cover ) کنند.
تاریخچه
این آرایش از سال 1930 به وسیله ی نیروهای هوایی زیادی مورد استفاده و توسعه قرار گرفت . نیروهای فنلاندی 1935-1934 Luftwaffe یا نیروی هوایی آلمان برای اولین بار در یک درگیری از این آرایش طی Spanish Civil War بهره جست.
بیشترین توسعه و استفاده از این آرایش را آلمانی ها و Werner Mölders و همکاران او صورت دادند. پرواز جنگنده ها در Luftwaffe به وسیله دو جفت هواپیما صورت می گرفت هر جفت یا Rotte از رهبر و همبال تشکیل شده بود در آرایش المانی ها هواپیماها فاصله ی عمودی و افقی بیشتری داشتند و رعایت این فواصل از نزدیک بودن به یکدیگر اهمیت بیشتری داشت به طوری که آزادتر بودن آنها برای راحت تر دیدن خط افق بر حفظ آرایش نزدیک ارجحیت داشت و این ویژگی به آنها کمک میکرد تا هواپیماهای دشمن را بهتر کشف کنند.
این ویژگی همچنین کمک میکرد که خلبان ها آگاهی بیشتر ی از شرایط خود در آسمان داشته باشند و همچنین آرایش آزادتر شانس دیده شدن آن ها را به وسیله ی دشمن کاهش میداد.
این آرایش هر لحظه میتواند شکسته شود و به هدف خود یورش ببرد . رهبر دسته به هواپیماهای دشمن یورش میبرد در حالی که همبال او به انجام وظایف دفاعی اش می پردازد که همان پشتیبانی رهبر از تهدیداتی است که حین درگیری پیش می آید.
آرایش فنلاندی ها حتی بیشتر از آلمانی ها انعطاف پذیری دارد به این شکل که هنگام استفاده از این آرایش هر جنگنده ای که زودتر دشمن را کشف کرد می تواند رهبر دسته دو فروندی خود یا رهبر کلی دسته شود به سبب این که او در هنگام حمله بیشترین آگاهی و بهترین شرایط را برای حمله به دشمن دارد.
یک اسکادران با آرایش Four Finger
نیروی هوایی آلمان به استفاده از این آرایش در طول نبرد بریتانیا پرداخت و این آرایش اثر گزاری قابل توجهی نسبت به آرایش سه فروندی رایج Vic که به وسیله ی بریتانیایی ها استفاده می شد از خود نشان داد.نخست RAF و بعدها آمریکایی ها USSAF و همچنین Soviet Airforce خود را با این آرایش سازگار کردند و این آرایش را ضد آلمانی ها به کار گرفتند.
فنلاندی ها در طول سال های 1940-1939 طی درگیری های زمستانه با نیروی هوایی شوروی سابق که از آرایش سه فروندی Vic و جنگنده های بهتری استفاده می کرد با استفاده از آرایش Finger Four به Kill Ratio یا آمار 16 به 1 دست یافتند که خود اثر گزاری شگرف این آرایش را اثبات می کند.
نیروی هوایی شوروری طی درگیری های Spanish Civil War از این آرایش ضد آلمان ها استفاده کرد اما دوباره به آرایش Vic بازگشت.
Sir Douglas Bader تکخال RAF اولین کسی بود که این آرایش را در RAF سازگار کرد.
نیروهای ارتش و نیروی دریایی آمریکا استفاده از آرایش مفهومی جدیدی به نام Fighting Pair در سال 1941-1940 آغاز کردند. ژاپن نیز از این آرایش طی جنگ جهانی دوم استفاده کرد.
بن پایه نوشتار
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : HP
تاریخ : شنبه 21 مرداد 1391
|
|
نیروی هوایی روسیه به مناسبت 100 سالگی خود اقدام به برگزاری نمایش هوایی در فرودگاهی در بیرون شهر مسکو کرده است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : شنبه 21 مرداد 1391
|
|
یدک کشیدن این هواپیمای سی-130 هرکولس در آمریکا آغازگر ترافیک قابل توجهی در جاده شده است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : شنبه 21 مرداد 1391
|
|
این مقاله اولین مقاله در مورد ناوهای کلاس هنگام نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران میباشد .
ناوهای کلاس هنگام:
اين سری ناوها ترابري و برای عملیات های آبی خاکی هستند كه كار حمل و نقل نيرو و تجهيزات رو بر عهده دارند و داراي درب باز شونده در جلو هستند تا خودروهاي آبي خاكي مثل هاورکرافت ها يا تانك ها و نفربر ها از طریق آن عبور و مرور نمایند و همچنین دارای یک جرثقیل در قسمت جلو میباشند و یک پد ویژه فرود هلیکوپتر هم در پاشنه ناو وجود دارد.
درست است که اصلی ترین ماموریت این ناوها برای عملیات های نظامی است ولی در اصل هيچ يک از اين ناوها رزمي نيستند، اما به تسليحات مناسبي از جمله توپ هاي 20 ميليمتري با نواخت تير بالا مجهز شده اند .
این شناورها در دسته ی Landing Vessel قرار دارند که در ایران یک خانواده ی 4 نفره شامل هنگام و لارک و لاوان و تنب تشکیل داده اند .
از آنجایی که همه ی این شناور ها شبیه به هم هستند مشخصات عمومی همه ی آن ها هم برابر و به شرح زیر است:
شرکت سازنده: Yarrow Shipbuilders Scotstoun
نوع کشتی: Landing Vessel
ابعاد:
طول: ۳۰۵ فوت
پهنا: ۴۹ فوت
آبخور: 2.20 متر
پیشران:
نوع: Paxman Ventura Mk 2
قدرت: ۵۶۰۰ اسب بخار
سرعت: ۱۴.۵ گره دریایی "تقریبا ۲۷ کیلومتر بر ساعت"
شرکت سازنده ی این سری کشتی ها Yarrow Shipbuilders Scotstoun است .
نام این شرکت بصورت کوتاه شده Yarrow نام دارد که برگرفته از نام Alfred Yarrow موسس این شرکت بزرگ کشتی سازی است .
کلمه ی Scotstoun هم نام منطقه ی در غرب گلاسکو یعنی بزرگترین شهر اسکاتلند و سومین شهر پرجمعیت در بریتانیا و بر روی رودخانه ی کلاید است .
ناو هنگام :
اولین ناو از سری هنگام که با همین نام شناخته میشود و در محوطه ی شماره ی ۱۰۱۳ Scotstoun ساخته شده است .
هنگام دارنده ی شماره ی ۵۱۱ در نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران است که این شماره ها برگرفته از شماره گذاری خود شرکت سازنده یعنی Yarrow است نه نیروی دریایی ایران .
تنها تصویر از ناو هنگام که در محوطه ی شماره ی ۱۰۱۳ Scotstoun قرار دارد
راه اندازی: Thursday 27/09/1973
ساخت: 1974
سفارش شده توسط نیروی دریایی سلطنتی ایران
تحویل گرفته شده توسط نیروی دریایی سلطنتی ایران
وضعیت فعلی: نامعلوم
ناو لارک:
ناو لارک بعنوان دومین عضو ناوهای کلاس هنگام و دهمين ناوگروه نداجا در محوطه ی شماره ی ۱۰۱۴ Scotstoun ساخته شده است .
این ناو دارنده ی شماره ۵۱۲ در نیروی دریایی ایران است - یعنی تصاویر زیر که دقیقا خود لارک است :
ناو پشتيباني لارک، يک بالگرد سي کينگ در بالاي آن و يک فروند هاورکرافت و ناوشکن الوند در زمينه تصوير
راه اندازی: Thursday 27/09/1973
ساخت: 1974
سفارش شده توسط نیروی دریایی سلطنتی ایران
تحویل گرفته شده توسط نیروی دریایی سلطنتی ایران
وضعیت فعلی: فعال
----------------------------------------------------------------------------
خب قابل توضیح برای شما دوستان است که بگم تا اینجا ناو های هنگام و لارک توسط نیروی دریایی سلطنتی ایران سفارش داده میشوند و تحویل گرفته میشوند ولی از اینجا به بعد برای ناوهای لاوان و تنب بدلیل انقلاب اسلامی اوضاع فرق میکند . یعنی توسط نیروی دریایی سلطنتی سفارش داده شده اند ولی با چند سال تاخیر تحویل نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران داده شده اند.
۲ کشتی لاوان و تنب بخشی از ۴ کشتی سفارش داده شده بودند و شبیه همان ناوهای هنگام و لارک بودند که در سال ۱۹۷۴ تحویل داده شده بودند .
با این حال پس از سقوط خاندان پهلوی در ایران توسط امام خمینی رحمه الله علیه در سال ۱۹۷۹ منجر شد که تحویل دو کشتی لاوان با شناسه ASP 1622 و تنب حدود 5-6 سال یعنی تا سال 1985 به تعویق بیافتد. آن ها در این مدت در Scotstoun تحت تحریم بودند .
ناو لاوان و تنب در زمان انقلاب در محوطه ی شماره ی ۱۰۲۰ Scotstoun
اگرچه در این سال ها این دو کشتی در Scotstoun بصورت نیمه کاره رها شده بودند ولی در نهایت پس از چند سال وقفه تکمیل و تحویل داده شدند .
ناو لاوان:
ناو لاوان بعنوان سومین عضو ناوهای کلاس هنگام و پنجمين ناوگروه نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در محوطه ی شماره ی ۱۰۲۰ Scotstoun ساخته شده است .
این ناو صاحب شماره ی ۵۱۳ در نیروی دریایی ایران است یعنی تصویر زیر که در محوطه ی شماره ی ۱۰۲۰ Scotstoun است .
این تصویر هم در آب های خلیج فارس که تحویل نیروی دریایی ایران است از ناو لاوان:
راه اندازی: Tuesday 12/06/1979
ساخت: 1984
تحویل: تحریم تا حدود 1985 به علت اوضاع اجتماعی و سیاسی در ایران
سفارش شده توسط نیروی دریایی سلطنتی ایران
تحویل گرفته شده توسط نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایرا
وضعیت فعلی: فعال
ناو تنب:
ناو تنب بعنوان آخرین عضو ناوهای کلاس هنگام و یازدهمین ناوگروه نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران همانند ناو لاوان احتمالا در محوطه ی شماره ی ۱۰۲۰ Scotstoun ساخته شده است .
این ناو صاحب شماره ی ۵۱۴ در نیروی دریایی ایران است .
ناو تنب 514 و ناو 513 لاوان در پشت آن
راه اندازی: Tuesday 12/06/1979
ساخت: 1984
تحویل: تحریم تا حدود 1985 به علت اوضاع اجتماعی و سیاسی در ایران
سفارش شده توسط نیروی دریایی سلطنتی ایران
تحویل گرفته شده توسط نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایرا
وضعیت فعلی: فعال
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : HP
تاریخ : شنبه 21 مرداد 1391
|
|
هواپیمای گشت دریایی و ضد زیردریایی توپولف ۱۴۲ موسوم به آلباتروس یا نگهبان اقیانوس از جمله هواپیماهای روسی است که بر پایه بمب افکن نام آشنای توپولف ۹۵ موسوم به خرس بوجود آمده است، این بمب افکن بلند پرواز ترین و سریعترین هواپیمای توربوپراپ جهان است و به همین واسطه توپولف ۱۴۲ نیز از چنین صفاتی برخوردار است، حد اکثر سرعت توپولف ۱۴۲ برابر ۵۳۱ مایل بر ساعت و بیشترین ارتفاع پروازی آن نیز ۳۶۰۰۰ فوت می باشد. این هواپیما که دارای ۱۱ تا ۱۳ خدمه می باشد بطور رسمی از سال ۱۹۵۷ وارد خدمت شد و از چهار موتور توربوپراپ Kuznetsov NK-12MV (هرکدام ۱۱۰۳۳ کیلووات) با ملخ های ۸ تیغه ای AV-60N استفاده می کند.
ملخ هشت تیغه ای AV-60N بکار رفته در Tu-142 (Bear-F)
از دیگر ویژگی های این هواپیما برد بسیار زیاد (حدود ۱۲۵۵۰ کیلومتر) است که به هواپیما اجازه می دهد بدون هیچگونه سوختگیری هوایی از بمبئی در هند به ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی پرواز کرده و دوباره به بمبئی باز گردد. بعلاوه امکان تعبیه یک لوله سوخت گیری برای انجام سوخت گیری هوایی در جلوی دماغه هواپیما نیز وجود دارد که به این وسیله برد نگهبان اقیانوس بیشتر نیز می شود.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
TBD Devastator اژدر افکن عمده ی نیروی دریایی آمریکا طی شش ماه درگیری مستقیم این کشور در جنگ جهانی دوم بود. در سال ۱۹۳۴، در پی درخواست اداره ی هوانوردی نیروی دریایی آمریکا برای یک اژدر افکن، کار روی TBD Devastator در شرکت Douglas که برنده ی قرداد شده بود آغاز شد. TBD در سال ۱۹۳۵ نخستین پروازش را تجربه کرد و در سال ۱۹۳۷ وارد خدمت شد. Devastator جایگزینی برای دو هواپیماهای دوباله ی Martin MB-2 و Great Lakes TG-2 بود و در آن زمان پیشرفته ترین پرنده ی نیروی دریایی آمریکا و احتمالآ نیروهای دریایی جهان بود. در واقع این هواپیما برای تجهیز نسل جدید ناوهای هواپیمابر آمریکایی که در پاسخ به تهدید فزاینده ی جنگ جهانی دوم ساخته شده بودند تولید شد. این پرنده از جهات بسیاری یک “نخستین” در نیروی دریایی آمریکا بود. در نیروی دریایی آمریکا، TBD Devastator نخستین هواپیمای یک باله ی ناونشین بود که به طور گسترده به کار گرفته شد، نخستین پرنده ی تمام فلزی بود، نخستین هواپیمایی بود که اتاقکی کاملاً سرپوشیده داشت، نخستین پرنده ای بود که از بال های تاشو هیدرولیک برای پارک بر روی ناو هواپیمابر استفاده می کرد (هواپیماهای دیگر بال تاشو دستی داشتند)، نخستین هواپیمایی بود که در عرّاده ی فرودش از ترمز چرخ استفاده می کرد. سخن گزافی نیست اگر که بگوییم TBD Devastator یک طرح انقلابی بود. Devastator برای حمل یک اژدر سنگین در بخش پایینی بدنه طراحی شده بود و الزامآ باید پرنده ای بزرگ می بود. پیشرانه ی Pratt & Whitney R-1830-64 با قدرتی در حدود ۹۰۰ اسب، Devastator را به سرعت بیشینه ی ۲۰۰ مایل در ساعت می رساند. خدمه ی Devastator سه نفر بودند. این سه تن در زیر سرپوش گلخانه ای اتاقک که تقریبآ به اندازه ی نیمی از طول هواپیما بود جای می گرفتند. خلبان در اتاقک پیشین می نشست، بمبچی (کاربر بمب) در اتاقک میانی قرار می گرفت، و کاربر رادیو که تیربارچی نیز بود در اتاقک پسین می نشست. هنگام اجرای عملیات اژدرافکنی، شخص بمبچی که در اتاقک میانی جای داشت به حالت درازکش به زیر اتاقک خلبان می خزید تا از دریچه ای که در کف بدنه قرار داشت هدف را ببیند. جنگ افزار های تهاجمی این هواپیما یک اژدر نیم تنی یا یک بمب ۴۵۰ کیلوگرمی بود. جنگ افزار های تدافعی آن یک تیربار ۷٫۶۲ میلیمتری یا ۱۲٫۷ میلیمتری در جلو و یک تیربار ۷٫۶۲ میلیمتری در عقب بود. اگر چه معتقدند هنگامی که TBD Devastator در سال ۱۹۳۵ نخستین پروازش را انجام داد طرحی انقلابی بود، اگر چه هنگامی که TBD Devastator در سال ۱۹۳۷ وارد خدمت شد پیشرفته ترین پرنده ی نیروی دریایی آمریکا و شاید نیروهای دریایی جهان بود، با این حال، سه سال پس از آن (در حدود سال ۱۹۴۰) نیروی دریایی ایالات متحده دریافته بود که Devastator از پیشرفت جنگنده ها و بمب افکن های کشورهای دیگر عقب افتاده است. و بدین سبب بود که در آن هنگام بر روی یک پرنده ی جایگزین کار می کرد. ولی تا هنگامی که آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد این پرنده ی جایگزین وارد خدمت نشده بود. بدین روی، در آن هنگام Devastator دیگر برای خدمه اش بسیار خطرناک شده بود. سرعت کم، مانورپذیری پایین، و جنگ افزار های تدافعی سبک، TBD را به طعمه ای آسان برای جنگنده ها و جنگ افزارهای دفاعی تبدیل کرده بود.
در سال ۱۹۴۱ صد فروند TBD Devastator ستون فقرات توان اژدر افکنی نیروی دریایی آمریکا را بر ناوهای هواپپیمابر این کشور تشکیل می دادند. در اوایل سال ۱۹۴۲، طی یورش های ناگهانی به پایگاه های ژاپنی، TBD ها دو کشتی ترابری را غرق کرده و ۱۰ شناور دیگر را غرق یا تخریب کردند. در ماه “می” همان سال و در جریان نبرد Coral Sea ((منطقه ای از اقیانوس آرام، میان استرالیا، گینه ی نو، و جزایر سلیمان))، TBD ها در غرق کردن یک ناو هواپیمابر ژاپنی و تخریب عمده ی یکی دیگر مساعدت کردند. به هر حال، این اقدامات زود هنگام باعث شد تا کاستی های Devastator ها در مورد سرعت، برد، و … لو رفته و مشکل جنگ افزار تهاجمی اصلی آن ها فاش شود؛ مشکل این بود که اژدرهای این هواپیماها در اغلب موارد منفجر نمی شدند.
و اما نبرد Midway در ماه جون همان سال (۱۹۴۲)، پایان راه TBD ها بود. این نبرد که یکی از تعیین کننده ترین نبرد های جنگ دوم جهانی بود، در حوالی جزیره ی آمریکایی Midway، و در جایی که آمریکایی ها یک پایگاه کوچک در میانه ی اقیانوس آرام داشتند حادث شد. طی این نبرد، ۳ اسکادران از Devastator ها که در مجموع شامل ۴۱ فروند بودند، به ناوهای هواپیمابر ژاپنی حمله کردند. هر چند این نبرد با یک پیروزی قاطع برای آمریکایی ها به پایان رسید، اما تراژدی تلخی برای TBD ها بود؛ از چهارده فروند TBDهایی که اسکادران VT-6 به نبرد گسیل کرد تنها ۴ فروند به ناو هواپیمابر بازگشتند، از دوازده TBD متعلق به اسکادران VT-3 فقط دو فروند جان به در بردند، و از پانزده TBD متعلق به اسکادران VT-8 هرگز پرنده ای بازنگشت. در مجموع ۳۵ فروند از ۴۱ فروند Devastator هایی که به Midway رفتند در امواج اقیانوس آرام فروغلتیدند. در واقع کاستی ها و ضعف هایی که Devastator ها در سرعت، برد، مانورپذیری، و جنگ افزارهای تدافعی داشتند، سرانجام در Midway گریبانشان را گرفت و جنگنده های مشهور ژاپنی به نام Zero آن ها را قتل عام کردند.
در تصویر زیر آخرین Devastater متعلق به اسکادران اژدرافکن VT-8 به شماره ی سریال T-16 و شماره ی ثبت ۱۵۰۶، در جریان نبرد Midway در ۴ جون ۱۹۴۲ دیده می شود. این Devastater به خلبانی ناوسروان “جان والدرون” در حال برخاستن از ناو هواپیمابر USS Hornet می باشد.
در تصویر زیر، شخص ایستاده در راست “اینساین جورج گی”، تنها بازمانده ی اسکادران VT-8 در Midway است. این تصویر که مربوط به ۴ جون ۱۹۴۲ است، او را به همراه یکی از توپچی های کابین عقبش در کنار Devastater نشان می دهد.
البته باید گفت که تلاش Devastator ها در Midway آنچنان بیهوده نبود. چرا که Devastator ها جنگنده های Zero را به دنبال خود به بیرون از منطقه ی نبرد کشاندند و با این کار به بمب افکن های شیرجه ای آمریکا اجازه دادند تا بدون هیچ مزاحمتی به ناوگان ژاپنی حمله کرده و سه ناو هواپیمابر Kaga، Soryu و Akagi را غرق کنند. در روز آخر این نبرد نیز، ۳ فروند TBD در غرق کردن یک رزم ناو سنگین ژاپنی و تخریب یکی دیگر شرکت جستند. پس از نبرد Midway ، نیروی دریایی آمریکا سریعآ TBD ها را از خط مقدم خارج کرد و آن ها را با TBF Avenger جایگزین نمود.
تصویر زیر یکی از TBD-1 های اسکادران اژدر افکن VT-8 از ناو هواپیمابر USS Hornet را در جریان یک حمله، بر فراز جزیره ی Wake نشان می دهد. عکس مربوط به سال ۱۹۴۲ می باشد. به آتش و دودی که در پایین است توجه کنید. جزیره ی Wilkes در مرکز تصویر، بخش غربی جزیره ی Wake در مرکز و پایین تصویر و جزیره ی Peale در سمت راست تصویر دیده می شوند.
در تصویر زیر ناو هواپیمابر ژاپنی Shoho را در اواخر صبح روز ۷ می ۱۹۴۲، و زیر حمله ی پرنده های نیروی دریایی آمریکا نشان می دهد. یک Devastater در سمت راست و پایین تصویر و یکی دیگر در میانه ی بالایی تصویر قابل تشخیص است.
در کل ۱۲۹ فروند TBD Devastator به وسیله ی اداره ی هوانوردی نیروی دریایی آمریکا خریداری شد که این پرنده ها بر ناوهای هواپیمابر USS Saratoga ، USS Enterprise ، USS Lexington ، USS Wasp ، USS Hornet ، USS Yorktown و USS Ranger مستقر بودند. نا گفته نماند که گونه ای TBD نیز ساخته شد که به جای چرخ از فلوت (float) استفاده کرده و روی سطح آب فرود می آمد. این گونه به مرحله ی تولید انبوه و ورود به خدمت نرسید. به هر حال نام این گونه TBD-1A بود و نام گونه ی معمولی که شرح آن رفت TBD-1 بود. البته از آنجا که TBD-1A هرگز به تولید نرسید و وارد خدمت نشد، و همانگونه که در متن حاضر دیده می شود، معمولآ به جای لفظ TBD-1 از همان نام TBD استفاده می شود.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
چین به طوررسمی اعلام کرد که ورود به خدمت بمب افکن H-6K در خلال برگزاری جشنهای شصتمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین انجام پذیرفته اما این بمب افکن در اواخر ۲۰۰۶ و اوایل ۲۰۰۷ به همراه عکس در وب سایتهای چینی و برخی منابع open source قابل رویت بود. H-6K به شدت تحت تاثیر خبری دیگر جنگنده های خبرساز چینی مانند FC-1، J-10 و J-11 قرارداشته و یکی از عللی که اطلاعات در باره این بمب افکن کم میباشد همین مورد است. برای یگان بمب افکن استراتژیک نیروی هوائی چین H-6K به همان اندازه مهم میباشد که برای یگان تاکتیکی چین J-10، J-11 و Su-27.
در حقیقت H-6K اولین بمب افکن استراتژیک به معنای واقعی چین با مشخصات هواپیماهای جدید و امروزی بوده و دارای بدنه تغییر یافته، موتور جدید، آویونیک بهتر و برد افزایش یافته میباشد. H-6K همچنین اولین بمب افکن چینی است که قادر به حمل موشک های کروز چینی برد بلند مدرن که قادر به شلیک خارج از برد دفاع هوائی دشمن می باشد است. H-6K برگرفته از مدل H-6 که خود نمونه چینی Tu-16 Badger میباشد مشتق شده است. چین از دهه ۷۰ تا اوایل دهه۹۰ تغییرات زیادی در مدل قدیمی H-6 از جمله بر روی ناوبری و سیستمهای مخابراتی و هدفگیری اعمال کرده بود. چین همچنین مدل دریائی به نام H-6D که قادر به حمل موشکهای ضد کشتی بود را ساخت اما تلاش برای ساخت مدل H-6I با موتورهای جدید ناکام ماند. در دهه ۹۰ نیروی هوائی چین آشکارا با بحران مواجه بود. H-6 فقط در صورت حمل موشکهای ضد کشتی بمب افکن معقولی به نظر میرسید ، در حالیکه مدل مورد استفاده نیروی هوائی چین فقط قادر به پرتاب بمبهای سقوط آزاد بوده و در این صورت احتمال نفوذ به شبکه پدافند هوائی دشمن به حداقل میرسید. تمام مدلهای H-6 از فقدان برد مناسب در رنج بودند . برخی از تحلیلگران نظامی چینی در دهه ۹۰ بر این باور بودند که پس از دریافت جنگنده های Su-30 با قابلیت سوختگیری هوائی دیگر هیچ نیازی به نگهداری بمب افکنهای H-6 نمیباشد. مدل H-6H که در اواخر دهه ۹۰ آشکار شد اولین تلاش چین برای رفع این مشکلات بود. این مدل قادر به حمل فقط ۲ موشک کروز KD-63 که نمونه تغییر یافته C-601 برای حمله به اهداف زمینی بود.
موشک های کروز KD-63 مدلی منسوخ شده و قدیمی با بردی فقط معادل ۲۰۰ کیلومتر بودند که خلبان را در مواجهه با یک سیستم پدافند هوائی مدرن دچار مشکل می نمود. ضمن اینکه برد ناکافی H-6 همچنان به عنوان یک معضل باقی مانده بود. از این روی تصمیم گرفته شد تا کار بر روی H-6 این بار به صورت اساسی و ریشه ای انجام پذیرد. کار بر روی H-6K از سال ۲۰۰۰ آغاز و اولین پرواز آزمایشی در ژانویه ۲۰۰۷ صورت پذیرفت. تفاوت اصلی H-6K در موتورهای آن است. موتورهای توربوفن روسی D-30KP-2 جانشین موتورهای توربوجت WP-8 که خود کپی چینی از نمونه اوریجینال روسی AM-3M برای بمب افکنهای Tu-16 میباشد شده اند. موتورهای جدید ساخت NPO Saturn بسیار قدرتمندتر و در عین حال مصرف سوخ کمتری را نیز دارند.
چین این موتورهای جدید را قبلا برای یگان Il-76 خود خریداری کرده بود. چین قراردادی برای خرید ۵۵ دستگاه از موتورهای D-30KP-2 با امکان افزایش ۳۳ دستگاه بیشتر را قبلا به امضاء رسانه بود اما نیروی هوائی چین فقط دارای ۱۴ فروند Il-76 و ۵ فروند KJ-2000 میباشد. برنامه خرید ۳۸ فروند Il-76 و تانکرهای Il-78 تحت قرارداد سال ۲۰۰۶ در میاه راه ناکام ماند. کاملا اشکار بود که چین این قرارداد بزرگ را فقط برای یگان IL-76 خود که ناگهان موتورهای آنها دچار مشکل شده بودند نمیخواست، چین موتورها را برای اسکادران H-6K در نظر داشت. برای تطبیق نیروی محرکه جدید، ورودی های موتور دارای ابعادی بزرگتر و شکل متفاوت تری نسبت به H-6 و Tu-16 میباشند. این یکی از مهمترین راه های تشخیص بمب افکن جدید با نمونه های قبلی میباشد. یکی از مهمترین دلایل تغییر موتور، رسیدن به برد بیشتر بوده است. رسانه های چین برای این بمب افکن جدید بردی معادل ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ کیلومتر متذکر شده اند. امری که تاکنون به صورت رسمی تائید نشده است. چین سعی بسیار دارد تا وابستگی خود را به موتورهای روسی قطع نماید. برای این منظور، تولید بدون لیسانس موتورهای WS-18 که کپی (بدون مجوز) موتورهای روسی D-30KP-2 میباشد در دستور کار چین قرار گرفته. این موتورها قرار است تا در هواپیماهای ترابری سنگین آینده چین نیز به کار روند. تست موتور WS-18 در سال ۲۰۰۷ و در یکی از کارخانجات Chengfa Group آغاز شد. هنوز مشخض نیست که چه زمانی این موتور برای تولید انبوه آماده خواهد گشت. برنامه توسعه موتورهای چینی در مورد زمان بندی بسیار بدنام بوده و زمان مشخصی را برای deadline آنها نمیتوان در نظر داشت. دماغه H-6K به طور کامل مورد بازنگری قرار گرفته و ضمن کوتاه تر شدن پانل شیشه ای ناوبر حذف شده است. به جای کاکپیت ناوبر، H-6K از رادوم که پوشش دهنده یک رادار قدرتمند است بهره میبرد. همچنین رادوم زیر کاکپیت ناوبر که در نمونه H-6H و کلیه نمونه های دریائی قابل مشاهده بود نیز حذف شده است. اگرچه اطلاعات زیادی از سیستمهای آویونیک، رادیو الکتریک و جنگ الکترونیک H-6K موجود نیست اما تصاویر منتشر شده نشان دهنده ان است که H-6K مجهز به کاکپیت با نمایشگرهای MFD است. H-6K مجهز به ۶ مقر پرتاب موشکهای کروز CJ-10A با برد ۲۰۰۰ کیلومتر در زیر بال میباشد. برخی منابع از حمل موشک هفتم در مقر میانی بدنه نیز سخن گفته اند. به نظر نمیرسد که H-6K مجهز به مقر داخلی پرتاب بمب باشد و این فضا مورد استفاده مخزن سوخت اضافه و تجهیزات رادیو الکترونیک قرار گرفته است. برخی کارشناسان نظامی بر این باورند که در آینده بمب افکن جدید قادر به حمل موشک ضد کشتی YJ-62 با برد ۳۰۰ کیلومتر بر پایه موشک CJ-10 خواهد بود. این احتمال در صورت تولید نمونه دریائی H-6K بیشتر خواهد شد. خانواده موشکهای YJ-62/CJ-10 بر پایه توسعه موشک های کروز Red Bird/ Honhniao بنا نهاده شده که در طراحی آن شباهتهائی با موشک Kh-55/AS-15 به چشم میخورد. چین تعداد زیادی از موشک های کروز Kh-55/AS-15 را طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ از اوکرائین خریداری نمود. احتمال آن میرود که اوکرائین در پروژه CJ-10 در حوزه سیستمهای ناوبری و ساخت موتور به چین کمک کرده باشد. همچنین پس از ناکامی موشکهای کروز Tomahawk آمریکا در حمله به اهداف طالبان در سال ۱۹۹۹، چین تعداد زیادی از این موشکها را در پاکستان و افغانستان بدست آورد. اطلاعات بدست آمده از Tomahawk ناکام در افغانستان و پاکستان در پروژه CJ-10/YJ-62 بکار گرفته شد. گزارشهای رسیده تاکنون حاکیست که این موشکها فاقد کلاهکهای اتمی میباشند.
با فرض تجهیز H-6K به موشکهای جدید، این بمب افکن قادر است تا به اهداف زمینی در برد ۵۰۰۰ کیلومتری حمله نماید.با این برد ، H-6K یک تهدید جدی برای پایگاه های آمریکا در اقیانوس آرام میباشد و در صورت تجهیز به موشکهای YJ-62 نیز همین تهدید برای ناوگان آمریکا و متحدانش در منطقه محسوب خواهد شد. همچنین ، مراکز حساس و اتمی هند نیز مورد تهدید جدی واقع خواهند شد و باعث خواهد شد تا هند به فکر ترمیم نقاط پدافندی از مراکز حساس اتمی خود باشد. چین بر این باور است که مشخصات بمب افکن H-6K نزدیک به بمب افکن Tu-22M3 بکفایر میباشد. H-6K قرار است تا در آینده هسته مرکزی اسکادران بمب افکن نیروی هوائی چین را تشکیل بدهد.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی دریایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
همانطور که مطلع هستید، چند وقتی خبرهای جالبی در مورد نصب موشک های روسی روی هواپیماهای آمریکای ایران می شنویم.
عکس ها گویا هستند.
نصب موشک R-73 روی فانتوم
نصب موشک R-27 روی تامکت
جایی شنیده ام، که تمام این پروژه ها نیمه کاره رها شدند و موفق ترین پروژه برمیگردد به هماهنگ سازی هاوک با تامکت.
با توجه به تعداد موشک AIM-9 که در اختیار داریم و حتی تولید آن بنام فاطر لزومی بر هماهنگ سازی R-73 با فانتوم هست؟
و اینکه وقتی موشک هاوک با F-14 کاملا مچ شده و حتی در دوران جنگ توانسته ایم یک فروند سوپر اتاندارد عراقی را با همین موشک منهدم کنیم، نیازی به R-27 روی تامکت هست؟
در ضمن موشک هاوک نیز با نام سجیل به تولید ملی رسیده است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
129
مشخصات کلی:
نام: تی 129
شرکتهای سازنده: TAI / AgustaWestland از ترکیه و ایتالیا
خدمه: 2 نفر (خلیان و کمک خلبان/افسر تسلیحات)
برد: 561 کیلومتر
سرعت کروز: 269 کیلومتر در ساعت
موتور: دو عدد LHTEC CTS800-4A turboshaft به قدرت 1,014 kW برای هر کدام
تسلیحات:
توپ 20 میلیمتری گتلینگ سه لول با 500 گلوله
چهار پاد با توانایی نصب:
38 راکت 81 م م
76 راکت 70 م م
پاد برای نصب یک تیربار 12.7 م م
8 عدد موشک ضد تانک در انواع مختلف مثل:
AGM-114 Hellfire, BGM-71 TOW, Hydra 70, Spike-ER, UMTAS, Roketsan Cirit
4 یا 8 عدد موشک هوا با هوا:
AIM-92 Stinger . Mistral . AIM-9 Sidewinder
شاید برای خیلی ها قبول کردن ترکیه به عنوان کشوری که در حال ساخت یکی از پیشرفته ترین و هولناک ترین
بالگردهای دنیا است مشکل باشد.اما باید قبول کنیم که کشور همسایه ما از 28 سال پیش تا بحال در حال
پیشرفتهای غیر قابل انکار در زمینه هوافضا می باشد.یکی از نمونه های این پیشرفت را در همین بالگرد میتوان
دید که تا سال 2013 تحویل آن از طرف شرکت ترکیه ای به ارتش ترکیه انجام خواهد شد.
بالگردی که در تمامی شرایط آب و هوایی و در تمام طول شبانه روز توانایی انجام ماموریت های دشوار را داراست.
این بالگرد با بهره گیری از سیستم کامپیوتری و ناوبری جدید و سطح مقطع راداری کوچک و توانایی حمل 1200
کیلوگرم مهمات و هزینه نگهداری پایین یکی از ایدهآل های هر ارتشی در دنیای امروز می باشد.
این پرنده در اصل نمونه بروز شده همتای ایتالیایی خودش یعنی Agusta A129 Mangusta می باشد.
ویدئو شلیک گتلینگ
طرح کلی این پرنده که به طور کامل در کشور ترکیه ساخته خواهد شد تغییر خاصی نمیکند اما تقریبا می توان گفت
تمامی سیستمها پیشرفته تر و بومی تر خواهند شد.بدنه باریک این پرنده احتمال برخورد گلوله را تا حدی کاهش می دهد و
همچنین مانورپذیری را نیز افزایش میدهد.مهمترین تفاوت این پرنده با نمونه ایتالیایی وجود یک برآمدگی سرتاسری در قسمت چپ
می باشد که به دلیل بزرگ تر شدن رادار امکان قرار دادن قطار فشنگ ها در جای خود وجود ندارد و درون این غلاف قرار میگیرند که البته این موضوع
آسیب پذیری پرنده را تا حدی افزایش میدهد.شاهین ترک در هنگاه برخاستن 5000 کیلوگرم وزن دارد که بیش از یک پنجم آن را مهمات تشکیل میدهند.
در ادامه به تجهیزات جنگی این پرنده خواهیم پرداخت.
گتلینگ قدرتمند
گرچه در مورد کنترل این توپ 20 م م با کلاه خلبان فعلا اطلاعاتی موجود نیست اما به دلیل قرار گرفتن آن بر روی
یک برجک مستقل که به وسیله افسر تسلیحات کنترل میشود میتوان در نبردهای نزدیک بر روی آن حساب جدی باز کرد.
AGM-114 Hellfire
هدایت فروسرخ حرارتی با یک فرستنده داده تصویری برای تصحیح احتمالی هدف و برد 8 کیلومتر و
سرعت 1.3 ماخ آتش جهنم را تبدیل با قاتلی بی رحم برای تانکهای دشمن میکند
BGM-71 TOW
این موشک معرف حضور تمامی دوستان می باشد و با بردی نزدیک به چهار کیلومتر و بالاتر
و سر جنگی شش کیلویی به شکار تانکهای دشمن میرود.
Hydra 70
برد 10 کیلومتری و سرعت دهانه 700 متر بر ثانیه میتواند برای نفرات و ماشینهای گشتی دشمن
خطری جدی باشد .
Spike ER
نمونه ای از خانواده اسپایکها که هدف از ساخت آن افزایش برد این موشک می باشد که البته موفقیت آمیز نیز بوده است.
چرا ه برده 8 کیلومتری و وزن 34 کیلوگرمی آن چالاکی خاصی به این موشک داده است.سیستم Tandem-charge موجود در این مدل
زره های قفسی شکل مثل استرایکر ها و همچنین واکنشی را با مشکل جدی روبرو خواهد کرد.
UMTAS
جنگ افزار اصلی ضد تانکی که ترکها برای این بالگرد در نظر گرفته اند همین موشک می باشد.در حالت کاملا مسلح
این پرنده قادر است 12 عدد از این موشکها را با خود حمل کند.
برنامه ریز عملیاتی این پرنده که البته از یک مدل سه بعدی استخراج شده است:
رادار موج میلیمتری MILDAR با قابلیت پالس داپلر و جستجو به صورت SAR و ISAR برای شاهین
در نظر گرفته شده.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
هواپیمای جنگنده سوخو 15 ملقب به فلاگون که در سال های دهه هفتاد میلادی وارد خدمت شد، همراه برادر بزرگترش، یعنی میگ 25 فاکس بت نیروی هوایی اتحاد جماهیر شوروی را به گونه ای
مقتدرانه، اگرچه حتی توانایی های زیادی هم دارا نبودند، تجهیز، تقویت و تحیکم نمودند.
هواپیمای فلاگون در طول دوران خدمت خود، رکورد های جهانی زیادی را از جمله در سرعت و سقف پروازی به جای گذاشت و از جمله رهگیر هایی بود که در دوران خدمت خود هیچ گاه به متحدان
روسیه صادر نشد. در این هواپیما، برد، اویونیک پیشرفته و تسلیحات متعدد قربانی سرعت و شتابگیری و ازتفاع بالا شده است. این هواپیمای بال دلتا شکل، به طور شدیدی برای هدایت خود به سمت هدف،
نیاز به کنترل زمینی دارد. همچنین موتورهای قدرتمند توربوجت آر-13 تومانسکی این هواپیما که قدرتی معادل 31.000 پوند کشش استاتیک تولید می نمایند، سوخت را به سرعت بلعیده و به همین دلیل
سبب می شوند که برد و دایره عملیاتی این هواپیما به شدت کاهش یابد. این هواپیما قادر به انجام عملیات در هر آب و هوا بوده و می تواند در هر ساعت از شبانه روز نیز به اهداف خود حمله نماید. نکته
جالب این جاست که اگرچه این هواپیما در سال های دهه شصت میلادی طراحی و تولید گشته، اما پس از گذشت سال ها از تولید و ساخت آن و به واسطه هیبت و قیافه ترسناک و مخوف آن، خلبانان هنوز از
وجود آن در آسمان وحشت داشتند.
این هواپیما به تعداد زیاد ساخته شده و قابلیت حمل موشک های بزرگی را در زیر بال های خود نیز دارد و قادر است با تکیه بر نیروی فراوان موتورهایش، با سرعت 4/2 ماخ پرواز نماید. فلاگون دارای
سقف پروازی به میزان 18 کیلومتر بوده حداکثر برد آن معادل 1.400 کیلومتر می باشد. طول این هواپیما حدود 21 متر و طول دو سر بال یا دهنه بال آن حدود 10 متر است. این هواپیما، از لحاظ نسل
در گروه نسل سوم و هم رده هواپیمای فانتوم قرار گرفته و از لحاظ وزن پروازی با حداکثر میزانی برابر با 18 تن در کلاس هواپیمای اف-16 فالکون جای می گیرد. این هواپیما قادر به حمل شش
موشک هوا به هوا در مقرهای زیر بال خود است که این هواپیما اغلب به موشک های آناب آر-98 و آرچر آر-60 مجهز می شود. این هواپیما برای کاهش مسافت مورد نیاز خود برای عملیات نشستن، از
یک سیستم چتر باز شونده که در انتهای هواپیما و زیر سکان عمودی تعبیه شده است، استفاده نموده و در مواقع فرود، با بازشدن این چتر، سرعت هواپیما کاهش می یابد.
در مورد موشک آناب این توضیح لازم است که این موشک، همان موشکی بود که در یکم سپتامبر سال 1983 هواپیمای بوئینگ 747 کره ای را بر فراز جزیره ساخالین و در حالی که ناخواسته وارد
حریم هوایی روسیه شده بود، از یک هواپیمای رهگیر سوخو ۱۵ فلاگون به سرعت خود را به هواپیمای مسافربری رسانده بود، شلیک شده آن را ساقط ساخت و باعث کشته شدن 269 مسافر گردید. این
جنگنده رهگیر از لحاظ شمایل بسیار به اسلاف خود یعنی سوخوهای 9 و 11 شباهت داشته و تنها تفاوت محسوس آن این است که در آن هواپیماها ورودی هوای موتور به طور مشخصی در جلوی هواپیما
قرار گرفته اما در این هواپیما به دلیل حجم زیاد رادار، می بایست فضای موجود در جلوی هواپیما به آن اختصاص داده شود، در نتیجه ورودی موتورها به طرفین هواپیما انتقال یافت. بال های این هواپیما
در سال های ابتدایی تولید، به طور کامل مثلثی شکل بود اما پس چندی این طراحی تغییر داده شده و بال های مثلثی به بال های مثلثی خم شده تبدیل شدند که در نتیجه این بهبود، سرعت برخاست و فرود
کمترحاصل آمد. این هواپیما تا پایان دهه هشتاد میلادی کاملاً از خدمت برکنار شده و هواپیماهای نسل چهارم مانند سوخو فلانکر و میگ های فولکروم با توانایی های بسیار چشمگیر تر، جایگزین این
هواپیماهای افسانه ای شدند.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
به دنبال برنامه های گسترده ی مدرنیزاسیون ارتش خلق چین ، نیاز به هلیکوپتر جدیدی با نقش چند منظوره همانند Mi-8 روسی در نیروی نظامی این کشور ، طراحان چینی را بر آن داشت که از یک پلتفرم هلیکوپتر تثبیت شده ی اروپایی ، هلیکوپتر چند منظوره ای قدرتمند برای اجرای نقش انتقال محدود نیرو و تهاجمی بیرون آورند . طرح پایه ی این پروژه هلیکوپتر مدلAS365 Daulphin ساخت شرکت نامدار Eurocopter فرانسه انتخاب گردید و شرکت Harbin مسئول پروژه ی بیرون آوردن خفاشی مخوف از دل دلفین اروپایی گردید .
هلیکوپتر Z-9 ، محصول این پروژه در سال 1981 اولین پرواز خود را به عنوان یک هلیکوپتر ترابری تاکتیکی با 70% قطعات ساخته ی چین و حتی برخی قطعات جایگزین شده مانند ملخ ها ، بجای نمونه ی اروپایی بود . این ارتقاها در طرح Z-9W که هدف آن ساخت یک هلیکوپتر تهاجمی/ترابری با وظیفه ی اولیه ی مقابله با تهدیدات زرهی بیشتر هم شد بطوریکه کامپوزیت های بکار رفته در بدنه برای افزایش استحکام بدنه و کاهش سطح مقطع راداری نیز تغییر کرده اند . هرچند تحلیلگران نظامی ، Z-9W را به جهت پر کردن خلا تا تولید هلیکوپترهای تهاجمی Z-10 میدانند . اما توانایی های مدل Z-9W آنرا امروزه به یکی از قدرتمندترین هلیکوپترهای چند منظوره در هنگ هشتم هوانیروز ارتش چین تبدیل کرده است .
آخرین نمونه ی ارتقا یافته ی این هلیکوپتر ها ، مدل Z-9WA است که در سال 2005 معرفی شده و مجهز به تجهیزات الکترواپتیکی برای قابلیت انجام عملیات در شب گردیده . هلیکوپتر سری Z-9 نسبت به مدل پایه ی اروپایی دارای دو بالچه برای حمل تسلیحات ، تجهیزات راداری و الکترواپتیکی در قسمت بالای سقف و زیر دماغه برای شناسایی و هدفگیری اهداف میباشد .
هلیکوپتر Z-9 دارای قابلیت حمل گستره ای از تسلیحات از جمله موشکهای ضدتانک هدایت سیمی HJ-8 و یا پاد های موشک غیر هدایت شونده 57 یا 90 میلیمتری و پادهای تیربار سنگین 12.7 میلیمتری برای نقش پشتیبانی نزدیک و در آخر ، موشکهای هوا به هوای حرارت یاب TY-90 با برد 6 کیلومتر را داراست . موشک سوخت جامد HJ-8 که اصلی ترین سلاح این هلیکوپتر در نقش ضد زره به حساب میاید دارای برد 5.3 کیلومتر بوده و قابل مقایسه با موشکهای TOW و MILAN میباشد . ظرفیت حمل تسلیحات این هلیکوپتر 2 تن میباشد .
هلیکوپتر Z-9 در حال شلیک موشکهای غیرهدایت شونده
موشک HJ-8
علاوه بر این ، گزارشات از نصب موشک جدید و محرمانه ی کد AKD-10 (مدل هوا به زمین موشک جدید HJ-10) روی هلیکوپترهای مدل Z-9WA حکایت دارد . اگرچه در اصل ، توسعه داده شده برای هلیکوپتر تمام تهاجمی Z-10 است اما خبرگزاری های چین از استفاده از این سلاح پیشرفته روی هلیکوپتر Z-9WA خبر میدهند . بنظر میرسد نقش درنظر گرفته شده برای این موشک که آنرا همتای چینی AGM-114 Hellfire میدانند ، استفاده در مقابل اهداف نرم همچون ساختمان ها و استحکامات که معمولا 70% اهداف در شرایط جنگی را تشکیل میدهند ، میباشد.
عکس خبرگزاری شینهوا از شلیک یک AKD-10 از هلیکوپتر Z-9WA
تجهیزات متمایز کننده ی هلیکوپتر Z-9WA نسبت به مدل سلف خود ، Z-9 ، سیستمهای ردیابی و شناسایی نصب شده در زیر دماغه ، متشکل از یک سیستم نظارت تلویزیونی Low Light و سیستم جستجو و ردیابی حرارتی (IRST) است که به هلیکوپتر امکان عملیات در شرایط مختلف آب و هوایی و امکان عملیات در شب را میدهد . بالچه های حمل تسلیحات این مدل بازطراحی و شبیه به بالچه های هلیکوپتر تهاجمی فرانسوی AS 565 Panther (مدل تهاجمی فرانسوی هلیکوپتر دلفین) طراحی شده اند . همچنین یک سیستم جنگ الکترونیک تدافعی متشکل از سیستم هشدار حرارتی کشف موشک و واکنش دهنده ی خودکار به تهدید (پخش کردن Chaff/Flare) و نمایشگرهای MFD به سامانه ی الکترونیکی هلیکوپتر اضافه گردیده است .
بدنه ی Z-9WA همانند مدل ترابری Z-9B از آلیاژ آلومینیوم سبک و پلاستیک تقویت شده با فایبرگلاس و Nomex برای افزایش استحکام ساختار هلیکوپتر و کاهش وزن استفاده شده است . هلیکوپتر دارای زره سبکی بوده و تدابیری برای کاهش اثرات حرارتی هلیکوپتر دیده نمیشود . این مدل دارای ملخ دم 11 پره ای طراحی فنسترونی بجای ملخ 13 پره ای مدل پایه ی اروپایی است . ارابه ی فرود هلیکوپتر با سیستم هیدرولیکی حرکت میکند و مجهز به ضربه گیر های پنیوماتیکی است .
موتورهای استفاده شده در مدل Z-9WA از نوع توربوشافت و مدل Turbomeca Arriel 2C با قدرت 718 کیلووات است ، ظرفیت حمل سوخت این هلیکوپتر 1140 لیتر با گزینه ی مخزن خارجی با ظرفیت 400 لیتر میباشد .
از دیگر تجهیزات الکترونیکی نصب شده روی این هلیکوپتر میتوان به ارتفاع سنج رادیویی مدل BG-06 ، سامانه ارتباط رادیویی تک بانده Type 150 ، سیستم خلبان خودکار KJ-13 اشاره کرد . سیستم کنترل آتش در مدلهای اولیه ی Z-9W از یک واحد اپتیکی X12 در سقف کاکپیت تشکیل شده بود که وظیفه ی هدایت موشکهای HJ-8 به سمت هدف به روش SACLOS را داشت . اما در مدل Z-9WA ، سیستم کنترل آتش قدیمی با یک واحد ردیابی و شناسایی جدید ساخت مرکز توسعه تکنولوژی الکترواپتیکی Luoyang جایگزین شده که از سامانه تلویزیونی و IRST برای هدایت موشک در هر شرایط آب و هوایی استفاده میکند .
در حال حاضر بجز هنگ هشتم هوانیروز ارتش چین ، دو فروند از این هلیکوپتر نیز به کنیا صادر شده اند .
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
هواپیماهای ایران در مقابل فرانسوی ها
نيروي هوايي عراق در سالهاي آخر دهه 1970 ميلادي قرادادهايي جهت خريد و بكارگيري جنگنده هاي ميراژ اف 1 با فرانسه منعقد كرده بود . با آغاز كار ساخت اين جنگنده ها در فرانسه و نزديك شدن زمان تحويل آنها تعداد 47 متخصص فرانسوي به همراه تعداي جنگنده Mirage F1C در پايگاه هوايي الهوريه (در نزديكي موصل) مستقر شدند تا كار آموزش خلبانان عراقي براي پرواز با Mirage F1EQ را شروع نمايند .
اين تحولات از چشمان تيزبين مسئولان نيروي هوايي كشورمان پنهان نمانده بود و آنان نيز اطلاع دقيقي از ماجرا داشتند . نيروي هوايي بي ميل نبود تا با انجام حمله اي به پايگاه هوايي الهوريه كار آموزش عراقيها بر روي ميراژ را متوقف كند و....
نيروي هوايي عراق در سالهاي آخر دهه 1970 ميلادي قرادادهايي جهت خريد و بكارگيري جنگنده هاي ميراژ اف 1 با فرانسه منعقد كرده بود . با آغاز كار ساخت اين جنگنده ها در فرانسه و نزديك شدن زمان تحويل آنها تعداد 47 متخصص فرانسوي به همراه تعداي جنگنده Mirage F1C در پايگاه هوايي الهوريه (در نزديكي موصل) مستقر شدند تا كار آموزش خلبانان عراقي براي پرواز با Mirage F1EQ را شروع نمايند .
اين تحولات از چشمان تيزبين مسئولان نيروي هوايي كشورمان پنهان نمانده بود و آنان نيز اطلاع دقيقي از ماجرا داشتند . نيروي هوايي بي ميل نبود تا با انجام حمله اي به پايگاه هوايي الهوريه كار آموزش عراقيها بر روي ميراژ را متوقف كند و همچنين خوش آمدي نيز به ورود فرانسوي ها به جنگ گفته باشد . بنابر اين طرحي براي انجام يك عمليات عمقي توسط نيروي هوايي و حمله به پايگاه هوايي الهوريه ريخته شد . در اين طرح كه با نام عمليت سلطان شناخته ميشد قرار بود تا تعداد قابل توجهي جنگنده بمب افكن F-4 فانتوم تا عمق 300 كيلومتري عراق نفوذ كنند و آن پايگاه هوايي را نابود كنند .طراحان اصلي اين عمليات سرهنگ افشار و سرگرد شوقي بودند . مطابق اين طرح، قرار بود 6 فروند جنگنده F-4E ، هر كدام مسلح به 12 بمب MK-82 (متعلق به اسكادران هاي 31 و 32 شكاري تاكتيكي مستقر در پايگاه شهيد نوژه همدان ) به هدف حمله نمايند . براي اين حمله تصميم گرفته شده بود تا جنگنده ها از شمال عراق به هدف نزديك شوند ( بر خلاف معمول هميشه كه جنگنده ها از غرب عراق وارد آسمان اين كشور ميشدند ) . اين تغيير مسير به جنگنده ها اين امكان را ميداد كه از خطر قرار گرفتن در برد 12 سايت از 16 سايت موشكي شناخته شده SA-2 ، SA-3 و SA-6 مستقر در منطقه پرهيز نمايند ، همچنين اين تغيير مسير باعث ميشد تا جنگنده ها در مسير گشت هاي هوايي شناخته شده جنگنده هاي عراقي كه عمدتا با MiG-21 بر روي شهر موصل صورت ميگرفت قرار نگيرند .
با اين وجود ، بارگيري جنگنده هاي فانتوم با بمبهاي 500 پوندي (آن ةم به تعداد 12 تير براي هر جنگنده) باعث ميشد تا وزن هواپيما شديدا افزايش يابد و به تبع آن جنگنده ها نتوانند با تكيه بر سوخت داخلي خود و مخازن سوخت اضافه ماموريت را به سلامت انجام دهند ، از اين رو نياز به سوختگيري هوايي در بين مسير احساس ميشد . بنابر اين قرار شد تا 2 فروند هواپيماي تانكر 707 به همراه گروه پروازي به داخل عراق وارد شوند و كار سوخترساني به فانتومها را انجام دهند . براي محافظت از تانكرها هم قرار شد 2 فروند جنگنده F-14A تامكت (متعلق به گردان 81 شكاري تاكتيكي پايگاه هشتم شكاري اصفهان) در گروه پروازي حضور داشته باشند . اين ماموريت يكي از معدود ماموريتهايي بود كه هواپيماهاي تانكر و جنگنده هاي تامكت به طور رسمي اجازه يافتند تا وارد خاك عراق شوند.
براي حفظ اصل غافلگيري و شوكه كردن عراقيها ، تصميم بر آن شد تا گروه پروازي سلطان (شامل تانكرها ، فانتومها و تامكتها) بعد از عبور از فضاي هوايي تركيه وارد آسمان عراق شوند . اين آخرين باري نبود كه جنگنده هاي نيروي هوايي از آسمان تركيه استفاده ميكردند .
بعد از انجام همه مقدمات ، روز موعود فرا رسيد و نيروي هوايي براي اجراي عمليات سلطان كاملا آماده بود . قبل از شروع عمليات سرهنگ افشار ماموريت را براي خلبانهاي شركت كننده كاملا تشريح كرد. وي ابتدا خلبانان فانتومها را نسبت به ماموريت توجيه كرد و در خلال آن به خلبانان گفت كه آنها بايد بر روي اصول پروازي تمركز كنند ، همديگر را در ديد داشته باشند ، هدف را پيدا كرده و منهدم نمايند و سپس بعد از توجيه كردن خلبانان تامكتها خطاب به آنها تاكيد كرد كه آنها ميبايست به همراه تامكتهايشان در كنار تانكر ها بمانند و از آنها كاملا محافظت كنند، چون اگر تانكر ها از بين بروند همه چيز از بين خواهد رفت . خود سرهنگ افشار قرار بود تا شخصا در عمليات حضور داشته باشد و از درون يكي از تانكرها عمليات را فرماندهي كند .
سحرگاه روز 29 اكتبر 1980 ، پايگاه دوم شكاري تبريز ، شاهد برخاست 3 فروند تانكر 707 (1 فروند ذخيره) ، 8 فروند جنگنده فانتوم (2 فروند ذخيره) و 3 فروند جنگنده تامكت (1 فروند ذخيره) بود . هواپيماها در جنوب اروميه به يكديگر ملحق شدند و با حركت در ارتفاع پايين و در پناه كوهها خود را از ديد رادارهاي عراقي مخفي كردند . قبل از ورود به آسمان تركيه تمام هواپيماهاي ذخيره به پايگاه بازگشتند . سپس بقيه هواپيماها كه اكنون 10 فروند ميشدند گروه پروازي سلطان را تشكيل دادند . اين گروه پروازي شامل 6 فروند جنگنده فانتوم با اسامي سلطان 1 تا سلطان 6 ، 2 فروند جنگنده تامكت با اسامي سلطان 7 و سلطان 8 و 2 فروند هواپيماي تانكر 707 با اسامي سلطان 9 و 10 بود . ليدر دسته فانتومها ، سلطان 1 به خلباني سرگرد شوقي بود ، ليدر تامكتها تامكت سلطان 7 به خلباني كاپيتان صدقي بود و همبال (وينگ من ) او تامكت سلطان 8 به خلباني كاپيتان طيبي بود. سرهنگ افشار نيز درون تانكر سلطان 9 قرار داشت و از آنجا عمليات را فرماندهي ميكرد. هواپيماهاي گروه پروازي سلطان به مسير خود ادامه دادند و وارد آسمان تركيه شدند و دقايقي به طي مسير در آسمان تركيه ادامه دادند ، سپس فضاي هوايي تركيه را ترك كرده و وارد آسمان عراق شدند و در پناه كوههاي جبل سينجار به حركت ادامه دادند ، سپس تمام جنگنده ها يكبار ديگر در آسمان سوختگيري كردند . پس از سوختگيري فانتومها راهي هدف شدند ،در حاليكه تانكرها و تامكتها در همان منطقه شروع به چرخيدن كردند و منتظر آنها ماندند .
جنگنده هاي فانتوم پس از دقايقي توانستند تا بدون مشكل به هدف نزديك شوند و با رها كردن بمب هاي خود آنجا را به جهنمي از آتش بدل نمايند . در همان زماني كه فانتومها مشغول بمباران پايگاه هوايي الهوريه و سپس برگشت به سمت تانكرها بودند، رادار يكي از تامكتها 4 جنگنده عراقي را در 70 كيلومتري تانكرها شناسايي كرد . با استفاده از تجهيزات شناخت دوست از دشمن ، مشخص شد كه جنگنده هاي عراقي از نوع ميگ 23 فلاگر هستند . خبر حضور جنگنده هاي عراقي سريعا به اطلاع سرهنگ افشار رسيد . افشار ميدانست كه اكنون ميگ 23 ها در منطقه اي بين تانكرها و فانتومها پرواز ميكردند و اگر چه تاكنون متوجه حضور هيچ يك از هواپيماهاي ايراني نشده بودند ، اما امكان دارد كه فانتومها در سر راه برگشت به سمت تانكرها به آنها بر بخورند و مشكلاتي برايشان بوجود آيد ، در شرايط عادي جنگنده هاي فانتوم مشكلي در رويارويي با جنگنده هاي عراقي نداشتند اما در چنين ماموريتي سوخت به مانند زندگي بود و رسيدن جنگنده هاي فانتوم به تانكر ها بدون هيچ تغيير مسير يا برخورد به دشمن ضروري مينمود ، همچنين هيچ كدام از فانتمها به موشك هوا به هوا مجهز نبودند . از اين رو سرهنگ افشار به 2 فروند تامكتي كه در معيت تانكرها پرواز ميكردند دستور داد تا ميگ 23 ها را رهگيري كنند و پيش از رسيدن آنها به جنگنده هاي فانتوم ، نابودشان كنند.
از آنجايي كه وقتي براي تلف كردن وجود نداشت ، هر دو تامكت سريعا از تانكر ها فاصله گرفتند و به يكديگر ملحق شدند و در حالي كه ارتفاعشان را به 15000 پا افزايش ميدادند به سمت جنوب(مكان حضور فلاگر ها) حركت كردند . صدقي و طيبي با چك كردن دستگاههاي الكترونيكي هواپيماهايشان متوجه شدند كه عراقيها هنوز متوجه حضور آنها نشده اند ، بنابر اين بازهم افزايش ارتفاع دادند و خود را به ارتفاع 20000 پايي رساندند . در چنين ارتفاعي دست آنها براي حمله بسيار بازتر بود .
در آن ماموريت تامكت سلطان 7 با دو تير موشك AIM-54 فينيكس ، 3 موشك AIM-7 اسپارو و 2 تير موشك AIM-9سايدوايندر مسلح شده بود و تامكت سلطان 8 نيز مجهز به 6 تير موشك AIM-7 اسپارو و 2 تير موشك AIM-9 سايدوايندر بود .به خوبي قابل درك است كه تامكتها موشكهاي دوربردتر و موثرتري نسبت به حريفان خود در اختيار داشتند ، اما هنوز موفقيت آنها منوط به رعايت اصل غافلگيري بود ، تا مبادا نيروي هوايي عراق متوجه حضور آنها شود و جنگنده هاي ديگري را نيز براي مقابله با آنها به آسمان بفرستد . خدمه تامكتها قرار كردند تا ابتدا تامكت سلطان 7 با فلاگرهاي عراقي درگير شود . در حال افزايش ارتفاع به 22000 پايي ، كمك خلبان تامكت سلطان 7 ، رادار AWG-9 جنگنده را در حالت TWS قرار داد و مشغول بررسي دقيق اهداف شد ، در فاصله 56 كيلومتري از فلاگر هاي عراقي ، جنگنده هاي عراقي به وضوح رادار تامكت صدقي قابل مشاهده بودند . 4 فروند ميگ 23 به صورت جفتي پشت سر هم حركت ميكردند . صدقي تصميم گرفت تا ابتدا به ميگ 23هاي جلويي حمله كند . در فاصله 33 كيلومتري از جنگنده هاي عراقي ، صدقي اجازه شليك موشك فينيكس را به كمك خلبان داد . وي موشك را بر روي اولين ميگ 23 كه در جلو حركت ميكرد شليك كرد ، موشك بلافاصله از تامكت جدا شده و به سمت جنگنده عراقي كه در ارتفاع 30000 پايي حركت ميكردند به پرواز در آمد . 8 ثانيه بعد نيز دومين موشك فينيكس به سمت دومين هواپيماي ميگ 23شليك شد . عليرغم شليك 2 موشك ، هنوز ميگ 23 ها به مسير خود ادامه ميدادند ، احتمالا آنها هنوز از حضور تامكتها در منطقه و سرنوشت سياهي كه در انتظارشان بود بيخبر بودند . در حاليكه خدمه تامكتها مسير موشك هاي فينيكس را دنبال ميكردند و منتظر نتيجه بودند ، از سوي سلطان 9 با آنها تماس گرفته شد و به آنها اطلاع داده شد كه عراقيها از حمله به پايگاه الهوريه آگاه شده اند و به ميگ 23 ها دستور داده اند تا به سمت فانتومها پرواز كنند و آنها را رهگيري نمايند . ميگ 23 هاي عراقي قصد گردش و حركت به سمت فانتومها را داشتند اما خوشبختانه فرصتي پيدا نكردند . اولين فينيكس به ميگ 23 جلويي برخورد كرد و آن را به تلي از آتش بدل كرد . كمك خلبان تامكت سلطان 7 فريادي از خوشحالي كشيد . با اين وجود به نظر ميرسيد كه موشك فينيكس دوم به هدف برخورد نكرده اما لحظاتي بعد كمك خلبان متوجه شد كه دومين ميگ 23 نيز در حال سقوط به طرف زمين است . به احتمال زياد موشك به خود هواپيما برخورد نكرده بود اما فيوز مجاورتي آن منفجر شده بوده و سرجنگي قوي موشك فينيكس كار ميگ 23 عراقي را يكسره كرده بود . تا اين لحظه 2 فروند ميگ 23 عراقي نابود شده بودند ، اما خدمه تامكتها فرصتي براي شادماني نداشتند چون هنوز 2 فروند ميگ 23 ديگر در منطقه حضور داشتند كه ممكن بود خطراتي براي فانتومها ايجاد كنند . ميگ 23 هاي باقي مانده كاملا گيج شده بودند و نميدانستند چه بايد بكنند ، آنها ابتدا به سمت جنوب تغيير مسير دادند ولي بعد به سمت غرب تغيير مسير دادند و پس از آن شروع به كاهش ارتفاع نمودند . آنها هنوز هم نميدانستند كه چه چيزي و از چه سمتي آنها را مورد حمله قرار داده است . صدقي و طيبي با دقت فعاليت آنها را بر روي رادارهايشان زير نظر داشتند و منتظر موقعيت مناسبي براي شكار آنها بودند . شوك ناشي از متلاشي شدن 2 فروند ميگ 23 در مقابل چشمان خلبانان ميگ 23هاي باقي مانده باعث شد تا آنها دو اشتباه بزرگ انجام بدهند . يكي اينكه به سمت غرب راه افتادند و پشت خود را به سمت تامكتها نموده بودند (اكنون تامكتها دقيقا در پشت آنها قرار گرفته بودند) و ديگر اينكه كاهش ارتفاع داده بودند و باعث شده بودند تا تامكتها در ارتفاع بالاتري قرار بگيرند كه براي حمله بسيار ايده آل تر بود . تامكتها براي چند لحظه پس سوز موتورهايشان را روشن كردند تا به سرعت مناسبي برسند و فاصله شان با فلاگر ها كمتر شود .
خدمه دو تامكت اكنون خودشان را براي شليك موشكهاي اسپارو به طرف فلاگر هاي عراقي كه فقط 12 كيلومتر جلوتر از تامكتها بودند آماده ميكردند . اينبار نوبت طيبي بود كه وارد عمل شود ، بنابر اين صدقي 2000 پا از او فاصله گرفت تا مواظب اطراف باشد و چنانچه هنوز جنگنده عراقي ناشناخته اي در منطقه باقي مانده بود آن را رهگيري كند . لحظاتي مانده به شليك موشكهاي اسپارو ، طيبي با صدقي تماس گرفت و اعلام كرد كه در CSD جنگنده اش مشكلاتي بوجود آمده است . ساختار سيستم تسليحات تامكت بگونه اي است كه بدون داشتن يك CSD فعال و بدون مشكل كار رهگيري دشمن و شليك موشك كاملا غيرممكن است .
طيبي ميتوانست مشكل را حل نمايد ، برنامه ريزي مجدد CSD در حدود 5 دقيقه زمان ميبرد و 6 تا 8 دقيقه نيز نياز بود تا سيستم ناوبري هواپيما اصلاح گردد . اما او در 300 كيلومتري عمق اسمان عراق قرار داشت و فرصت و سوخت كافي براي انجام اينكار ها نداشت . بدون CSD ، طيبي فقط ميتوانست از مسلسل هواپيما استفاده كند و براي برگشت به فضاي امن ايران نيازمند شانس زياد و اسكورت از سوي جنگنده ديگري ميبود . صدقي كه از اين مشكل آگاه شده بود و ميدانست كه طيبي فرصتي براي رفع مشكل ندارد به او دستور داد كه از ادامه مسير خودداري كند و به سمت منطقه اي كه تانكرها در آنجا در حال گردش بودند برگردد و منتظر بماند . و خودش نيز به دنبال ميگ23هاي باقي مانده به راه افتاد . صدقي موشك حرارتي را مسلح كرد و به دنبال ميگ 23 ها به راه افتاد . وي يكبار ديگر نيز از پس سوز استفاده نمود تا به سرعت دست يابد . اكنون صدقي به نزديكي فلاگر ها كه در 10000 پايي پرواز ميكردند رسيده بود . در 1500 متري آنها ، صدقي صداي قفل موشك سايدوايدر را شنيد اما قبل از آنكه بتواند موشك را شليك كند ، فلاگر ها به يكبباره از هم جدا شدند و ليدر به سمت راست گردش كرد و وينگ من هم به سمت چپ . مسلما آنها اكنون از حضور تامكت مطلع شده بودند . صدقي بلافاصله به راست گردش كرد و به دنبال ليدر رفت . فلاگر عراقي سعي در انجام مانورهاي شديد جهت جلوگيري از شليك موشك توسط صدقي داشت اما بالاخره صدقي توانست تا بر روي فلاگر قفل كند و موشك سايدوايندر را به طرفش شليك كند . ثانيه هايي بعد موشك به هدف برخورد كرد و آن را متلاشي كرد . هنوز لحظاتي از متلاشي شدن فلاگر عراقي نگذشته بود كه كمك خلبان صدقي به وي خبر داد كه آخرين ميگ 23 دقيقا در پشت سر آنها قرار دارد و همچنين سوخت چنداني براي آنها باقي نمانده است .
در حال پرواز با سرعت 520 مايل بر ساعت ، با سوخت نه چندان زياد و با يك ميگ 23 دقيقا در پشت سر ، صدقي مانوري شبيه مانور كبرا انجام داد . اين مانور باعث شد تا سرعت وي در چند ثانيه به يكباره از 520 مايل بر ساعت به 150 مايل بر ساعت كاهش پيدا كند . اما خلبان آخرين ميگ 23 كه انتظار چنين مانوري را نداشت غافلگير شد و به يكباره از صدقي جلو افتاد . اكنون صدقي در پشت سر فلاگر عراقي قرار گرفته بود ، وي مجددا پس سوز را روشن كرد تا به سرعت دلخواه برسد سپس يك تير موشك حرارتي سايدوايندر روانه فلاگر عراقي كرد . اين مشوك نيز همانند 3 موشك قبلي به هدف اصابت كرد و باعث شد تا فلاگر عراقي منهدم شود . پس از منهدم كردن آخرين فلاگر عراقي ، صدقي پس سوز را خاموش كرد و با سرعت عادي به سمت تانكرها به راه افتاد . وي در تماس با سلطان 9 وضعيت خود را اطلاع داد و همچنين متوجه شد كه تمام فانتوم ها به سلامت به تانكر ها رسيده اند و پس از سوختگيري راهي آسمان ايران شده اند . پس از لحظاتي صدقي و كمك خلبانش توانستند تانكر سوخترسان را ببيند در حاليكه فانتومهاي سلطان 1 و سلطان 3 آن را اسكورت ميكردند . صدقي توانست همانند ساير پرنده هاي حاضر در عمليات به راحتي سوختگيري نمايد و به سلامت به آسمان ايران اسلامي برگردد .
بعد از عمليات مشخص شد كه فانتومهايي كه به پايگاه هوايي الهوريه حمله كرده بودند ، علاوه بر وارد كردن خسارات جدي توانسته اند تا 2 فروند ميگ 21 و يك فروند Mi-8 را نيز بر روي زمين از بين ببرند . همچنين حداقل يك متخصص فرانسوي در جريان حمله به هلاكت رسيد و يك نفر ديگر نيز زخمي شد . بعد از اين جريان تمامي متخصصان فرانسوي به فرانسه بازگشتند . همچنين بعدا مشخص شد كه 3 خلبان از 4 خلباني كه ميگ 23 هايشان توسط صدقي ساقط شده بود كشته شده اند كه از جمله آنان ميتوان به كاپيتان احمد صباح (شكارچي 2 فروند F-5E ايراني در روز اول جنگ) اشاره كرد
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 20 مرداد 1391
|
|
رييس ستاد توسعه فناوري هوا فضا خبر داد:
ساخت هواپيماي شش نفره دو زيست/ تكميل ماهوارهبر سيمرغ تا پايان سال
» سرویس: علمي و فناوري - فناوري
رييس ستاد توسعه فناوري هوا فضا با اعلام ساخت هواپيماي شش نفره دوزيست، همچنين از تكميل ماهوارهبر سيمرغ تا پايان سال خبر داد.
به گزارش خبرنگار فناوري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مهندس سيدمهدي فرحي صبح امروز در حاشيهي مراسم رونمايي از تونل باد مادون صوت دانشگاه صنعتي اميركبير در جمع خبرنگاران با بيان اين كه توسعهي زيرساختهاي هوافضايي كشور يكي از برنامههاي ستاد توسعهي هوافضاست گفت: اين برنامه در كليهي دانشگاههاي مهندسي كشور در حال پيگيري است تا بتوان آزمايشگاه هوا فضا را تقويت و تجهيزات آنها را تكميل كرد تا درمجموع زنجيرهي تجهيزات مورد نياز هوافضا كشور كامل شود.
فرحي تونلهاي باد را يكي از مهمترين مولفههاي هوافضايي كشور نام برد و ادامه داد: تونلهاي باد بر اساس ميزان سرعت به تونلهاي زير صوت، گذر صوت، مافوق صوت و ماوراء صوت تقسيمبندي ميشوند كه ستاد توسعه فناوري هوا فضاي معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري در دانشگاههاي مختلف پيگير طراحي و ساخت اين تونلها است.
وي با بيان اين كه تونل باد ساخت محققان دانشگاه صنعتي اميركبير كاملا داراي طراحي و ساخت بومي است، تصريح كرد: چندين تونل باد ديگر طي ماههاي آينده در دانشگاههاي مختلف از جمله شيراز و امامحسين(ع) رونمايي خواهند شد.
رييس ستاد توسعه فناوري هوا فضا با بيان اين كه با حمايت اين ستاد هواپيماي شش نفره دو زيست طراحي و ساخته خواهد شد، خاطرنشان كرد: تمامي طرحهاي مورد حمايت ستاد توسعه فناوري هوا فضا تا پايان سال 91 رونمايي خواهند شد.
وي تصريح كرد: همچنين در جهت تكميل تونل باد دانشگاه صنعتي اميركبير از تامين تجهيزات مورد نياز اين تونل، حمايت لازم صورت خواهد گرفت.
فرحي در خصوص آخرين وضعيت ماهوارهبر سيمرغ گفت: تمامي اقدامات لازم براي ساخت ماهوارهبر سيمرغ در حال انجام است كه اميدواريم تا پايان سال جاري به پايان برسد البته در حوزهي هوا فضا و به خصوص بحثهاي فني آن نميتوان زمان مشخصي را اعلام كرد
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 13 مرداد 1391
|
|
حجم: 9.35 مگابایت
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 13 مرداد 1391
|
|
حجم: 9.85 مگابایت
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 13 مرداد 1391
|
|
افسر اطلاعاتی آمریکا با یک پیام کوتاه رمز دار ترتیب فروش اورانیوم برای تسلیحات اتمی را به دولتمردان ایرانی می دهد.
سریال مظنون (person of interest) که از سپتامبر 2011 از شبکه سی بی اس پخش می شود در اپیزود یازدهم خود به موضوع برنامه اتمی ایران پرداخت.
این سریال درمورد یک مامور سابق سازمان سیا و یک متخصص رایانه است که با طراحی نرم افزاری سعی دارند از وقوع جرم در نیویورک پیشگیری کنند.
دولت آمریکا به کمک این نرمافزار کلیه فعالیتها روزانه شهروندان را کنترل و اطلاعات شخصی آنها را بایگانی میکند.این نرم افزار علاوه بر پیدا کردن اقدامات تروریستی و گزارش آن به مقامات آمریکا سایر اقدامات جنایی را نیز مشاهده و پیش بینی می کند با این حال مقامات آمریکا تنها به اقدامات تروریستی علاقه مندند و سایر اقدامات را مهم نمی شمارند. از اینرو آقای فینچ و همکارش تلاش می کنند افرادی را که این نرم افزار مشخص می کند از خطر مرگ نجات دهند.
در قسمت یازدهم این سریال نرم افزاری که براینظارت بر افراد طراحی شده تا از وقوع اتفاقات تروریستی پیشگیری کند شماره ای را دراختیار نیروهای امنیتی آمریکا قرار می دهد. این مرد فردي بنام "گوردن کورزول" است. وی فردی است که در آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا خدمت می کند و بیست سال استسوابقش توسط اف بی آی چک می شود اما نشانه ای از خیانت و جاسوسی از او یافتنمی شود. تا اینکه اخیرا به یک پارک مراجعه کرده و یک بازرگان سوریه ای تلفن همراه خودرا می اندازد و کورزول با این تلفن همراه و با یک اس ام اس رمز دار ترتیبفروش 26 پوند اورانیوم برای تسلیحات اتمی را بهدولتمردان ایرانی می دهد.
دانلود1
در دقایق بعدی فیلم مشخص می شود این نرم افزارچگونه نام این جاسوس امنیتی آمریکا را که به نفع ایران وارد عمل شده پیدا کردهاست.
این جاسوس آمریکایی سومین چهار شنبه هرماه به یک پمپ بنزین می رفتو در سه مورد از این موارد یک ماشین شاسی بلند در این قرار حضور پیدا می کرد. این ماشین به نامزن رئیس یک شرکت نفتی ثبت شده است .کسی که پول بلیط هواپیمایی را داد که توسط یکایرانی که در انفجار مرکز یهودیان در بوینس آیرس در سال 1994 دست داشت ،استفاده شده است. و به این ترتیب این نرم افزار با کشف راین روابط فرد مظنون را پیدا کرده است.
دانلود2
همانطور که در این سریال دیده می شود رسانه های آمریکایی تلاش می کنند تا با ابزار تفریح و سرگرمی موضوعاتی مانند تلاش ایران برای دست یابی به تسلیحات هسته ای و نقش ایران را در انفجار مرکز یهودیان در بوینس آیرس در کشور آرژانتین را واقعی جلوه دهند. ایران هراسی در سالهای گذشته برای بعضی از کمپانی ها و افراد در آمریکا به صنعتی برای کسب درآمد تبدیل شده است.
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
افسر اطلاعاتی آمریکا با یک پیام کوتاه رمز دار ترتیب فروش اورانیوم برای تسلیحات اتمی را به دولتمردان ایرانی می دهد.
سریال مظنون (person of interest) که از سپتامبر 2011 از شبکه سی بی اس پخش می شود در اپیزود یازدهم خود به موضوع برنامه اتمی ایران پرداخت.
این سریال درمورد یک مامور سابق سازمان سیا و یک متخصص رایانه است که با طراحی نرم افزاری سعی دارند از وقوع جرم در نیویورک پیشگیری کنند.
دولت آمریکا به کمک این نرمافزار کلیه فعالیتها روزانه شهروندان را کنترل و اطلاعات شخصی آنها را بایگانی میکند.این نرم افزار علاوه بر پیدا کردن اقدامات تروریستی و گزارش آن به مقامات آمریکا سایر اقدامات جنایی را نیز مشاهده و پیش بینی می کند با این حال مقامات آمریکا تنها به اقدامات تروریستی علاقه مندند و سایر اقدامات را مهم نمی شمارند. از اینرو آقای فینچ و همکارش تلاش می کنند افرادی را که این نرم افزار مشخص می کند از خطر مرگ نجات دهند.
در قسمت یازدهم این سریال نرم افزاری که براینظارت بر افراد طراحی شده تا از وقوع اتفاقات تروریستی پیشگیری کند شماره ای را دراختیار نیروهای امنیتی آمریکا قرار می دهد. این مرد فردي بنام "گوردن کورزول" است. وی فردی است که در آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا خدمت می کند و بیست سال استسوابقش توسط اف بی آی چک می شود اما نشانه ای از خیانت و جاسوسی از او یافتنمی شود. تا اینکه اخیرا به یک پارک مراجعه کرده و یک بازرگان سوریه ای تلفن همراه خودرا می اندازد و کورزول با این تلفن همراه و با یک اس ام اس رمز دار ترتیبفروش 26 پوند اورانیوم برای تسلیحات اتمی را بهدولتمردان ایرانی می دهد.
دانلود1
در دقایق بعدی فیلم مشخص می شود این نرم افزارچگونه نام این جاسوس امنیتی آمریکا را که به نفع ایران وارد عمل شده پیدا کردهاست.
این جاسوس آمریکایی سومین چهار شنبه هرماه به یک پمپ بنزین می رفتو در سه مورد از این موارد یک ماشین شاسی بلند در این قرار حضور پیدا می کرد. این ماشین به نامزن رئیس یک شرکت نفتی ثبت شده است .کسی که پول بلیط هواپیمایی را داد که توسط یکایرانی که در انفجار مرکز یهودیان در بوینس آیرس در سال 1994 دست داشت ،استفاده شده است. و به این ترتیب این نرم افزار با کشف راین روابط فرد مظنون را پیدا کرده است.
دانلود2
همانطور که در این سریال دیده می شود رسانه های آمریکایی تلاش می کنند تا با ابزار تفریح و سرگرمی موضوعاتی مانند تلاش ایران برای دست یابی به تسلیحات هسته ای و نقش ایران را در انفجار مرکز یهودیان در بوینس آیرس در کشور آرژانتین را واقعی جلوه دهند. ایران هراسی در سالهای گذشته برای بعضی از کمپانی ها و افراد در آمریکا به صنعتی برای کسب درآمد تبدیل شده است.
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
پایگاههای شکاری نیروی هوایی ارتش
فهرست پایگاههای شکاری نیروی هوایی ارتش که در دوران حکومت پهلوی و حکومت جمهوری اسلامی ایران تاسیس شدهاند:
تاسیس قبل از انقلاب
TFB.1- پایگاه یکم شکاری مهرآباد (تهران) ۴۶″ ۱۸′ ۵۱°شرقی ۱۹″ ۴۱′ ۳۵°شمالی
گردان ۱۱ شکاری میگ ۲۹
گردان ۱۲ شکاری اف ۵
گردان ۸۳ شکاری اف ۱۴
گردان؟؟ شکاری سوخو ۲۴
گردان ۱۱ ترابری سی ۱۳۰
گردان ۱۲ ترابری سی ۱۳۰
گردان ۱۳ ترابری بویینگ ۷۰۷
گردان ۱۴ ترابری بویینگ ۷۴۷
TFB.2- پایگاه دوم شکاری تبریز ۲۴″ ۱۴′ ۴۶°شرقی ۴۴″ ۰۷′ ۳۸°شمالی
گردان ۲۱ شکاری اف ۵
گردان ۲۲ شکاری اف ۵
گردان ۲۳ شکاری میگ ۲۹
گردان150 شکاری صاعقه
TFB.3- پایگاه سوم شکاری همدان ۱۲″ ۳۹′ ۴۸°شرقی ۳۷″ ۱۲′ ۳۵°شمالی
گردان ۳۱ شکاری اف ۴
گردان ۳۲ شکاری اف ۴
گردان ۳۳ شکاری اف ۴
TFB.4- پایگاه چهارم شکاری دزفول ۰۷″ ۲۴′ ۴۸°شرقی ۵۷″ ۲۵′ ۳۲°شمالی
گردان ۴۱ شکاری اف ۵
گردان ۴۲ شکاری اف ۵
گردان ۴۳ شکاری اف ۵
TFB.5- پایگاه پنجم شکاری امیدیه ۳۵″ ۳۲′ ۴۹°شرقی ۵۱″ ۴۹′ ۳۰°شمالی
گردان ۵۱ شکاری اف ۷
گردان ۵۲ شکاری اف ۷
گردان ۵۳ شکاری اف ۷
TFB.6- پایگاه ششم شکاری بوشهر ۰۴″ ۵۰′ ۵۰°شرقی ۴۱″ ۵۶′ ۲۸°شمالی
گردان ۶۱ شکاری اف ۴
گردان ۶۲ شکاری اف ۴
گردان ۸۲ شکاری اف ۱۴
TFB.7- پایگاه هفتم شکاری شیراز ۱۸″ ۳۵′ ۵۲°شرقی ۱۱″ ۳۲′ ۲۹°شمالی
گردان ۷۱ شکاری اف ۵
گردان ۷۲ شکاری سوخو ۲۴
گردان ۷۱ ترابری سی ۱۳۰
گردان ۷۲ ترابری سی ۱۳۰
گردان ۷۳ ترابری ایلیوشن ۷۶
گردان ۸۳ شکاری اف ۱۴
گردان هلیکوپتر ترابری ۲۱۲ و شینوک ۴۷
TFB.8- پایگاه هشتم شکاری اصفهان ۱۷″ ۵۱′ ۵۱°شرقی ۴۹″ ۴۴′ ۳۲°شمالی
گردان ۸۱ شکاری اف ۱۴
گردان ۸۲ شکاری اف ۱۴
TFB.9- پایگاه نهم شکاری بندر عباس ۴۰″ ۲۲′ ۵۶°شرقی ۵″ ۱۳′ ۲۷°شمالی
گردان ۹۱ شکاری اف ۴
گردان ۹۲ شکاری اف ۴
TFB.10- پایگاه دهم شکاری چابهار ۵۵″ ۲۲′ ۶۰°شرقی ۴۱″ ۲۶′ ۲۵°شمالی
گردان ۱۰۱ شکاری اف ۴
تاسیس بعد از انقلاب
TFB.13- پایگاه سیزدهم شکاری زاهدان ۲۲″ ۵۴′ ۶۰°شرقی ۲۹″ ۲۸′ ۲۹°شمالی
گردان شکاری اف ۶
TFB.14- پایگاه چهاردهم شکاری مشهد ۳۸″ ۳۸′ ۵۹°شرقی ۰۷″ ۱۴′ ۳۶°شمالی
گردان شکاری میراژ اف ۱
TFB.15- پایگاه پانزدهم شکاری کرمانشاه ۲۳″ ۰۹′ ۴۷°شرقی ۴۷″ ۲۰′ ۳۴°شمالی
رزرو
TFB.16- پایگاه شانزدهم شکاری کرمان ۳۴″ ۵۷′ ۵۶°شرقی ۵۷″ ۱۵′ ۳۰°شمالی
رزرو
TFB.17- پایگاه هفتدهم شکاری مسجد سلیمان ۱۶″ ۱۶′ ۴۹°شرقی ۵۸″ ۵۹′ ۳۱°شمالی
رزرو
سایر ایستگاههای هوایی نظامی
میدان نظامی هوایی احمدی - ۷″ ۰۲′ ۵۱°شرقی ۵۷″ ۰۵′ ۲۹°شمالی
پایگاه هوایی بدر (سپاه پایگاه هوایی) - ۴۹″ ۴۱′ ۵۱°شرقی ۱۶″ ۳۷′ ۳۲°شمالی
پایگاه هوایی بیشه کلاه - ۵۸″ ۲۰′ ۵۲°شرقی ۱۸″ ۳۹′ ۳۶°شمالی
پایگاه هوایی هسا - ۴۰″ ۳۳′ ۵۱°شرقی ۴۴″ ۵۵′ ۳۲°شمالی
میدان هوایی جاسک - ۵۱″ ۴۷′ ۵۷°شرقی ۱۱″ ۳۹′ ۲۵°شمالی
پایگاه هوایی کاشان - ۳۷″ ۳۴′ ۵۱°شرقی ۴۳″ ۵۳′ ۳۳°شمالی
فرودگاه کیش (عادی/نظامی) - ۵۲″ ۵۸′ ۵۳°شرقی ۳۳″ ۳۱′ ۲۶°شمالی
فرودگاه کوشک نصرت (منظریه) - ۲۲″ ۴۸′ ۵۰°شرقی ۰۲″ ۵۹′ ۳۴°شمالی
پایگاه هوایی مسجد سلیمان - ۱۶″ ۱۶′ ۴۹°شرقی ۵۸″ ۵۹′ ۳۱°شمالی
پایگاه هوایی نایین - ۳۶″ ۰۳′ ۵۳°شرقی ۴۶″ ۵۱′ ۳۲°شمالی
پایگاه هوایی ناجا - ۵۱″ ۵۲′ ۵۰°شرقی ۳۴″ ۴۶′ ۳۵°شمالی
فرودگاه شهید اشرفی اصفهانی (کرمانشاه) (عادی/نظامی) - ۲۳″ ۰۹′ ۴۷°شرقی ۴۷″ ۲۰′ ۳۴°شمالی
پایگاه هوایی شهید وطنپور - ۱۲″ ۴۱′ ۵۱°شرقی ۰۹″ ۳۴′ ۳۲°شمالی
شوگا پایگاه هوایی - ۲۳″ ۱۰′ ۵۶°شرقی ۴۰″ ۳۷′ ۳۷°شمالی
فرودگاه ارومیه (عادی/نظامی) - ۱۹″ ۰۴′ ۴۵°شرقی ۱۵″ ۴۰′ ۳۷°شمالی
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
با حمله يك دسته پرنده به هواپيماي بوئينگ 737 خطوط هوايي آمريكا حين پرواز، سوراخ بزرگي در قسمت جلوي آن ايجاد شده كه البته با هوشياري خلبانان آن هواپيما به سلامت به زمين نشسته است.
به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه خبري ديلي ميل؛ اين پرنده ها كه گونه آنها شناخته نشده، ظاهرا حريم هوايي خود را در خطر ديده اند كه به هواپيمايي كه از دالاس عازم دنور بوده، حمله كردند.
خلبانان پس از آگاهي از حمله پرنده ها اعلام وضعيت و فرود اضطراري كرده اند.
تخمين مسئولان هواپيمايي آمريكا، نشان مي دهد كه سالانه حدود 600 ميليون دلار به پروازهاي عادي و نظامي آمريكا از اين طريق آسيب وارد مي شود.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
سیستمهای ترمز هواپیمایی و تلاشهای پیگیر طراحان
پیشرفتهای بوجود آمده در تکنولوژی مواد، روشهای طراحی و آزمونهای بعد از ساخت موجب گردیده که در کیفیت و کارائی ترمزهای هواپیماهای جت امروزی بطور چشمگیری بهبود حاصل شود و بدون اینکه فضای بیشتری را اشغال کند دارای اوزون کمتری نسبت به ترمزهای قدیمی باشد. بکارگیری مواد مرکب و فلزاتی که نسبت استحکام به وزن آنها بالاست و نیز استفاده از تحلیلهای پیچیدة کامپیوتری از جمله عوامل کلیدی این پیشرفتها بحساب میآید. بهبود کیفی در کارائی ترمزها در آینده با استفاده از مواد پیشرفته عایقدار یا دافع گرما، سازههای کامپوزیتی، سیستمهای کامل کنندة متناوب و سیستم کنترل گرمائی پیشرفته صورت خواهد گرفت.
سیستمهای ترمز هواپیمای امروزی از انواع اولیه که در آن برای بحرکت آوردن هواپیما بر روی باند از چرخهای اتومبیل و برای کند کردن سرعت آن از پایههای کمکدار دم هواپیما استفاده میشد، بمراتب پیشی گرفته است. چرخها و ترمزهای جدید به هم وابستهاند و در ساخت آنها از روشهای پیشرفتة مهندسی استفاده شده و نمونههای چندگانهای از پیشرفت تکنولوژی مواد را به نمایش درآورده است.
اجزای اصلی بکار رفته در سیستم ترمز یک هواپیمای پیشرفتة امروزی بعنوان نمونه بقرار زیر است:
1-ترمزی که در آن سیستم هیدرولیکی با فشار زیاد استفاده شده، قطعات آن از مواد مرکب کربنی، تیتانیوم، فولاد با استحکام زیاد و آلومینیوم ساخته شده تا بتواند گرمای بسیار زیاد را جذب و سپس دفع کند.
2-استفاده از یک سیستم کنترل ترمز یکپارچه و کامپیوتری با بهرهگیری از سنسورهای پیشرفته و تکنولوژی کنترل ارتباط سیستماتیک و عملکردهای خودآزما.
3- استفاده از چرخهائی که دارای شکل پیچیدهای بوده و از آلومینیوم با استحکام زیاد ساخته شده و دارای سپر حرارتی ایمنی بعد از خرابی باشد.
همچون سایر اجزای اصلی هواپیما، طراحی سیستم ترمز نیز با محدودیتها و نیازهای ضد و نقیضی همراه است.
وزن کم، کارائی بالا، تعمیرات اندک، قابلیت اطمینان زیاد، دوام زیاد و هزینة کم ویژگیهایی است که سیستم ترمز باید تواماً بهمراه داشته باشد.
در ادامة این بحث بر طرحهای اصولی بکار رفته در ترمز هواپیمای امروزی مروری کوتاه نموده و بطور خلاصه به پیشبینی پیشرفتهای آینده نیز خواهیم پرداخت.
چرخ هواپیما و سیستم ترمز آن بصورت یکپارچه طراحی میشود، آنچنانکه منطبق با ویژگیهای یک هواپیمای مشخص و مورد نظر باشد. کارآئی چرخ و ترمز آن با استفاده از طراحی کامپیوتری، مدلسازی پیچیده و روشهای شبیهسازی تحلیلی، در مرحله طراحی به حد مطلوب میرسد.
چرخ هواپیما از نوع دو تکه ساخته میشود تا سوار کردن «تایر» آسان باشد. و نیز دارای اندکی انحراف است تا فضای ترمز بیشتری را فراهم آورد. برای حفاظت چرخها در برابر گرمای حاصل از ترمز از پوششهای عایق استفاده میگردد. از طرف دیگر مکانیزمهای ایمنی از قبیل فیوزهای حرارتی و سوپاپهای اطمینان در آن بکار میرود.
سیستم ترمزها از دیسک های ثابت و متحرک (چرخشی) چند لایهای و اصطکاکی تشکیل یافته است . این دیسکهای اصطکاکی که قسمت اعظم گرما را بخود جذب میکند، بوسیله اجراء سازهای چندی از قبیل پیستونهای عمل کنندة فشاری، پوستة تنظیم، قسمت انتقال گشتاور (که گشتاور را به ارابه فرود یا چرخ هواپیما منتقل میسازد) و یک صفحه ترمز ثابت (که بعنوان یک نگهدارندة سازهای در جذب گرما عمل میکند) محصول گردیده است.
ترمز با فشار هیدرولیکی عمل میکند و انرژی جنبشی هواپیما را به گشتاور کندشوندهای بدل میسازد. سیستم کنترل ترمز ، خود سطوح فشار ترمز را تعدیل میکند تا کارآئی آنرا در متوقف ساختن هواپیما به حد دلخواه برساند. ضمناً یک سیستم «ضدسرخوردگی» در آن بکار رفته تا فاصله (یا زمان) متوقف ساختن هواپیما را به حداقل برساند، هدایت سمتی را برای آن تأمین نمایند و از ترکیدن لاستیکها جلوگیری بعمل آورد.
علاوه بر آن یک مکانیزم ترمز خودکار که فرامین مربوط به علمکرد کار پیش ترمز و میزان کاهش سرعت را آماده میسازد، میتواند بخشی از سیستم کنترل ترمز هواپیما باشد. سنسورهای مربوط به سرعت چرخها، دستگاه پردازش علائم یا دستگاه مقایسهگر (کامپیوتری) و سوپاپهای تنظیم، جملگی از اجزای عمدة سیستم کنترل ترمز هواپیما بشمار میرود. تکامل چرخ هواپیما از انواع چرخهای پرهدار اتومبیل آغاز شده، چرخهای ریختهگری آلومینیومی و منیزیمی را پشت سر گذاشته، و عموماً از انواع چرخهای آلومینیومی دو تکه ساخته شده به روش آهنگری (فورج) استفاده میشود.
چشمگیرترین پیشرفت در طراحی چرخهای هواپیما، کاهش وزن و حجم و افزایش کارایی آن است.
!عمدهترین اهداف در طراحی چرخهای هواپیما بشرح زیر خلاصه میشود:
1-افزایش عمر چرخشی
یکی ازآزمایشهائی که برای ارزیابی کیفی چرخهای هواپیما انجام میشود، بررسی میزان عمر چرخشی آن میباشد.(این مقدار اکنون از 25000 مایل در مورد هواپیماهای حمل و نقل ارتشی مانند هواپیمای
C-17 تا 50000 مایل برای هواپیماهای جت مسافربری امروزی متغیر میباشد).
2-تداوم ایمنی بعد از خرابی
چرخهای هواپیماهای امروزی طوری طراحی شده تا در مقابل خرابیهای حاصل از خستگی مقاومت داشته و عیوب مرگبار و انفجارآمیز را در پی نداشته باشد (که البته شامل طراحی چرخهائی میشود که بعد از بوجود آمدن حداکثر خرابی در آن، در لبة حمل چرخها یا در محل قرار گرفتن طوقة داخلی لاستیک در روی رینگ خللی وارد نگردد).
3-افزایش ایمنی در برابر پوسیدگی و فساد
با بکارگیری سیستمهای محافظت در برابر خوردگی و پائین آمدن میزان تنش در سطوح حساس چرخ و انجام عملیات تشخیص خوردگی و زنگزدائی بطور مکرر، از میزان نقیصههائی که در چرخ هواپیما بوجود می آید و منشاء آن خوردگی و زنگزدگی میباشد کاسته و به حداقل رسانده میشود.
4-بکارگیری سیستمهای محافظ گرما
بهبود در تونائیهای ترمز هواپیما بویژه ترمزهای کربنی، با افزایش گرماپذیری آن (در هنگام گرفتن ترمز) حاصل گردیده است. ایجاد حفاظت گرمائی در چرخ، ایجاد محدودیت در مسیر جریان حرارت، خنک کردن چرخ، نصب مهرههای ذوب شونده برای خنک کردن محیط یاد شده لاستیک، از جمله ترفندهای کلیدی در طراحی چرخهای پیشرفتة امروزی است که برای جلوگیری از وقوع فاجعه در نظر گرفته شده است.
علاوه بر اهداف فوق، نوع لاستیک بکار رفته در چرخ نیز در طراحی آن مؤثر است. لاستیکهای رادیال و شعاعی ممکن است «بار»ها را به شکل متفاوتی بر چرخ اعمال نماید. بنابراین هنگام طراحی، میزان این «بار» ها بخصوص اگر تعویضپذیری آن مد نظر باشد باید بوسیلة طراح مراعات شود.
با توجه به این واقعیت، طراحی چرخهایی که بتواند چنین توقعات مشکل و فزایندهای را برآورده سازد و از طرفی در میزان وزن و حجم آن نیز افزایش چندانی حاصل نگردد، در واقع مقدار زیادی مدیون بکارگیری و توسعة روشهای نوین و شبیهسازیهای کامپیوتری میباشد. تکنیکهای تحلیلی که در طراحی چرخها بخدمت گرفته میشود شامل تجزیه محدود سطوح تنش و مدلسازی حرارتی سیستمهای چرخ و ترمز میباشد.
با استفاده از روش کامپیوتری، چرخ هواپیما از موادی ساخته میشود که بتواند «بار»های وارد را تحمل کند، عمر آن زیاد و ویژگیهای حرارتی و وزن آن اندک باشد. با استفاده از این روشهای کامپیوتری، طراحی، ساخت و ارزیابی مدلهای جدید چرخ در زمان کوتاهی صورت میپذیرد.
خلاصه اینکه بکارگیری و توسعه روشهای مدلسازی کامپیوتری و تحلیلی درتعیین قسمتهای حساس و عیوب احتمالی و سطوح حرارتی چرخهای هواپیما، صنایع تولید کننده را قادر ساخته تاآنرا با حداقل وزن، عمر زیاد، نیاز تعمیراتی اندک و ایمنی بیشتر تولید نمایند. میتوانیم انتظار داشته باشیم روند بهبود در کیفیت چرخها با تکامل مواد اصلی سازندة آن همچنان با تداوم همراه باشد.
یکی از عوامل عمده که در توسعه و ساخت چرخهای هواپیماهای فعلی و آتی نقش کلیدی دارد، توجه به مواد تشکیل دهندة سازة چرخ میباشد.
ویژگیهای عمدة مواد فوق بقرار زیر است:
-مقاومت در برابر خستگی و استحکام استاتیکی.
-مقاومت در برابر حرارت زیاد.
-مقاومت در برابر خوردگی.
-قیمت ارزان
گرچه سالهای بسیاری است که صنایع ازآلیاژهای آلومینیوم فورج شده «2014-T6» یا «T-61» بعنوان فلز استاندارد برای ساختن چرخها استفاده میکنند، لیکن همچنان به بررسیهای خود برای جایگزین نمودن مواد جدید ادامه میدهند تا در کیفیت چرخها بهبود بیشتری حاصل شود. با بکارگیری آلیاژهای آلومینیومی پیشرفته، معیارهای جدیدی از لحاظ استحکام و دوام بیشتر درمقابل حرارت زیاد، مقاومت در برابر خستگی و حرارت زیاد ومقاومت در برابر خوردگی و ترکخوردگی، بوجود در میآید.
انجام این بهینهسازیها بطور چشمگیری کیفیت تعمیرپذیری و قابلیت اطمینان چرخها را افزایش خواهد داد. علاوه بر آن، چرخهای ساخته شده از الیاف کامپوزیتی و مواد مرکب از قبیل مواد مرکب کربنی یا گرافیتی و فایبرگلاس، سبکی وزن و میزان خرابی مجاز بیشتری را موجب میشود.
در شاخه ترمز چرخهای هواپیماهای امروزی بود که متخصصان تکنولوژی مواد به یکی از ضروریترین تحقیقات مورد نیاز در رشتة خود پی بردند. ترمز، خود یک موتور گرمائی است که وظیفة آن جذب و مستهلک نمودن انرژی جنبشی است. چرخ هواپیما وسیلهای مطمئن برای حرکت هواپیما در روی زمین میباشد اما وسیلهای اضافی است که از بار مفید هواپیما در پرواز میکاهد، به همین دلیل است که از طراحان خواسته میشود تا آنجا که امکان دارد آنرا کوچک و سبک بسازند.
از روشهای تحلیلی و شبیهسازهای کامپیوتری برای ساخت چرخهای پردوام و سبک استفاده میشود. علاوه بر آن، تداوم این نوآوریها در طراحی موجب شده در میزان تعمیرپذیری و کارآئی قسمتهای متحرک چرخها بهبود حاصل شود. با این همه، بیشترین پیشرفتها حول مسئله اصطکاک و مواد متشکله قطعات بوده است. این بهبودها نه تنها موجب افزایش حجم چرخها و ترمز نشده بلکه تونائی و کارآئی آنرا همگام با نیازهای فزاینده صنایع هوائی افزایش داده است.
بهبودهای عمدهای که در ساخت ترمز هواپیماهای امروزی حاصل شده بقرار زیر است:
عمر طولانی:
تعداد دفعات نشستن هواپیما بعد از هر مرحله تعمیر اساسی از 100 تا 300 بار فرود برای هواپیماهای نظامی و جتهای مسافربری اولیه به 900 تا 2000 بار فرود در هواپیماهای امروزی افزایش یافته است.
وزن سبک:بکارگیری مواد با استحکام زیاد و چگالی کم، موجب کاهش وزن ترمزها تا 50% در مقایسه با ترمزهای فولادی مشابه شده است.
_ایمنی و قابلیت اطمینان_:
روشهای نوین آزمایشگاهی از قبیل شبیهسازی طیفهای ترمز از مراحل فرود کامل هواپیما، بمقدار زیادی موجب ارتقاء کیفی در کارآئی و قابلیت اطمینان سیستمهای ترمز گردیده است. امروزه عواملی همچون شرایط گرمائی و دینامیکی، درخلال عمر کاری ترمز بطور روزمره مورد ارزیابی قرار میگیرد.
هر یک از برنامههای جدید ساخت و ارزشیابی کیفی آزمایشگاهی آن، نیاز به یک یا دو سال وقت دارد، حال آنکه برای ترمزهای نسل پیشین انجام آن فقط یک یا دو ماه طول میکشید. این بهبودها با بکارگیری تکنولوژی پیشرفته مواد صورت گرفته است.
محورهای پیچشی که از جنس تیتانیوم ریختگی و هم فشار میباشد نسبت به فولاد فورج شده سبکتر بوده و از نظر مسائل حرارتی بهتر میباشد. کیفیت خوب آلیاژ، موجب سبکی وزن قسمت پوستة پیستون یکپارچه یا مکانیزم تنظیم کننده یا طبقهای (ترمز چرخ) تنظیم سرخود، از جمله تصمیمات طراحی است که کارائی ترمز را افزایش میدهد.
با این همه، مهمترین عامل در بهبود کیفی ترمز هواپیما، پیشرفت در زمینه مواد اصطکاکی بکار رفته در آن و اتلاف حرارتی ترمز میباشد. ترمز فولادی استاندارد که در آن صفحات اصطکاکی سرامیکی بکار رفته (این ماده اولین بار بعنوان سطوح اصطکاکی در دهه 1940 در ترمزها مورد استفاده قرار گرفته است.) موجب بهبود عمر سایشی و کارائی عمومی ترمزها شده است. اما توسعة بکارگیری مواد مرکب کربنی از چشمگیرترین پیشرفتها در تکنولوژی ساخت ترمز هواپیما از لحاظ حرارتی آن بحساب میآید.
مواد مرکب کربنی دارای ویژگیهای بینظیری است که به طراح اجازه میدهد با استفاده ازآن، همة وظایف سطوح اصطکاکی دیسک ترمز و جذب کنندهها و وظیفة اعضای سازهای آنرا در یک قطعه واحد متمرکز سازد.
وقتی دو قطعه از جنس مواد مرکب کربنی بر روی یکدیگر سایش داشته باشند میتوانند نقش یک ماده پراصطکاک را ایفا نمایند. ذخیرة حرارتی مواد مرکب زیاد است، علاوه بر آن قابلیت هدایت گرمائی آن موجب انتشار سریع حرارت میشود.
مواد مرکب کربنی از استحکام زیادی برخوردارند و میتوان از آن برای ساخت قطعات مقاوم در برابر «بار» زیاد استفاده نمود. این مواد دارای ویژگی خاصی هستند و آن اینکه استحکام آنها بر اثر افزایش حرارت نقصان میباشد. این ویژگی وقتی با انبساط حرارتی اندک در هم میآمیزد خاصیت جذب حرارت آنرا بالا میبرد بطوریکه تنها سازههای مجاور موجب محدودیت آن در این خصوص خواهد بود. برای اینکه ترمز بتواند در درجه حرارت بالاتر کارائی داشته باشد باید در واحد وزن سازة آن ازمواد بیشتری که واحد وزن سازة آن از مواد بشتری که در برابر حرارت مقاوم است استفاده نمائیم.
اصطلاح «مواد مرکب کربنی» برای انواع گستردهای از مواد استفاده میشود؛ همانند لنت (ترمز) ساخته شده از سرمت (مخلوطی از فلز و سرامیک) و مواد آلی. ساخت لنت ترمز از مواد مرکب کربنی خود مستلزم دانش و علم کافی دراین خصوص است. اجزاء تشکیل دهنده مواد و روشهای ساخت را میتوان تغیر داد تا قطعاتی با کارائی متفاوت ساخته شود. در واقع طراحان نشان دادهاند که قطعات ترمز از جنس مواد مرکب کربنی را میتوانند چنان دستخوش تغییر نمایند که به کلیه اهداف مورد نظر خود در ساخت ترمز هواپیما دست یابند. استفاده از الیاف گوناگون روشهای متراکمسازی ، الیاف منقطع در دو یا سه اندازة مختلف، و روش قالبگیری پارچهای تنها معدودی از بیشمار آمیزههائی است که میتوانند برای تولید دیسک ترمز کربنی مورد استفاده قرار دهند. اگر سائیدگی دیسک ترمز (از نوع کربنی) از اندازة مجاز خارج شود میتوان آنرا برای استفادة مجدد نوسازی نمود.
ترمزهای کربنی برای اولین بار سال 1972 ، بعنوان یک وسیله استاندارد در هواپیمای F-15 مورد استفاده قرار گرفت و بسرعت بعنوان یکی از انواع اصلی ترمز بر روی دیگر هواپیماهای نظامی مورد استفاده قرار گرفت. اولین هواپیمای مسافربری که در آن از این نوع ترمز استفاده شده هواپیمای کنکورد بود ولی گرانی قیمت آن موجب گردید استفادة تجاری آن به کندی صورت پذیرد. امروزه در تمام برنامههای هواپیماهای نظامی و مسافربری استفاده از ترمزهای کربنی گنجانده شده است.
همچون سایر سیستمهای هواپیما، تکنولوژی سیستم ترمز آن نیز با نوآوری و پویائی همراه بوده و هدف آن بهبود در کارائی و قیمت تمام شده میباشد تلاشهای جاری در زمینههای گوناگون توسعه، ساخت و کاربرد آن بقرار زیر است:
-استفاده از مواد مرکب پیشرفته و مقاوم در برابر حرارت به منظور افزایش تراکمپذیری و عمر ترمز و ارتقاء مقاومت آن در برابر سایش (چنین بهبودهائی میتواند منتج به کاهش تعداد دیسکهای اصطکاکی در یک ترمز گردد).
-استفاده از مواد مرکب قالبگیری شده و سازههای کامپوزیتی از نوع رشته پیچی در بسیاری از قطعات عمدة هواپیما از قبیل چرخها، پوستههای پیستون و قسمت انتقال گشتاور با هدف کاهش وزن و آسیبپذیری آن.
-بکارگیری سیستمهای هیدرولیکی با فشار زیاد و استفاده از روغن هیدرولیک مرغوبتر که موجب عملکرد بهتر ترمزها شده ، اشتعالپذیری و وزن آنرا کاهش میدهد.
-استفاده از سیستمهای جداگانه عمل کنندههای الکترومکانیکی و الکتروهیدرواستاتیکی که با نیروی الکتریکی کنترل میگردد، کارائی ترمزها را بهبود بخشیده و موجب کاهش وزن سیستمهای ترمز هواپیما میگردد.
-بکارگیری روشهای پیشرفتة کنترل گرما، از قبیل سیستمهای خنککننده فعال و غیرفعال.
-استفاده از تکنولوژی پیشرفتة کنترل ترمز از قبیل دستگاههای کنترل الکترونیکی چند منظوره و سیستم انتقال سیگنال از طریق سیم (کابل) نوری (سیستمهای کنترل ارابة فرود یکپارچه برای هواپیماها در حال ساخت میباشد که در آن مکانیزم ترمز خودکار، عمل هدایت فرمان و مکانیزم ضدسرخوردن، تماماً در کنترل کنندة واحدی ادغام شده است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
ایران همکنون دارای سیزده پایگاه هوایی نظامی است. از این تعداد، یازده پایگاه هوایی پیش از انقلاب و عمدتاً به کمک مستشاران نظامی آمریکایی ساخته شدند. این پایگاهها عبارتند از:
۱- پایگاه یکم شکاری – مهر آباد تهران
این پایگاه در اصل برای حفاظت شهر تهران و تاسیسات صنعتی و نظامی آن و همچنین ماموریتهای آموزشی و آزمایشی مورد استفاده قرار میگرد. در ضمن این پایگاه به عنوان سرفرماندهی هواپیماهای ترابری ارتش و دورههای اورهال و سرویس برخی از جنگنده و هواپیماهای ارتش مورد استفادهاست. در این پایگاه عموما اکثر جنگندهها و هواپیماهای ارتش در حال تردد هستند. در این پایگاه عمدتا از حدود ۱۸ میگ ۲۹ و حدود ۵ اف ۱۴ تامکت برای گشتهای هوایی و رهگیری هواپیماهای متخاصم استفاده میشود. این ترکیب یعنی استفاده از دو رهگیر با قابلیتهای متفاوت اما ماثر باعث شده در کنار پدافندهای سنگین اطراف تهران که عمدتا اس۲۰۰ و هاگ و البته سام میباشند آسمانی امنی برای تهران و حومه ان رقم بخورد. در این پایگاه سوخو۲۴ هم عملیاتی است و پرواز میکند و احتمالا این بمب افکنها در شرایط اضطراری و جنگ ماموریتها خود را از این پایگاه شروع خواهند کرد. همچنین وجود اف ۵ها هم به دلیل آموزش میباشد. پایگاه مهر آباد در جریان جنگ چندان مورد هجوم هواپیماهای عراقی قرار نگرفت ولی در چنیدن بار میگها و سوخوهای بمب افک عراقی این پایگاه را مورد هجوم خود قرار دادند.
۲-پایگاه دوم شکاری ـ تبریز
این پایگاه به مامن اصلی انواع اف ۵ شهیر است و احتمالا حدود ۳۰ فروند از این شکاری در این پایگاه عملیاتهای پروازی و آموزشی و گذراندن دوره اورهال را پشت سر میگذرانند. چند سالی هم هست که تعدادی میگ ۲۹ هم به این پایگاه اضافه شده و قدرت رهگیری آسمان اذربایجان شرقی و غربی و اردبیل را بهبود بخشیدهاست. اصولا اف ۵ها قدرت رهگیری در شب را ندارند به بنا براین یکی از ضعفها بزرگ منطقه شمال غرب کشور عدم رهگیری در شب در مواجه با هواپیماهای متخاصم بود که در جنگ این موضوع بارها موجب حضور جنگندههای عراقی در شب بخصوص در ارومیه و شهرهای مرزی میشد که البته آن موقع سعی میشد بیشتر از سیستم پدافند هوایی هاگ بهره برده شود و یا گاهی اوقات جنگندههای گشت پایگاه نوژه همدان و یا اف ۱۴های گشت تهران به کمک میا آمدند که البته به خاطر عدم پوشش کامل راداری این مهم به درستی انجام نمیپذیرفت. اما در حال حاضر وجود میگهای ۲۹ این عیب را هم تا حدی زیادی پوشاندهاست و حتی گفته میشود. اما در کل این پایگاه نقش زیادی در جریان جنگ ایفا نمود و تعدادی زیادی از عملیاتهای هوایی با محوریت اف ۵ها از این پایگاه صورت میگرفت. این پایگاه همچنین در حال حاضر دوره اورهال و اموزش تکمیلی اف ۵ را برگذار مینماید.
۳-یگاه سوم شکاری – شهید نوژه همدان
پایگاه نوژه در ۶۵ کیلومتری شهر همدان در میان کوههای بلند الوند قرار گرفته. موقعیت این پایگاه مشهور به به دلیل قرار گرفتن در غرب کشور بسیار مهم است همچنین مکان این پایگاه به علت قرار گرفتن در موقعیتی مناسب ار دید راداری بسیار حائز اهمیت است. این پایگاه مشهور که شهرتش به دلیل وجود تعداد زیادی اف ۴ فانتوم است در جریان جنگ نقش بسیار گسترده و مهمی را ایفا نمودهاست بطوری که حدود ۳۵٪عملیاتهای مهم برخاسته از این پایگاه بودهاست. این پایگاه بارها و بارها مورد هجوم جنگندههای عراقی قرار گرفت ولی به دلیلها بسیاری منجمله موقیعت مکانی مناسب و واکنش سریع پدافند هوایی و رهگیری هوایی از صدمات زیاد مصمون ماند. در زمانی هم کودتای در این پایگاه صورت گرفت که به کودتای نوژه مشهور است و تعداد300نفر از خلبانان نیروی هوایی در سال 59 در آن اعدام شدند. این پایگاه بیشترین اف ۴های نیروی هوایی را در خود جای داده و به طبع دورههای اروهال و اموزش این جنگنده باوفا در این پایگاه برقرار است.
۴- پایگاه چهارم شکاری – دزفول - وحدتی
پایگاه دزفول به دلیل قرار گیری در نزدیک مرز و عراق و وجود تاسیسات عمرانی مهم کشور از جمله سد دز که در حال حاضر کنترل کننده برق کل کشور است اهمیتی زیادی دارد. این پایگاه به عنوان یک پایگاه ضربتی و وا کنش سریع عمل میکند و وجود اف ۵های ضربتی دلیل بر این است که این پایگاه عمدتا به عنوان اولین واکنش دهنده به تهاجمات هوایی دشمن محسوب میشود.
۵- پایگاه پنجم شکاری – امیدیه
این پایگاه در کنار شهرهای آغاجاری و امیدیه و در ۸۵ کیلومتری شهر اهواز واقع شده این پایگاه در قبل از انقلاب یک پایگاه رزرو محسوب میشد ولی بعد از انقلاب و با توجه به تهاجمات وسیع بمب افکهای عراقی کم کم حالت عملیاتی به خود گرفت هر چند که هم اکنون نیز کاملا یک پایگاه مستقل و کاملا عملیاتی نیست این پایگاه اف ۷ها یا همان میگهای ۲۱ چینی را درون خود جای داده و احتمالا علاوه بر تامین اسمان امنی برای تاسیسات نفتی و پالایشگاهی اهواز و اغاجاری (که بعید این مهم را بتوان یا اف ۷ انجام داد) بیشتر فعالیت آموزشی جنگنده اف ۷ را پیش میبرد.
۶- پایگاه ششم شکاری بوشهر
این پایگاه شهرتی خاص درکل منطقه دارد. این پایگاه بسیار مهم و حیاتی ایران به دلیل قرار گرفتن در کنار دریا و همچنین موقعیت بسیار استراتژیک در منطقه همیشه مورد نگاها بوده و هست. وجود گردانی از اف ۱۴ها و اف۴ها که از قدیم تا به حال اصلی پایگاه را به وجود اورده اند. تعدای بسیار زیادی از عملیاتهای جنگ از این پایگاه شروع میشد و در طول جنگ این پایگاه که بیشتر به عنوان پشتیبان هوایی تاسیسات شریانی و مهم نفتی و گازی ایران عمل میکند بارها مود هجوم جنگندههای بعثی قرار گرفت و نبردهای هوایی بیشماری را به خود اختصاص دادهاست. درحال حاضر علاوه بر حفاظت تاسیسات نفتی جنوب که شریان اصلی اقتصاد کشور هست حفاظت از تاسیسات اتمی بوشهر و تاسیسات گازی عسلویه و پارس جنوبی در دستو کار این پایگاه است.
۷- پایگاه هفتم شکاری شیراز شهید دوران
این پایگاه به عنوان سر فرماندهی بمب افکنهای نیروی هوایی خدمت میکند. وجود سوخو ۲۴ – سوخو ۲۵ و احتمالا سوخو۲۲ ثابت میکند این پایگاه مکانی برای بمب افکنهای سبک نیروی هوایی است. البته در این پایگاه همیشه تعداد کمی در حدود ۴ فروند جنگنده اف۱۴ وجود دارد که احتمالا برای گشتهای هوایی منطقه در نظر گرفته شدهاست. همچنین پایگاه شیراز از هواپیماهای دوربرد دریایی مشهور به اوریون نگهداری میکند که احتمالا ۳ فروند میباشت. این هواپیماها گشتهای دریایی را انجام میدهند و به عنوان پشتیبان نیروی دریایی عمل میکنند. در پایگاه شیراز با انواع هواپیماهای ترابری نیروی هوایی هم مواجه میشویم بطوری میتوان گفت از این پایگاه پروازهای زیاد ترابری انجام میشود.
۸- پایگاه هشتم شکاری ـ اصفهان – شهید بابایی
پایگاه هشتم را شاید بتوان یکی از مشهورترین پایگاههای ایران و منطقه دانست و دلیل این شهرت وجود تعداد قابل توجهی از جنگندهای اف ۱۴ نیروی هوایی است. این پایگاه از قدیم هم به عنوان سرفرماندهی اف ۱۴ها مشهور بوده همینطور شهر اصفهان و تاسیسات عظیم دفاعی و موشکی و هستهای آن بسیار حائز اهمیت است و میباست آسمان امن برای آْن تدارک دیده شود. عمده این تامین امنیت بر عهده پایگاه هشتم و جنگندهای اف ۱۴ و پدافند موشکی موسوم به s-۳۰۰ است. در چند سال گذشته چند فروند جنگنده اف ۵ هم در پایگاه وجود داشته که احتمالا به عنوان آموزش پرواز از آناه بهره بردای میشود.
۹- پایگاه نهم شکاری بندر عباس
این پایگاه به دلیل موقیعت خاص و استراتژیک تنگه هرمز و همچنین پشتیبانی هوایی از نیروی دریایی و ناوهای جنگی ایران که عمدتا در بندر عباس پهلو میگرند شکل گرفتهاست. البته باید گفت این پایگاه به عظمت و وسعت پایگاههای دیگر نیروی هوایی نیست و تعداد اندکی از جنگندهای نیروی هوایی که عمدتا اف ۴ باشند در این پایگاه حضور دارند. اما به دلیل موقیعت خاص منطقه این پایگاه میتواند نقشهای زیاد و گوناگونی را ایفا کند. برخی گفتهها از حضور حداقل ۲ فروند اف ۱۴ در این پایگاه خبر میدهند که البته باید گفت زیاد هم دور از نظر نیست چرا که با توجه با وجود ناوهای هواپیما بر آمریکایی و گشتهای هوایی مدام جنگندهای آن و برخی اوقات شکستن حریم هوایی ایران اینکه ایران اف ۱۴ها را به مقابله بیندازد چندان هم بعید نیست.
۱۰- پایگاه دهم شکاری – بندر چابهار
این پایگاه هم نقش مشابهای که پایگاه بندر عباس ایفا میکند را انجام میدهد یعنی دفاع هوایی ار منقطه جنوب شرقی ایران و پشتیبانی نیروی دریایی منقطه و احتمالا گشتهای هوایی در مرز پاکستان. در این پایگاه هم تعدادی از جنگندههای اف ۴ وجود دارد واین وظابف بر عهده این جنگندهای میباشت.
۱۱- پایگاه یازدهم شکاری – زاهدان
نمیتوان گفت این پایگاه مانند دیگر پایگاههای نیروی هوایی نقش ماثری را دارد.زیرا هنوز به درستی وظابف این پایگاه مشخص نیست. هرچند که وظیفه عمومی حفاظت از آسمان سیستان و گشت هوایی در اطراف مرز را میتوان به طور عمده گفت ولی نبود جنگندهای کافی در این پایگاه و سایر موارد دیگر این پایگاه را در زمره پایگاههای مهم قرار ندادهاست.
۱۲- پایگاه دوازدهم شکاری مشهد
پایگاه مشهد در ظلع شمالی فرودگاه مشهد واقع شده به عنوان جدید ترین پایگاه ایران از آن یاد میشود در گذشته همیشه خلا یک پایگاه هوایی در منطقه شمال شرق و شرق کشور احساس مشد با اینکه در آن منطقه معمولا تحرکاتهای مهمی صورت نمیگرید و لی عدم پوشش هوایی میتونست خطراتی را به دنبال داشته باشد که این مهم با شکل گیری این پایگاه تا حدی رفع شد.
این پایگاه از میرازهای فرانسوی پذایرایی میکند همان جنگندهای که در دوران جنگ بسیار خلبانان ایران را آزار دادند. میرازها جنگندهای ضربتی به شمار میایند. و میتواند عکس العمل سریعی نسبت به هجومهای هوایی دشمن داشه باشند. گفته میوشد این میرازها همانهای هستند که عراق در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ یعنی جنگ این کشور با امریکا به ایران به امانت گذاشت تا انها ار حملات جنگندهای آمریکایی در امان باشند. نکته جالب در مورد این پایگاه این است که چند فروند سوخو ۲۷ در این پایگاه حین پرواز دیده شدهاند همان جنگندههای که ایران بیشتر اوقات وجود انها را درنیروی هوایی خود تکذیب میکند.
۱۳-پایگاه سیزدهم ترابری زنجان: این پایگاه در ۱۰ کیلومتری غرب زنجان قرار دارد و از آن هم جهت پروازهای غیر نظامی و هم نظامی استفاده میشود فرود هواپیماهای ترابری c-۱۳۰ و ایولوشین ارتش و سپاه بارها در آن مشاهده شدهاست البته چندین بار هواپیماهای نظامی میگ ۲۹ و فانتوم نیز در آن مبادرت به فرود و برخواست کردهاند.
دانشگاه نیروی هوایی
دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری یا به اختصار «دانشگاه هوایی» دانشجویان داوطلب را در رشتههای خلبانی، مراقبت پرواز، نگهداری، کنترل، برق، رایانه، و... آموزش میدهد. از آنجا که دانش آموختگان این دانشگاه، افسران نیروی هوایی ایران خواهند بود، در زمان دانشجویی، علاوه بر آموزشهای علمی، دورههای دشوار آموزش نظامی را نیز طی میکنند.
«دانشگاه هوایی شهید ستاری» در منطقه مهرآباد جنوبی، خ دانشگاه هوایی، واقع است.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
حجم: 24.67 مگابایت
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391
|
|
حجم: 2.94 مگابایت
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391
|
|
حجم: 2.97 مگابایت
دانلود
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391
|
|
سوخوي 47
سوخوي اس يو 47 بركوت، با نام روسي Cy-47 Беркут (بركوت به معني عقاب طلايي) كه در ابتداي طراحي، با نامهاي S-32 و S-37 نيز شناخته ميشد، يك جنگندهي فراصوت آزمايشي، طراحي شده توسط شركت هواپيماسازي سوخوي ميباشد. ويژگي ظاهري و چشمگير اين هواپيما، بالهاي رو به جلوي آن ميباشند كه اين جنگنده را بسيار به جنگندهي آزمايشي- مفهومي آمريكايي X-29 Firkin ساخت شركت گرومن، شبيه مينمايد. تنها نمونهي هواپيماي سوخوي47 توليد شده، به عنوان اثباتگر فناوريهاي پيشرفته انجام وظيفه مينمايد و ساخت دومين نمونهي آزمايشي اين هواپيما نيز كنار گذاشته شده است.
جنگندهي آزمايشي- مفهومي آمريكايي X-29 Firkin ساخت شركت گرومن
تاريخچه
طرح اوليهي سوخوي47 (Su-47)، ابتدا به نام S-37 شناخته ميشد و شركت سوخوي، مدتي بعد و در سال 2002، هواپيماي آزمايشگر فناوريهاي پيشرفتهاش را به Su-47 نامگذاري مجدد نمود؛ ضمن اين كه با نام مستعار بركوت (Berkut) به معني عقاب طلايي نيز شناخته ميشود. سوخوي47 (Su-47) در اصل به عنوان بستري جهت انجام آزمايشهاي مهم روسها در زمينهي مواد كامپوزيت و سامانههاي پيچيدهي ديجيتال كنترل پرواز (FBW) ساخته شد. سوخوي47 با بهرهگيري از بالهاي پيشگرا (رو به جلو)، توانمندي انجام مانورهاي بسيار عالي را دارد و قادر است در زاويههاي حملهاي به اندازهي 45 و بيشتر نيز اقدام به عمليات نمايد.
مؤسسهي مطالعات هوايي تساگي (TsAGI) مدتها بود كه از مزيتهاي فراوان بالهاي پيشگرا (رو به جلو) اطلاع يافته بود. عمدهي اين دانش به واسطهي به غنيمت گرفته شدن يك فروند بمبافكن جت يونكرس287 ساخت آلمان نازي بدست آمده بود.
بمبافكن جت يونكرس287 ساخت آلمان نازي
بالهاي پيشگرا، نسبت به اغلب طرحهاي بال سنتي، باعث كسب بيشترين ميزان نيروي كشش شده، لحظات خميدگي بالها را كم كرده و زمان وقوع واماندگي (استال) را به تأخير مياندازند. در زاويههاي حملهي بالا، نوك بالها در وضعيت غير واماندگي باقي ميمانند و بدين جهت هواپيما قادر ميشود كنترل خود را با استفاده از سطوح متحرك حفظ نمايد. بدبختانه بالهاي پيشگرا، نيروي زيادي را در جهت از هم گسيختن (واگرايي) بالهايي كه از مواد معمولي ساخته شدهاند توليد ميكنند. مواد كامپوزيت كه به تازگي در ساخت پيكرهي هواپيما رواج يافتهاند، امكان طراحي هواپيماهايي با بالهاي پيشگرا (رو به جلو) را ميسر ميسازد.
سوخوي47 (Su-47) به مانند همتاي آمريكايي خود، يعني ايكس-29 (X-29) شركت گرومن، يك طرح مفهومي اثباتگر فناوري ميباشد و قرار است به عنوان بستري جهت پايهگذاري نسل آيندهي جنگندههاي روسي به كار گرفته شود. چنين هواپيمايي نه تنها بايد همانند اف-22 (F-22) پيشرفته باشد، بلكه بايد به عنوان بستري جهت استفاده از فناوريهاي نوين در جنگندهاي چون ميگ 1.44 باشد. در چنين شرايطي، شركت سوخوي اكنون تلاش دارد تا سوخوي47 (Su-47) را به نيروي هوايي روسيه و ساير مشتريان خارجي به صورت جنگندهاي مطابق نيازشان، بفروشد.
طراحي
سوخوي47 (Su-47) از نظر اندازه، بسيار به طرح جنگندههاي بزرگ ساخت شركت سوخوي نظير سوخوي35 (Su-35) شباهت دارد. به منظور كاهش هزينههاي طراحي، بخش پيشين پيكره، دم و ارابهي فرود سوخوي47، از جنگندههاي خانوادهي سوخوي27 (Su-27) برگرفته شدهاند. با اين حال، در طراحي اين هواپيما، به خصلت پنهانكاري (رادار گريزي) توجه شده است. براي رسيدن به اين هدف، از مواد جذب كنندهي تابش رادار، محفظهي دروني نصب جنگافزار و فضايي جداگانه، ويژهي نصب يك رادار پيشرفته استفاده شده است. با وجود آن كه طرح هواپيماي آمريكايي ايكس-29 (X-29)، در دههي 1980 يك جنگندهي مفهومي و تحقيقاتي به شمار ميرفت، سوخوي47 (Su-47) با اندازهاي برابر دو برابر ايكس-29 (X-29)، در قياس با رقيب آمريكايي خود، بسيار به يك جنگندهي رزمي و عملياتي شباهت پيدا ميكند.
به منظور رفع مشكل پيچش بال پيشگرا حول محور افقي، در ساخت بالهاي سوخوي47 به طور گسترده و با دقت فراوان از مواد كامپوزيت استفاده شده است تا در مانورهاي سنگين يا پرواز در زاويههاي بالا، ساختمان بال به هنگام پيچش، مقاومت كافي از خود نشان دهد و الگوي آيروديناميكي خود را حفظ نمايد. با توجه به مساحت زياد بالها در سوخوي47 (Su-47)، در اين هواپيما ميتوان از بالها تاشو استفاده نمود تا هواپيما درون آشيانههاي نيروي هوايي روسيه جاي گيرد. سوخوي47 (Su-47) به مانند هواپيماي پيشين شركت سوخوي، يعني سوخوي37 (Su-37)، به دليل بهرهمندي از يك جفت كانارد (سطح كنترلي افقي در جلوي لبهي اصلي برا)، در طبقهي هواپيماهاي سهبالهي دوپشته (Tandem Triplane) قرار ميگيرد. اصطلاح "سهبالهي دوپشته" (Tandem Triplane) به آن دسته از جنگندههاي امروزي اطلاق ميشود كه به منظور افزايش مانورپذيري و يا افزايش نيروي برا در هنگام خاست و فرود در فاصلهي كوتاه، علاوه بر سطوح پروازي معمول، از كانارد نيز استفاده مي كنند. به طور كلي اين جنگندهها، هواپيماي سهباله به مفهوم سنتي آن تلقي نميشوند. موضوع جالبتر اينكه در بخش دوم پيكرهي سوخوي47، دو زائدهي تيركمانند غيرهماندازه تعبيه شده است كه در يكي رادار پسنگر و در ديگري چتر ترمز تعبيه ميشود.
مانورپذيري
سوخوي47 (Su-47) به طور گسترده و چشمگيري در انجام مانور در سرعتهاي زيرصوت توانمند است. سوخوي47، ضمن حفظ توانايي مانورپذيري خود در سرعتهاي فروصوت، به راحتي و با سرعتي باورنكردني، قادر است زاويهي حمله و مسير پروازي خود را تغيير دهد. اين هواپيما داراي بيشينهي سرعتي برابر 1.6 ماخ در ارتفاع بالا و آستانهي تحمل فشار گرانشي در حدود 9جي ميباشد. ميزان تندي گردش هواپيما، و همچنين بيشينه و كمينهي سرعت براي رهاسازي جنگافزارها، از ويژگيهاي حياتي و بسيار مهم جهت كسب برتري در رزم قلمداد ميشود. سوخوي47 ضمن دارا بودن شاخصهاي بسيار قوي مانورپذيري، قادر است به راحتي استواري پروازي خود را حفظ نمايد و در زاويهي حملهي بالا، كنترلپذير باشد. ميزان تندي گردش به ويژه در هنگام نبردهاي نزديك هوايي (داگفايت) و همچنين نبردهاي متوسط و دور، شاخص بسيار مهمي به شمار ميآيد، زيرا امكان دارد حين انجام يك مأموريت رزمي، هواپيما ناچار شود با اهداف متعدد و پراكنده در آسمان درگير شود. ميزان تندي بالاي گردش در سوخوي47، به خلبان اين امكان را ميدهد تا هواپيمايش را بهسرعت به سمت هدف بعدي بچرخاند و فرصت پيشدستي در شليك را حفظ نمايد.
مقايسهي هواپيمايي مجهز به بالهاي پيشگرا (رو به جلو)، با هواپيمايي داراي بالهاي پسگرا (رو به عقب) در همان اندازه، برتريهايي به شرح زير را براي مدل پيشگرا آشكار ميسازد:
- نسبت بيشتر برا به پسا
- ظرفيت و توانمندي بالاتر به هنگام انجام مانور در داگفايت (نبرد نزديك هوايي)
- برد پروازي بيشتر در سرعتهاي زير صوت
- بهبود شاخص واماندگي (Stall) و ضدچرخش به دور خود (anti-spin)
- بقاپذيري بيشتر در زاويهي حملهي بالا
- امكان پرواز در سرعتهاي كمتر از كمينهي سرعت مدل بال پسگرا
- فاصلهي كمتر براي برخاست و فرود
پيكره
از نماي كنار، پيكرهي سوخوي47 (Su-47) تخممرغيشكل است. اين پيكره با استفاده از آلياژهاي آلومينيم و تيتانيوم ساخته شده است. 13 درصد از وزن پيكره با استفاده از مواد كامپوزيتي شكل گرفته است. پوشش روي دماغه در قسمت جلو، تا حدي مسطح است و داراي يك لبهي افقي ميباشد تا شاخص ضدچرخشي هواپيما بهبود پيدا كند.
بال
بالهاي سوخوي47 در بخش مياني پيكره نصب شده و با حالت رو به جلو، نماي نامتعارف و ناآشناي اين هواپيما را تشكيل ميدهند. قسمت قابل توجهي از نيروي برا، بهواسطهي بالهاي پيشگرا (رو به جلو) و در قسمت مياني آنها فراهم ميگردد. اين نيروي كشش هيچگاه به واسطهي واماندگي نقاط نوك بالها از دست نميرود. شهپرها ( Aileron = سطوح كنترلي متحرك بال) همچنان در زوايههاي حملهي بالا مؤثر باقي ميمانند و كنترلپذيري هواپيما را به هنگام عبور جريان هوا از قسمتهاي متحرك روي بالها حفظ مينمايند.
بيش از 90 درصد سازهي پوششي روي بالهاي سوخوي47 را مواد كامپوزيتي تشكيل ميدهند.اين بالهاي پيشگرا، بيشترين مقدار سطح ظاهري (Aspect Ratio) را فراهم ميآورند كه اين امر، باعث افزايش مداومت پروازي هواپيما ميگردد. زائدههاي متحرك كنترلي جلوي بالها (LEX) به نرمي با سطح بالها همسان ميشوند. اين زائدهها (LEX) با سطوح فلپها، شهپرها و لبههاي متحرك انتهاي هواپيما هماهنگ ساخته شدهاند. تمامي سطوح متحرك و كاناردهاي مثلثيشكل به زائدههاي توسعهيافته (LEX) متصل هستند. قسمت داخلي بال پيشگرا ميبايست از مواد بسيار قوي ساخته شود تا در برابر نيروهاي پيچشي كه سعي در چرخاندن و شكستن بال دارند، به ويژه در سرعتهاي بالا، مقاومت نمايد. ناگزيري نيروهاي پيچشي، باعث شده است تا به منظور افزايش استحكام بال، در ساخت آن، به ميزان قابل توجهي از مواد كامپوزيتي استفاده گردد. به همين دليل، حداكثر سرعت قابل دستيابي به 1.6 ماخ محدود ميشود، به همين خاطر مهندسين سعي دارند با انجام تغييراتي، از اين حد سرعت فراتر روند، اما تاكنون حد سرعت جديد مشخص نشده است.
تغيير بردار رانش
در سوخوي47 (Su-47) از سامانهي تغيير بردار رانش استفاده شده است. اگر چه استفاده از سامانهي تغيير بردار رانش يا همان تغيير جهت خروجي اگزوز هواپيما، موضوعي جديد و انقلابي محسوب نميشود، اما قدرت تغيير بردار رانش به ميزان 20 + تا 20 – در زاويهي حملهي 30 درجه بر ثانيه، به هنگام چرخش حول محور عمودي يا عرضي و گردش به اطراف، به ميزان بسيار زيادي چالاكي حاصل از بالهاي پيشگرا را افزايش ميدهد.
كابين
طراحي كابين سوخوي47، به طور عمده حول ايجاد حداكثر آسايش و راحتي خلبان قرار گرفته است، ضمن اينكه چيدمان كابين به نحوي است كه خلبان قادر باشد به هنگام انجام مانورهاي سنگين و وارد آمدن فشار گرانشي سنگين، بتواند هواپيما را كنترل نمايد. سوخوي47 (سع-47) به يك مجموعه صندلي پرتاب شوندهي جديد و سامانهي پشتيباني زندگي (life support system) مجهز شده است. شكل هندسي متغير صندلي پران، اين امكان را ميدهد تا در زاويهاي به ميزان 60 درجه، ميزان فشار گرانشي ناشي از جاذبهي زمين، كاهش يابد و فشار كمتري به خلبان وارد آيد. شكل صندلي خلبان، امكان درگير شدن در داگفايت (نبرد نزديك هوايي) و انجام مانورهاي فرار از موشك را حتا به هنگام وارد آمدن فشارهاي گرانشي سنگين به راحتي فراهم ميسازد. در سوخوي47، دستهي هدايت اصلي هواپيما در قسمت كنار تعبيه شده و داراي حساسيت بالا ميباشد؛ ضمن اينكه بر اساس استاندارد متري تنظيم گشته است. استفاده از صندلي مايل به عقب، براي اوّلين بار در جنگندهي اف-16 به كار گرفته شد، اما به دليل دارا بودن فايدههاي اندك، در هيچ هواپيماي آمريكايي ديگري مورد استفاده قرار نگرفت.
سوخوي47، آزمايشگاه پرنده
در اوايل سال 2003، شرکت "سوخوي"، برندهي مناقصهي ساخت جنگندهي شكاري نسل پنجم روسيه شد. زمان اولين پرواز سال 2006 بود. اما هواپيماي سوخوي47 يا همان برکوت، که الگوي جنگندههاي شكاري جديد محسوب ميشد و داراي بالهاي با جهت مخالف بود (پيشگرا) هواپيماي نسل پنجم نيست. در دفتر طراحي-تجربي "سوخوي"، مهندسين معتقدند که اين هواپيما بيشتر يک آزمايشگاه پرنده است که بر مبناي آن، فناوريها و مواد جديد مورد آزمايش قرار ميگيرند.
ويژگيهاي سوخوي47 بركوت
كشور سازنده: روسيه
كمپاني:سوخوي
خدمه: يك نفر
طول: 22.6 متر
گستردگي: 15.16 متر
ارتفاع: 6.3 متر
سطح بالها: 61.87 متر مربع
وزن خالي: 16375 كيلوگرم
وزن بارگذاري شده: 25000 كيلوگرم
حداكثر وزن قابل برخاست:35000 كيلوگرم
پيشرانش: دو پيشران توربوفن AL-37FU ساخت شركت ليولكا (Lyulka) كه در نمونهي آزمايشي داراي پسسوز مشتق شده از پيشرانD-30F6 ، داراي سامانهي تغيير بردار رانش (در مدل تغيير يافتهي FPU) و داراي كنترل ديجيتال است. اين پيشران داراي كشش خشك (پيشرانش بدون پسسوز) معادل 83.4 كيلونيوتن، كشش با پسسوز معادل 142.2 كيلونيوتن ميباشد. اين پيشران توربوفن داراي تغيير بردار رانش 20 + تا 20- در زاويهي 30 درجه در هر ثانيه است.
سرعت بيشينه: 1600 كيلومتر بر ساعت (1.6 ماخ)
برد: 3300 كيلومتر
سقف پرواز: 18000 متر (59050 پا)
نرخ اوجگيري: 230 متر بر ثانيه
نسبت وزن به مساحت بال:360 كيلوگرم بر هر متر مربع
جنگافزار:
- يك دستگاه مسلسل 30 ميليمتري از نوع GSh-30-1 با 150 تير فشنگ
- موشكهاي هوابههواي R-77 و R-73
- جنگافزار هوابهزمين X-29T، X-29L، X-59M، X-31P، X-31A،KAB-500 و KAB-1500
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
صنایع هوافضای اسرائیل از آغاز تاکنون
چندی پیش در اسرائیل، مانوری برای مقابله با حمله اتمی اجرا شد که در این مانور صراحتا از ایران به عنوان تهدید بالقوه و بسیار جدی در این زمینه یاد شد. جدا از اهداف تبلیغاتی ، باید توجه نمود که اسرائیل در حال کسب آمادگی برای هرگونه تهدید علیه خود می باشد. نخستین گام در مقابله با هر تهدیدی، رسیدن به شناختی درست و واقع بینانه از آن تهدید است. به همین منظور بدون هیچگونه افراط و تفریطی به بررسی توان نظامی اسرائیل می پردازیم.
اسرائیل تولیدکنندهء انواع متنوعی از مهمات، سلاحهای کوچک، سیستمهای الکترونیکی پیشرفته، تانک و. . . است. طی 40 سال گذشته، اسرائیل برای افزایش توان نظامی خود، فعالیتهای بسیار گستردهای انجام داد که منجر به شکلگیری نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) گردید. اسرائیل که صاحب سه شرکت مهم دفاعی است، شرکتهای خصوصی را نیز به تجهیز IDF تشویق نمود. توسعه صنایع نظامی اسرائیل باعث صادرات گستردهای شد که هماکنون مهمترین درآمد این کشور را شامل میشود.
پس از کاهش تقاضای ادوات نظامی در 15 سال تأخیر، اسرائیل توجه خود را به بازار غیرنظامی نیز معطوف ساخت و تحقیق و توسعه در این بخش را به صورت وسیعتری دنبال نمود. به طوری که در حال حاضر یکی از پیشرفتهترین صنایع هوافضای دنیا را دارا میباشد. به طور کلی قابلیتهای هوافضایی اسرائیل، ناشی از نیازهای دفاعی و جنگی بوده است و این کشور را به سمت استقلال در زمینههای مختلف از جمله هوافضا سوق داده است.
حرکتهای اولیهء اسرائیل در زمینههای دفاعی، به دههء 1920 بر میگردد. برای مقابله با تهدیدات اعراب، گروهی به نام jewish ساخت نارنجکهای دستی را آغاز کرد. در اوایل دههء 1930، این گروه کارگاههای کوچک تولید سلاح را به صورت مخفیانه تأسیس کردند که بعدها (در سال 1948) به نام صنایع نظامی اسرائیل یا IMI شناخته شد. IMI در دو دههء اول فعالیت خود، سلاحهای پایهای که توسط IDF استفاده میشد را تولید میکرد. آن زمان، هواپیماها و سلاحهای پیشرفتهتر مورد نیاز اسرائیل از طریق کشورهای خارجی مخصوصاً فرانسه تأمین میشد.
عامل محرک اسرائیلیها در شتابگیری برای تولید سلاحهای پیشرفتهتر، جنگ 6 روزه 1967 بود. در طول این جنگ، فرانسه فروش تسلیحات نظامی به اسرائیل را تحریم کرد. این تحریم شامل هواپیماهای میراژ نیز میشد و پس از آن اسرائیل به سمت آمریکا سوق داده شد تا هواپیماهای نظامی خود را از این طریق تأمین کند و در همین زمان هم سرمایهگذاری بیشتر برای تولید صنایع خود را آغاز کرد. در این راستا صنایع هواپیماسازی اسرائیل IAI نیز به عنوان یک شرکت دولتیِ تعمیر و نگهداری هواپیما، در سال 1953 تأسیس شد. طولی نکشید که این شرکت توسعه و مونتاژ انواع هواپیما را آغاز نمود.
هواپیمای کفیر kfir این شرکت به زودی جایگزین میراژهای فرانسوی شد. این شرکت همزمان با تولید هواپیماهای آراوا (Arava) و نشر (Nesher)، با انعقاد قراردادهایی با مهمترین شرکتهای آمریکایی از جمله بوئینگ و لاکهید مارتین، جزء همکاران اصلی این شرکتها شد و بدین ترتیب سریعن رشد کرد. به طوری که تعداد کارکنانش در اواخر دهه 1970 از 4000 نفر به 14000 نفر رسید.
افزایش توانایی اسرائیل در بخش صنایع نظامی، انگیزهای برای تولید هواپیمای کاملاً اسرائیلی به نام لاوی (Lavi) شد. در نیمهء اول دهه 1980، صنایع IAI، سیستمهای الکترونیک، اویونیک و سلاحهای این هواپیما را تولید کرد و اولین پیش نمونهء آن را در سال 1986 به پرواز درآورد. اما از آنجایی که این پروژه هزینههای زیادی دربرداشت، یک سال بعد لغو شد. پس از لغو پروژه لاوی، IAI، توسعهء محصولات نظامی و غیرنظامی را به صورت متنوعتری دنبال نمود که از آن جمله میتوان به رادار سیستم، سیستمهای سلاح دقیق، هواپیمای بدون سرنشین و هواپیمای نظامی و غیرنظامی دیگر اشاره نمود. بیشتر این محصولات بر پایه تکنولوژیهایی ساخته شدند که در جریان پروژه لاوی به دست آمدند.
در حال حاضر بیش از 150 شرکت نظامی در اسرائیل فعالند که درآمدی در حدود 3.5 میلیارد دلار دارند. سه شرکت مهم دولتی اسرائیل IMI، IAI و رافائل هستند که تولیدکنندهء سلاحهای معمولی تا ابزار پیشرفتهء دفاعی میباشند. شرکتهای خصوصی نسبتن بزرگ اسرائیلی نیز البیت سیستم (Elbit Systems) و تادیران Tadiran هستند که عمومن بر روی ابزار الکترونیکی دفاعی تمرکز دارند.
هم اکنون نزدیک به 50 هزار نفر در صنایع نظامی اسرائیل مشغول به کار میباشند. بخش صادرات نظامی با نام SIBAT که زیر نظر وزارت دفاع میباشد، مسؤولیت بازاریابی و فروش تولیدات IDF را داراست.
پس از لغو پروژه لاوی، IAI به کمک آمریکا محصولات خود را تنوع بخشید و ماهوارههای Amos و Ofeq و اولین سیستم موشکی ضد موشک بالستیک آرو Arrow را تولید نمود. هواپیماهای بدون سرنشین «هانتر» نیز که هم اکنون مشتریان زیادی در سطح جهان دارد از جمله تولیدات این شرکت است. IAI همچنین در بخش تعمیر و نگهداری انواع هلیکوپتر و هواپیما نیز رشد کرد. طراحی، توسعه و تولید انواع سیستمهای زمینی و دریایی، تجهیزات راداری، تجهیزات جنگ الکترونیک و موشک نیز در حال حاضر توسط IAI انجام میگیرد. فروش این شرکت در سال 2000 در حدود 2.8 میلیاد دلار بوده است. در ضمن این شرکت در همان سال، 1600 قرارداد جدید به ارزش 2.6 میلیارد دلار را نیز منعقد نموده است.
در حال حاضر فعالیتهای اصلی هوافضای اسرائیل شامل بخشهای زیر میباشد:
- توسعه و ساخت انواع هواپیماها
- پرندههای بدون سرنشین و سیستمهای شناسایی
- سوار کردن و نصب تجهیزات بر روی هواپیما
- سیستمهای جنگافزار هدایتشونده
- سیستمهای موشکی
- سیستمهای جستجو و نجات هوایی
- سیستمهای جنگ الکترونیک
- تجهیزات پیشرفت منحرفکنندهی الکترونیکی و سیستمهای هوشمند
- رادارهای اپتیک
- سیستمهای رادیویی و ارتباطی نظامی
- سیستمهای ناوبری و هدایت و نمایش کابین هواپیما
- سیستمهای ماهوارهای و تصویربرداری هوایی پیشرفته
- به روزرسانی هلیکوپترها
- سیستمهای زمینی
جدول سلاحهای اسرائیل
اسرائیل دارای چندین شرکت دولتی و غیردولتی قدرتمند در صنایع هوافضایی است که از آن جمله میتوان به صنایع هوافضای اسرائیل IAI، صنایع نظامی اسرائیل IMI، شرکت رافائل، شرکت سیستمهای البیت، شرکت تادیران، شرکت سایکلون، شرکت موتورهای بت-شمش، شرکت سیلورآرو و شرکت سیستمهای هوایی رادوم اشاره نمود.
صنایع هوافضای اسرائیل IAI
صنایع هوافضای اسرائیل یک شرکت کاملن دولتی است که تولید انواع سیستمهای دفاعی را برای رفع نیازهای داخلی و صادرات بر عهده دارد. این شرکت که بزرگترین مجموعه هوافضای اسرائیل میباشد، از چهار بخش اصلی زیر تشکیل شده است:
بخش نگهداری هواپیما که خود شامل چهار بخش میشود: شهام (اورهال و به روزرسانی هواپیما)، مشام (اورهال موتور)، متام (تعمیر و نگهداری هواپیما) و مشاب (اورهال تجهیزات).
بخش الکترونیک که شامل چهار زیربخش است: صبات (تکنولوژیها و سیستمهای فضایی)، تمام (ابزار دقیق)، ملام (مهندسی سیستمهای ترکیبی)، و شرکتهای صنایع الکترونی التا.
بخش هواپیمایی که شامل شش زیربخش است: تشن (مهندسی و توسعه زیرساختها)، لاهاو (مونتاژ و به روزرسانی هواپیماهای نظامی)، کیام (تولید و مونتاژ هواپیماهای نظامی)، هالکام (تولیدات تجهیزات هوانوردی)، ماتان (هواپیماهای غیرنظامی) و مالات (هواپیماهای بدون سرنشین).
بخش تکنولوژیکی که شامل چهار زیربخش است: رامتا (اجزا و سیستمها)، شهال (سیستمهای سرور هیدرولیک)، ماتا (هواپیماهای غیرنظامی) و کلان (صندلیها و هواپیماهای executive).
IAI در سال 1933 به عنوان کارگاه ماشینسازی فعالیت خود را آغاز کرد. مدتی بعد مسئولیت تعمیر و به روزرسانی هواپیماهای مختلفی را که در طول جنگ مورد استفاده قرار میگرفتند، به عهده گرفت و بدین ترتیب به میزان قابل ملاحظهای در این کار تبحر یافت. اما این سازمان با نام شرکت هواپیمایی بدک (Bedek) در سال 1953، یعنی 5 سال پس از اعلام استقلال اسرائیل، بنیانگذاری شد. در سال 1968 با نام IAI و با مسؤولیت محدود زیر نظر وزارت دفاع قرار گرفت. این شرکت از سال 1953 توسعه و مونتاژ انواع هواپیماها را آغاز کرد که هواپیمای کفیر، آراوا و نشر از آن جمله بودند. در اوائل دهه 1980، IAI تصمیم به ساخت هواپیمای کاملن اسرائیلی لاوی گرفت و پس از توسعه سیستمهای اویونیک و الکترونیک و سلاحهای آن، اولین پیشنمونه از این هواپیما را در سال 1986 به پرواز درآورد. افزایش هزینههای این پروژه، یک سال بعد منجر به لغو آن شد. پس از لغو پروژه لاوی IAI به کمک آمریکا توسعه محصولات نظامی و غیرنظامی خود را به صورت متنوعتری دنبال کرد که از آن جمله میتوان به ماهوارههای آموس و افق، اولین موشک ضد موشک بالستیک آرو (هما)، انواع رادار سیستم، سیستمهای سلاح دقیق، انواع پرندههای بدون سرنشین، سیستمهای زمینی و دریایی، تجهیزات جنگ الکترونیک هواپیمای نظامی و غیرنظامی اشاره نمود.
در سال 1968، IAI اجازه تولید هواپیماهای jet commande executive aircraft را از کمپانی آمریکایی راکول دریافت کرد. در دههء 1990، IAI تولید هواپیمای تجاری Galaxy را با همکاری خانواده Pritzke در شیکاگو آغاز نمود. علاوه بر آن در اواخر دهه 1970 بخش تعمیر و نگهداری IAI با نام Bedek اورهال هواپیماهای بوئینگ 707 را آغاز نمود. این بخش در حال حاضر تعمیر و به روزرسانی انواع هواپیماهای غیرنظامی را انجام میدهد. قراردادهای جدید غیرنظامی IAI در سال 2000 در حدود 101 میلیارد دلار بوده است.
به طور کلی فعالیتهای کنونی IAI شامل موارد زیر است:
- فضا
- دفاع محلی
- توسعه و ساخت هواپیماهای تجاری
- به روزرسانی هواپیما و هلیکوپترها
- پرندههای بدون سرنشین
- سیستمهای هوشمند
- هدایت، کنترل و فنّـاوری اطلاعات
- سیستمهای ناوبری
- سیستمهای زمینی
- دفاع ملی
شرکت IAI با بیش از 15000 کارمند و 1.6 میلیارد دلار فروش خارجی در حال حاضر بزرگترین صادرکننده صنعتی اسرائیل میباشد.
صنایع نظامی اسرائیل (IMI)
سازمان صنایع نظامی اسرائیل (IMI) نیز یک شرکت دولتی است که عمده تولیدات آن در زمینه تسلیحات و سیستمهای دفاعی، در راستای رفع نیازهای IDF میباشد. این شرکت دارای چندین هزار کارمند در بیش از دو جین کارخانه است. این شرکت که در سال 1933 تأسیس شده است در حال حاضر، تولید کنندهء بوسترهای ماهوارهای و انواع پرندههای بدون سرنشین، تانکهای سوخت خارجی و موشکهای هوا به زمین متنوع است. مسئولیت این شرکت در وهله اول، تولید تسلیحات مورد نیاز IDF بوده و در درجهء دوم، تولید و توسعه انواع تسلیحات به منظور فروش خارجی و تولیدات شیمیایی و متالورژی در بخش غیرنظامی میباشد.
IMI دارای 9 بخش تخصصی است که هر یک از آنها به چندین زیربخش تقسیم شده است. این شرکت در سال 1948 تحت نظارت وزارت دفاع قرار گرفت. تولیدات این شرکت از سلاحهای تهاجمی نظیر اسلحههای یوزی (Uzi)، سلاحهای سنگین تا هواپیماها و سیستمهای راکت، تجهیزات حمله مانند تانک مرکاوا و سیستمهای امنیتی یکپارچه را شامل میشود.
در سال 1990، IMI به شرکتی کاملن دولتی تبدیل شد. این شرکت در مجموع دارای 350 نوع محصول و بیش از 4 هراز کارمند است. علاوه بر اسرائیل و آمریکا این شرکت به کانالهای توزیعی در برخی از کشورها مانند نروژ، بلژیک، فیلیپین و آلمان نیز دسترسی دارد که در حدود 60 درصد گردش مالی آن (550 میلیون در سال) از طریق صادرات به این کشورها انجام میشود.
شرکت البیت سیستمز
شرکت سیستمهای البیت (ESL) یک شرکت دفاعی خصوصی است که در نتیجه تقسیم شرکت البیت به سه بخش در سال 1996 تاسیس شد. این شرکت که در شهر حیفا واقع شده است کار توسعه، تولید و ترکیب سیستمهای الکترونیکی دفاعی پیشرفته با عملکرد بالا را دارا بوده و بیشتر بر روی هواپیماها و وسایل نظامی متمرکز شده است. این کمپانی تولیدکنندهء سیستمهای ارتباطی و فرمان و کنترل نیز میباشد. در سال 2000 شرکت البیت سیستمز با شرکت خصوصی الکترواپتیک ادغام شد. فروش این شرکت در سال 2000 به 591 میلیون رسید.
شرکت رافائل
سومین شرکت دولتی مهم اسرائیل در بخش هوافضایی، شرکت رافائل است که تولیدکننده موشکهای هوایی پایتون و پوپی میباشد. این دو موشک با همکاری تعدادی از شرکتهای هوافضایی آمریکایی ساخته شدهاند. تولیدات این شرکت علاوه بر موشک شامل انواع مختلفی از سلاحهای غیرفعال، سیستمهای فریب دریایی، سیستمهای مشاهداتی بالون، سیستمهای اخلالگر آکوستیک، زرههای سرامیکی، سیستمهای رانش تنفسی و موشکهای زمین به زمین، هوا به زمین و هوا به هوا میشود.
موشک هوا به سطح فوق پیشرفتهء Popeye ساخت اسرائیل
این موشک هوا به سطح که در نمونه های مختلف ساخته شده است و از سیستم های هدایتی متنوع، مانند هدایت فروسرخ و تلویزیونی و ... بهره می برد، از جمله تسلیحات Stand-Off محسوب می شود، یعنی اینکه قبل از رسیدن هواپیما به محدودهء پوششی پدافند هوایی، شلیک می شود. این موشک به هواپیما امکان می دهد اهدافی را در فاصله حداکثر 110 کیلومتر مورد هدف قرار دهد و بدون نزدیک شدن به هدف که امکان شناسایی و مواجه شده با سیستم دفاعی هدف و در نهایت افزایش ریسک پذیری ماموریت باشد بتواند به اهداف خود حمله نماید.
موشک Popeye در زیر بال جنگندهء F-15
منبع برداشت اطلاعات در مورد موشک Popeye
اطلاعات بیشتر در مورد Popeye بخش 1
اطلاعات بیشتر در مورد Popeye بخش 2
شرکت تادیران - الیسرا
دومین شرکت مهم خصوصی اسرائیل در بخش هوافضایی شرکت تادیران - الیسرا است که عمدتن در بخشهای الکترونیکی دفاعی فعالیت دارد. گروه الکترونیک الیسرا مجموعهای از سیستمهای الکترونیک جنگی را برای نیروهای نظامی تولید میکند که شامل سیستمهای اخطار رادار، سیستمهای ایجاد خطای فعال، سیستمهای خودمحافظ، سیستمهای شنود، و لینکهای ارتباطی پیچیده میشود. این شرکت بیش از 800 کارمند داشته که حدود دو سوم آنها مهندس هستند. گروه سیستمهای الکترونیکی تادیران، مجموعه بسیار وسیعی از تجهیزات نظامی نظیر سیستمهای تجسسی، سیستمهای شناسایی، جنگ الکترونیک و سیستمهای ارتباطی ویژه نیروی دریایی را طراحی و تولید میکند. این مجموعه که زیر نظر صنایع koor میباشد در سال 2000 فروشی بالغ بر 284 میلیون دلار داشته است.
علاوه بر البیت و تادیران – الیسرا، چندین شرکت کوچکتر خصوصی نیز در بخش هوافضایی فعال هستند که شامل شرکتهای زیر است:
شرکت هوایی سایکلون که کار به روزرسانی هلیکوپترها و تولید قطعات هواپیماها را انجام میدهند.
شرکت اردان که سازنده قطعات تانک از جمله تانک مرکاو است.
شرکت سیستمهای حفاظتی ماگال که تولیدکنندهء سنسورهای ایمنی و ابزار تشخیص مواد منفجره برای فرودگاهها و سایر اماکن عمومی است.
شرکت BVR تکنولوژی که تولیدکنندهء سیستمهای ایمنی هوایی جلوگیری از برخورد، تسلیحات آموزشی و انواع سیمولاتورهای آموزشی است.
معرفی تعدادی از هواپیماهای ساخت اسرائیل و فرآیند پیشرفت این کشور در زمینه ساخت هواپیما
آراوا 201 (Arava 201)
نیاز به جتهای آموزشی در نیروی هوایی اسرائیل در اواخر دهه 1950 عامل محرکی برای تولید Fouga-Magister شد. پس از این برنامه IAI با تجربهای که از انجام کار قبلی بدست آورده بود، تصمیم به طراحی و ساخت هواپیمای STOL آراوا گرفت. آراوا گامی در جهت تولید مجموعه هواپیماهای نظامی و غیرنظامی IAI به شمار میرود. تمامی هواپیماهای این مجموعه در دو رده نظامی سری 200 و غیرنظامی سری 100 قرار میگیرند. این هواپیماها در نقشهای مراقبت هوایی، جنگ و آتش،جمعآوری اطلاعات و . . . مورد استفاده بودهاند.
هواپیمای آراوا دارای ظاهری شاخص است. بدنه تخممرغی شکل این هواپیمای توربوپراپ در زیر بالهای بزرگی معلق بوده و دارای دم بومشکل است. موتورها روی بال قرار گرفتهاند و ناسل آنها تا دم عمودی امتداد یافته و به وسیله دم افقی به یکدیگر مرتبط میشوند. بال مستطیلی و strut based آراوا دارای ضریب منظری بالا و دایهدرال 1.5 درجه میباشد.
آراوا اولین هواپیمای مسافری بود که توسط اسرائیل طراحی و تولید شد. نخستین پیشنمونه این هواپیما در 27 نوامبر 1969 پرواز کرد. مدل غیرنظامی این هواپیما با موتورهای PT6A-27 پرتاندویتنی تجهیز شده و دارای 20 صندلی مسافری یا 12 تخت پزشکی است. مدل نظامی این هواپیما که دارای سیستم رانش قویتری است، قابلیت حمل 24 سرباز، یا 17 چترباز و یا 205 تن بار را دارد و در صورت لزوم میتواند با سلاحهای مختلفی تجهیز شود.
نشر
نشر اولین جنگنده ساخت اسرائیل است که راه را برای ساخت هواپیماهای دیگر نظیر کفیر و لاوی باز کرد. اسرائیل این هواپیما را برای استفاده موقت و تا زمان آماده شدن مدلهای پیشرفتهتر، ساخت. به همین دلیل با ورود جنگندههای پیشرفتهتر نشر نیز از صحنه کنار رفت. در واقع عمر این هواپیما تنها 10 سال بود.
کفیر C7 نیز مدل تک سرنشینه کفیر C2 است که در سال 1983 وارد سرویس گردید. قدرت موتور این هواپیما که از نوع J79-GEJ1E میباشد، با پسسوز 10000 پوند میباشد. کفیر C7 برای استفاده از تسلیحات مدرنتر به روزرسانی شده است. ماکزیمم وزن برخاست این هواپیما نیز به میزان 3395 پوند افزایش یافته است.
لاوی (Lavi)
پس از ساخت جنگندههای نشر (کپی میراژ 3) و کفیر (مونتاژ مجدد میراژ 5)، اسرائیل تجربه زیادی در زمینه ساخت و بروزرسانی هواپیماها خصوصا جنگندههای میراژ و F-4 بدست آورده بود. در اواسط دههء 1970، اسرائیل قراردادی را مبنی بر همکاری در ساخت F-16 با آمریکا به امضاء رسانید، اما به دلیل رقابت میان شرکتهای آمریکایی برای کسب این مقام، قرارداد مذکور لغو شد.
با توجه به تجارب حاصله اسرائیل تصمیم گرفت خود راسن اقدام به ساخت جنگنده مدرنی بنماید که دارای قابلیت حمله با استفاده از تجهیزات و سلاحهای پیشرفته باشد. این کار به IAI واگذار گردید و پروژهء تعریف شده «لاوی» (به معنای شیر) نام گرفت.
هواپیمای ساخته شده به تمامی اهداف تکنیکی و عملیاتی خود رسید و اولین پرواز خود را در دسامبر 1986 انجام داد. اسرائیلیها در نظر داشتند در بین سالهای 2003 - 1993 ، تعداد 300 فروند از این هواپیما را تولید کرده و جایگزین ناوگان کفیر و A-4 نمایند.
تخمین های اولیه نشان میداد توسعهء این هواپیما در حدود 3 میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت. 1.3 میلیارد دلار از 1.5 میلیارد دلار لازم در سالهای 1986 - 1980 توسط ایالات متحده تامین شد. به دلیل کمبود امکانات، اسرائیل برای ساخت موتور و بخشهایی مانند بالهای کامپوزیتی و کامپیوترهای کنترل پرواز، ساخت این اجزا به صورت مشترک به پیمانکاران اسرائیلی و تعدادی از شرکتهای آمریکایی واگذار شد.
از آنجایی که پیشرفت پروژه لاوی میتوانست منافع آمریکا را در صادرات جنگندههای F-16 و F-18 به خطر بیندازد و از طرفی هزینههای توسعه آن نیز در مراحل بعدی به شدت افزایش یافته بود، تحت فشار شدی آمریکا، این پروژه در سال 1987 به حالت تعلیق درآمد. اسرائیل نیز 450 میلیون دلار به عنوان غرامت بابت لغو قرارداد از آمریکا مطالبه کرد که با 400 میلیون دلار آن موافقت گردید و پروژه لاوی در آگوست 1987 کنسل اعلام شد.
منابع:
Israeli Weapons
Avia بخش 1
Avia بخش 2
Avia بخش 3
انجمن هوافضا
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
آشنایی با جنگنده Nesher
هنگامي که به تاريخ جنگهاي اعراب و اسرائيل مي نگريد، به اسم جنگندهء ناآشنايي چون «نشر» بر مي خوريد. توليد اين جنگنده در سالهايي که اسرائيل با دولتهاي عربي، دست و پنجه نرم مي کرد و دچار مشکلات فراواني براي تهيهء ادوات و هواپيماهاي نظامي مورد نياز خود بود، بسيار قابل توجه است. اين راهي است که کشور ما نيز بايد آن را بپيمايد تا قسمتي از هواپيماهاي نظامي مورد نياز خود را بتواند در داخل توليد نمايد.
«نشر» اولين جنگنده اي بود که در اسرائيل توليد شد و با توليد بسيار موفق اين جنگنده، راه براي ساخت جنگنده هاي پيشرفته تر «کفير» و «لاوي» هموار گشت.
در آن زمان، نيروي هوايي اسرائيل (IAF) ملاحظه کرد که اين جنگنده، به طور موقت، توان نيروي هوايي را به ميزان قابل ملاحظه اي بالا مي برد. در واقع توليد و ورود به خدمت اين جنگنده، يک دورهء مياني قبل از در سرويس قرار گرفتن جنگنده هاي پيشرفته نظير «لاوي» بود. تجربيات حاصل از توليد و استفادهء «نشر» راهگشاي خوبي براي پيشرفت صنايع هواپيماسازي اسرائيل گشت.
در آن زمان، قرار بود با ورود به خدمت جنگنده هاي بهتر، هواپيماهاي نشر بازنشست شوند. نشر 10 سال در نيروي هوايي اسرائيل با موفقيت تمام، انجام وظيفه نمود تا به نقطهء اوج خود – يعني نبرد يام کيپور (1973) – رسيد و در آن جنگ بود که پيروزي هاي فراواني در نبردهاي هوايي و حمله به اهداف زميني اعراب، کسب نمود.
سابقهء عمليات واقعي
اولين جنگندهء نشر که رسمن به اولين اسکادران عملياتي نيروي هوايي تحويل شد به تاريخ مي 1971 (ارديبهشت 1350) در پايگاه هوايي Hatzor فرود آمد و توسط خلبان باسابقهء نيروي هوايي – دني شاپيرا – مورد آزمايش قرار گرفت. در طول ماههاي بعد و با موفق بودن طراحي اين جنگنده، تعداد ديگري از اين جنگنده به اسکادرانهاي ناقص ميراژ3 (به دليل جنگ، دولت فرانسه از تحويل مابقي ميراژ3 هاي خريداري شده خودداري نمود. بسیار به دلیل شباهت بسیار زیاد این جنگنده با میراژ۳، بر این عقیده هستند که این جنگنده، کپی ای از میراژ۳ فرانسوی است) اضافه شدند تا اسکادرانهاي ميراژ3، توان عملياتي خود را بازيابند.
هنگامي که تعداد قابل ملاحظه اي از نشرها در IAI (کارخانجات هواپيماسازي اسرائيل) توليد گشتند، دو اسکادران، منحصرن (بدون ميراژ3) از نشرها، تشکيل يافت. اولين اسکادران در پايگاه هوايي Etzion به تاريخ سپتامبر 1972 و ديگري به تاريخ مارس 1973 در پايگاه هوايي Hatzor استقرار يافتند.
با شروع جنگ يام کيپور به تاريخ اکتبر 1973، نيروي هوايي اسرائيل، 40 فروند نشر در سه اسکادران (يک اسکادران اوليه و دو اسکادران جديد) در خدمت داشت.
اگرچه نشر در اصل براي حملات عليه اهداف زميني طراحي شده بود، ولي در ضمن جنگ، براي نبردهاي هوايي نيز استفاده شدند. در آن زمان فرمانده نيروي هوايي، تصميم گرفت تا از جنگنده هاي F-4D (فانتوم)، «اسکاي هاوک» و «سار» بر عليه اهداف زميني استفاده کند و از جنگنده هاي ميراژ3 و نشر براي نبرد با هواپيماهاي دشمن و ايجاد برتري هوايي در مناطق درگيري، بهره ببرد.
نبرد يام کيپور (1973)
در طول نبرد یام کیپور، نشرها به خوبي از عهدهء وظايف خود برآمدند، تعدادي زيادي از ميگها و سوخوهاي اعراب را به راحتي ساقط کردند و نشان دادند که جنگندهء بسيار خوب و مانورپذيرتري نسبت به ميگهاي21 هستند، ضمن اينکه از نظر کيفيت قطعات توليدي نيز در سطح بسيار مناسب و خوبي بودند.
مطابق آماري که بلافاصله پس از اتمام جنگ انتشار يافتند، نشرها در 117 نبرد هوايي (جنگ يام کيپور) شرکت جسته بودند. (65 نبرد هوايي در سوريه و 52 نبرد در مصر) 227 هواپيماي دشمن در اين نبردهاي هوايي ساقط شده بودند که در مقابل تنها 6 فروند جنگندهء نشر، ساقط شده بود که اين 6 جنگندهء نشر نيز در ماموريت شناسايي بودند و توسط پدافند زميني مورد هدف قرار گرفته بودند.
در اين ميان، اسکادران نشر متعلق به پايگاه هوايي Etzion سرآمد بقيه بود و 42 هواپيماي اعراب را ساقط کرده بود و تنها يک فروند هواپيماي نشر از دست داده بود.
نشرها در عمليات شناسايي – ضربتي چندان موفق نبودند. آنها فقط در چند ماموريت زميني شرکت داشتند: حمله به اهدافي در بلندي هاي جولان و نقاطي در نوار غزه. عمليات در آن مناطق، بسيار سنگين و فشرده بود و هر خلبان نيروي هوايي، مي بايست در طول هر روز، چندين عمليات جنگي را انجام مي داد.
نبرد يام کيپور، ثابت نمود که تقويت نيروي هوايي با جنگنده هاي نشر، چقدر عالي و موثر بوده است و مقامات وزارت دفاع را بسيار متقاعد کرد که به ادامهء توليد و توسعهء جنگنده در IAI (صنايع هواپيماسازي) ادامه دهند.
با ورود به خدمت جنگنده هاي «کفير»، به تدريج از نقش عملياتي نشرها کاسته شد. سپس در اواخر سال 1976، همهء جنگنده هاي نشر در قالب دو اسکادران ادغام شدند و به پايگاه هوايي Eitam (جنوب صحراي سينا) انتقال يافتند.
در اواخر دههء 1970، با توليد انبوه جنگندهء «کفير»، هواپيماهاي نشر و ميراژ3 با کفير جايگزين شدند.
«کفير» کاملن از نشر پيشرفته تر بود، با دارا بودن عملکردي بهتر و سيستم هايي که بسيار پيچيده تر از نشر بود و (با وجود کفير) سرمايه گذاري در جهت ارتقاء سيستم هاي نشر، ارزنده و اقتصادي به نظر نمي رسيد.
در سال 1981، کفير به طور کامل، جاي نشر را در نيروي هوايي گرفت و جنگنده هاي نشر جهت فروش به ديگر کشورها، مورد نوسازي و تعميرات اساسي قرار گرفتند.
نشرها به کشور آرژانتين فروخته شدند که در آنجا با نام گذاري مجدد، به نام Dagger شناخته شدند و در چند عمليات موفق بر عليه انگلستان در جنگ فالکلند (1982) شرکت جستند.
Dagger
برخي مشخصات فني
ماموريت اوليه: جنگندهء تک سرنشينه چندماموريته
سازنده: اسرائيل
ابعاد
طول: 15.55 متر
فاصلهء دو سر بالها: 8.22 متر
ارتفاع: 4.25 متر
مقدورات
حداکثر سرعت: 2.1 ماخ = 2400 کيلومتر بر ساعت
سقف پرواز خدمتي: 17000 متر
برد: 1300 کيلومتر
وزن
وزن خالي: 6600 کيلوگرم
حداکثر وزن قابل بار گذاري شده: 13500 کيلوگرم
پيشرانه
موتور Atar 09 ساخت اسنکما (فرانسه) با کشش 4280 کيلوگرم
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
میراژ III
صادرات و سفارشات
صادرات
بزرگترین مشتریان میراژ 3 از مدل CZ رژیم صهیونیستی و آفریقای جنوبی بود . برخی از مشتریان خواهان تغییراتی در مدل هایB ، C و E بودند . برای مثال مدل DBR برای برزیل ، DA برای آرژانتین ، BJ برای اسرائیل ، DL برای لبنان ،DP برای پاکستان ، D-2Z برای آفریقای جنوبی ، EV برای ونزوئلا و DE برای اسپانیا طراحی گشت .
پس از موفقیت های برجسته میراژ 3 برای اسرائیل در برابر میگ های 17 و 19 سوری در جنگ 6 روزه در ژوئن 1967 ، شهرت میراژ 3 افزایش یافت و به کابوسی برای نیروی هوایی کشورهای مصر ، اردن و سوریه تبدیل شد . برتری هوایی و قیمت ارزان آن ، اصلی ترین عوامل در فروش مناسب این جنگنده بودند .
تعداد قابل توجهی از مدل Eبرای صادرات در نظر گرفته شد . این جنگند ها با نام های متفاوت و تغییر اندک در برخی تجهیزات در اختیار کشورهایی نظیر پاکستان ، لبنان ، آرژانتین ، برزیل ، اسپانیا و ونزوئلا قرار گرفت . این روند باعث افزایش بودجه و درآمد تولید کنندگان داسو شد . شرکت داسو خود را موظف به اجرای نیازهای نیروهای هوایی در تغییرات در این هواپیما ، می دانست . برای مثال به درخواست نیروی هوایی پاکستان مدل 5PA3 با قابلیت شلیک موشک های ضد کشتی تولید گشت . همچنین رادار تامسون بجای رادار قبلی جایگزین شد .
مدل B این محصول که دو سرنشین داشت با تغییراتی کوچک در اختیار برخی مشتریان قرار گرفت . همچنین مازاد نیروی هوایی فرانسه به برزیل فروخته شد .کشورهای خریدار مدل B شامل امیرنشین ابوظبی ، آرژانتین ، برزیل ، لیبی ، گابون ، مصر ، کلمبیا ، شیلی ، پاکستان ، پرو ، زئیر و ونزوئلا می شد . از بین کشورها ، ابوظبی ، لیبی ، زئیر و گابون خواستار ارتقای آن به مدلE شدند . زیرا برای آنان ارزانتر تمام می شد .
مدل R این محصول باتغییراتی اندک تحت نام RP در اختیار پاکستان و تحت نام RZ برای آفریقای جنوبی قرار گرفت . همچنین شرکت داسو با تغییر در موتور و جایگزین کردن آن با موتور ATAR 09K-50 ، این محصول را که R-2Z نام گرفت به کشورهایی نظیر امیر نشین ابوظبی ، بلژیک ، کلمبیا ، مصر ، پاکستان ، لیبی و آفریقای جنوبی فروخت . این مدل شامل دوربین های پیشرفته VINTEN انگلیسی می شد . بلژیک بطور مستقل تغییراتی در این هواپیما اعمال کرد و امتیاز مونتاژ آن را نیز دریافت نمود .
مجوّز تولید
مونتاژ و در نهایت تولید میراژ 3 انحصاراً در اختیار کشورهای استرالیا ، بلژیک و سوییس قرار گرفت .
استرالیا
در حالیکه نیروی هوایی استرالیا در استفاده از موتورهای رولز رویس AVON ضرر زیادی دیده بود ، درخواست مونتاژ مدل E این محصول را به شرکت داسو ارائه کرد . بنابراین کارخانه مونتاژ مدل E در ملبورن توسط شرکت GAF افتتاح شد . همچنین از آن پس به بعد موتور SNECMA ATAR نیز در ملبورن تولید می شد . مدل E ساخت استرالیا ، O و سپس D نام گرفت و شامل تغییراتی در سیستم های الکتریکی و ناوبری آن می شد و افسر رادار در پشت خلبان قرار گرفت . اولین پرواز این مدل در سال 1963 اتفاق افتاد و تا زمان بازنشستگی استانداردسازی های بروی آن انجام شد .
این هواپیما سرانجام در سال 1988 از خدمت در نیروی هوایی استرالیا بازنشسته شد و نیروی هوایی پاکستان آنها را خرید .
سوییس/
در سال 1961 سوییس مدل C این محصول را از شرکت داسو خریداری کرد . این هواپیما توسط نیروی هوایی سوییس توسعه های زیادی پیدا کرد . دولت سوییس ساخت این مدل را به شرک F+Wدر شهر اِمِن ( امروزه RUAG ) واگذار کرد . این مدل که ساخت سوییس بود ، S نامیده شد و شامل ارتقاهایی در زمینه های بدنه ، بال و ارابه های فرود می شد . زیرا مدل C این محصول قادر به انجام مانورهای سریع در کشور کوهستانی سوییس نمی شد . در موردی حتی دولت سوییس مجبور شد کوهی را از جلوی باند پروازی یکی از پایگاه ها ، بردارد . زیرا موتور و سیستم آیرودینامیکی این جنگنده قادر به رساندن سریع آن به ارتفاع مناسب نبود و سریعا دچار واماندگی می شد . برای ثبات بیشتر پروازی بالک های غیر متحرکی در طرفین هواپیما ، نصب شد . همچنین فعالیت های در زمینه تقویت موتور برای بلند شدن سریع تر از باند ، صورت گرفت و سیستم CHAFF و FLARE بروی هواپیما نصب شد . رادار تامسون با رادار TARAN-18 ساخت شرکت هیوز آمریکا جایگزین شد که استفاده از موشک AIM-4 را برای میراژ مقدر می نمود . در طی جنگ سرد و تمایل سوییس به داشتن بمب هسته ای ، برنامه هایی برای ایجاد قابلیت حمل سلاح هسته ای توسط میراژ 3 S ، انجام شد . اما با هشدار فرانسه و انصراف سوییس ، این برنامه لغو گردید .
همچنین در برخی مدل ها ، مخزن عقبی هواپیما برداشته شد و راکت های نیرودهنده مدل SEPR بروی آن ها نصب شد . بطوریکه رسیدن به ارتفاع 20000 متری را برای میراژ ، آسان می نمود . اما این موتورها بسیار خطرناک و سمّی بودند . بنابراین توسعه نیافتند و همان مدل ها نیز به حالت قبل بازگشتند . اما چندی بعد دوباره این مخازن بصورت نیمه حذف شدند و غلاف شناسایی با دو دوربین در زیر آن قرار گرفت و این هواپیماها RSنامیده شدند .
در سال 1990 بهینه سازی هایی روی مدلS این هواپیماها انجام شد . از جمله اضافه کردن بالک هایی در ورودی های موتور برای افزایش زاویه حمله . امّا بالاخره در سال 1999 از خدمت بازنشسته شدند . مدل RS این جنگنده تا سال 2003 در خدمت باقی ماند . در کل 36 فروند از این مدل توسط سوییس ساخته شد .
مشتق ها
نشر(NESHER) و کفیر(KFIR)
مدل بعدی که مشتق شده از مدل میراژ 3 بود ، میراژ 5 نام گرفت . میراژ 5 که در 19 مه 1967 اولین پرواز خود را انجام داد ، نسبت به میراژ 3 ، 2 متر طولانی تر بود . سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) این طرح را به سرقت برد و اسرائیل هواپیمای Nesher را از روی این طرح ساخت . همچنین مدل بهبود یافته آن یعنی Kfir از روی همین نقشه ها طراحی گشت .
میلان(بادبادک)
د
الف) مدل K برای نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا که به موتور توربوجت اسپای مجهز می شد .
ب) مدل M برای نیروی دریایی فرانسه که موتوری تقویت شده داشت . همچنین قلاب برای نشستن روی ناو در پشت آن تعبیه می شد .
ج) مدل W که قرار بود از مواد ترکیبی با وزن کم با همراهی شرکت بویینگ ساخته شود . اما با مطرح شدن جنگنده اف 5 و طراحی آن توسط شرکت نورثروپ ، این مدل به ورطه فراموشی سپرده شد .
میراژ 3 V
ساخت مدل V این جنگنده توسط ناتو مطرح شد . به دستور ناتو این جنگنده می بایست قابلیت عمود پروازی را داشته باشد . اما با روی کار آمدن جنگنده هریر ، این مدل توسعه نیافت . در کل دو نمونه آزمایشی تولید شد که از 8 موتور برای بلندشدن بصورت عمودی بهره می برد .
در این لینک فیلم مربوط به پروازهای اولیه این جنگنده دیده می شود : http://www.patricksaviation.com/videos/Me262/2257/
میراژ 3 ROSE
این مدل در قالب طرح بهبود میراژ های 3 نیروی هوایی پاکستان درسال 1990 تا 1994 تولید شد . نمایشگر پیشرفته HUD همراه با سیستم های پروازی و دفاعی الکترونیکی ، کاکپیت جدید ، استفاده از RWR و MFD و رادار داپلر چند حالته از ویژگی های این مدل بود . این بهبود ها در 3 فاز توسط استرالیا انجام شد . در کل 34 فروند به این استاندارد رسیدند و گمان می رود تا اواخر سال 2010 در خدمت باشند .
کشورهای استفاده کننده از میراژ 3
کشورهایی که این جنگنده را به نوعی به خدمت گرفته اند عبارتند از :
امیر نشین ابوظبی (نامعلوم) ،
آرژانتین(در خدمت) ،
استرالیا (باز نشسته شده در سال 1988 ، 50 فروند به پاکستان فروخته شد . ) ،
بلژیک ،
برزیل (سال بازنشستگی : 2005) ،
شیلی (بازنشسته) ،
کلمبیا (در خدمت) ،
مصر(بازنشسته) ،
فرانسه (بازنشسته) ،
گابون (بصورت محدود در خدمت) ،
رژیم صهیونیستی (بازنشسته) ،
لبنان (همگی در سال 2000 به پاکستان فروخته شد) ،
لیبی (در خدمت) ،
پاکستان (در خدمت) ،
پرو (بازنشسته) ،
آفریقای جنوبی (در خدمت) ،
اسپانیا (بازنشسته شده در سال 1991 ، همگی به پاکستان فروخته شد.) ،
سوییس (بازنشسته) ،
ونزوئلا (در خدمت) و
زئیر (در خدمت).
ر سال 1968 ، داسو با همکاری سوییس کار را بر روی بروزرسانی میراژ 3 را آغاز کردند و حاصل جنگنده ای با نام میلان(به معنی بادبادک ) شد . عمده تغییرات این جنگنده در طراحی و ایجاد بالک هایی در بالای ورودی موتور بود . این بالک ها برای بهتر برخاستن و نشستن با کنترل منطقی سرعت و افزایش زاویه حمله ، طراحی شد . نوع دیگری از مدل با بالک های بزرگتر ، ASTRIX ( شخصیت محبوب کارتونی فرانسه ) نام گرفت و قابلیت حرکت به این بالک ها اضافه شد .
مدل های شناسایی میراژ 3 ، یعنی مدل R نیز مشمول این تغییرات شد و در مه 1970 به پرواز درآمد . موتور SNECMA ATAR 09K با رانش 6/70 کیلو نیوتون ، بعنوان نیرودهنده انتخاب شد . همچنین دستگاههای الکتریکی خودکار آمریکایی بروی آن ها نصب شد و لیزری قوی در جلوی هواپیما برای عکس برداری سه بعدی تعبیه گشت . این مدل ، مدل S MILAN نامیده شد .
البته مشکلاتی در این مدلها وحود داشت . برای مثال موتور بسیار پر مصرف و دید خلبان بسیار کم بود . بنابراین توسعه میلان بروی همه میراژها در سال 1972 لغو شد . اما نیروی هوایی فرانسه و سوییس هنوز اهدافی مشابه رو دنبال می کردند .
میراژ 3 NG
تغییر در مدل میراژ 3 و تولید نمونه های موفق کفیر و نشر سبب ترغیب داسو در توسعه این جنگنده شد . موتور این جنگنده بهبود زیادی پیدا کرد و تقویت شد . این مدل توسعه یافته NG نامیده شد و کاناردهایی به آن برای افزایش مانور و ثبات بیشتر ، اضافه گردید .
این مدل نسبت به مدلهای قبلی بسیار پیشرفته تر بود و آیرودینامیک عالی این مدل در واقع سبب ترغیب شرکت داسو به استفاده از کانارد در مدل های بعدی خود شد . میراژ 2000 بر مبنای آیرودینامیکی این جنگنده ساخته شد و توسعه یافت .
در این مدل از دستگاه های الکتریکی خودکار ، سیستم های هدایتی در پرواز ارتفاع پایین ، رادار با قابلیت های گوناگون و لیزر پیشرفته ، استفاده شد . این مدل در واقع نوعی اثباتگر تکنولوژی بود . زیرا علوم به روز هوانوردی و مطالعات گازی جو در ساخت این مدل تأثیر بسزایی داشتند .
پس از سال 1989 ، نیروی هوایی برزیل خواستار مجهز شدن مدل E خود به سیستم های مدرن مدل NGشد و شرکت داسو این تغییرات را در چند نمونه مدل E میراژ 3 نیروی هوایی برزیل اعمال کرد و نام EX را برای این جنگنده توسعه یافته انتخاب نمود . از جمله این تغییرات اضافه کردن قابلیت سوختگیری هوایی به این جنگنده بود . اما از این نمونه فقط یک فروند تولید شد .
در کل 1422 فروند از مدل های گوناگون میراژ 3 به علاوه میراژ 5 و 50 توسط شرکت داسو ساخته شد .
البته چندین مدل پیشنهاد شد ؛ ولی هرگز به مرحله ساخت نرسید . از جمله :
مشخصات مدل محبوب E
خدمه : 1 نفر
طول : 15 متر
فاصله دو سر بال : 8.22 متر
ارتفاع : 4.5 متر
مساحت بال : 34.85 متر مربع
وزن خالی : 7.050 کیلوگرم
بیشینه وزن برای برخاست : 13.500 کیلوگرم
نیرودهنده : یک عدد موتور توربوجت SNECMA ATAR 09 C
قابلیت ها در مدل E /
بیشینه سرعت : 2.2 ماخ
برد : 2400 کیلومتر
بیشینه ارتفاع برای پرواز : 17 هزار متر (56 هزار فوت)
بیشینه آهنگ صعود : 83.3 متر بر ثانیه
بیشینه حمل سلاح یا مخزن سوخت در هریک از بالها : 385 کیلوگرم بر متر مربع
تسلیحات قابل استفاده در مدل E
توپ : 2 عدد 30 میلی متری DEFA-552
راکت : 2 عدد مدل MATRA JL-100 یا 19 عدد مدلSNEB
موشک : 2 تیر موشک AIM-9 یا MAGIC به علاوه یک تیر ماتراR-530 و دو تیر AM-39 اگزوست (موشک هوا به دریا)
بمب : در کل 4 هزار کیلوگرم بمب توسط این جنگنده از انواع مختلف آن حمل می شود . ارتش فرانسه در سال 1991 بمب اتمی AN-52 را روی میراژ 3 ای نصب کرد .
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
میراژ III//قسمت دوم
مدل B ، C ، E و R/
اولین مدل تولید انبوه میراژ 3 مربوط به مدل C آن است که برای اولین بار در اکتبر 1960 پرواز کرد و شامل بهینه سازی های نسبت به مدل قبلی بود . تغییرات شامل افزایش نیم متری طول بدنه و بهبود سیستم ورودی موتور و اگزوزها بود . این هواپیما تک سرنشین بود و از موتور ATAR 09B بهره می برد .
تسلیحات مدل C شامل یک توپ دو قلوی 30 میلی متری با قابلیت شلیک مجدد بوسیله سوپاپ هوا ، 3 جایگاه نصب موشک بصورت دوتایی در بالها و دیگری در زیر شکم بود . تسلیحات هوا به هوای قابل نصب بروی میراژ 3 در واقع شامل 2 مدل بیشتر نمی شد . یکی موشک AIM-9 و دیگری MAGIC و MATRA . بعدها دو جایگاه دیگر در هر بال تعبیه شد .
اگرچه به نظر می رسید که راکت های نیرودهنده برای میراژ 3 بسیار مفید است . اما مشکلات مربوط به سوخت هواپیما باعث شد این راکت ها در این مدل نصب نشوند . همچنین اقداماتی برای بمب افکن شدن ارتفاع بالای این جنگنده انجام شد . اما در واقع دوران این نوع بمب افکن های کوچک به اتمام رسیده بود .
در کل 95 فروند میراژ 3 C برای نیروی هوایی فرانسه ساخته شد و آخرین مدل در سال 1988 با هواپیمای میراژ 2000 ، جایگزین شد .
مدل Bاین محصول در واقع هواپیمایی آموزشی بود که نیروی هوایی فرانسه برای آموزش هایی از قبیل سوختگیری و درگیری هوایی ، دستور طراحی و تولید آن را داد . برای ایجاد یک صندلی دیگر در پشت سر خلبان ، توپ هواپیما حذف شد . همچنین این مدل فاقد رادار و سیستم های رهگیری بود . از این مدل برای آموزش خلبانهای میراژ 5 نیز استفاده می شد . نیروی هوایی فرانسه 65 مدل از این هواپیما را به شرکت داسو سفارش داد .
شرکت داسو با توجه به نیازهای آموزشی ارتش فرانسه ، چهار مدل از نوع B ساخت که شامل میراژ 3 B-1 ، B-2 ، BE و BSV می شد .
مدل B-1 خاص آموزش سوختگیری هوایی و مدل B-2برای آموزش خلبانان جنگنده بمب افکن میراژ 5 بود . مدل BE با موتور و قابلیت های جدید و سیستم پرواز با سیم زمینه ساز طراحی مدل E شد . مدل BSVبرای سوار کردن سیستم های جنگ افزاری و ناوبری میراژ 2000 بروی میراژ 3 استفاده شد و در کل سه نمونه از آن تولید گشت .
مدل E میراژ 3 در آوریل 1961 به پرواز در آمد . در واقع تولید این هواپیما مبنی بر نیاز نیروی هوایی فرانسه به یک جنگنده ضربتی و چند نقشی ، عملی شد . از تغییرات عمده مدل E نسبت به B و C افزایش طول دماغه به اندازه 30 سانتی متر و حذف افسر رادار یا خلبان آموزنده در پشت سر خلبان و تغییر موتور بود . موتور جدید ATAR 09Cنام داشت . همچنین رادار این هواپیما تقویت و به نوع داپلر مجهز شد و دستگاه های خودکار و الکتریکی و سیستم هشداری RWR در این هواپیما قرار گرفت . در حالیکه هیچ مدلی از C بدینگونه ارتقا پیدا نکرده بودند . همچنین رادار زمینی با قابلیت گیرنده هشدار دهنده راداری در این هواپیما تعبیه شد .
این مدل برای صادرات به کشورهای خریدار در نظر گرفته شد . البته با کمی تغییرات در سیستم هواپیما روبرو بود . از جمله حذف آنتن از روی دم هواپیما . در کل 192 فروند از این مدل به نیروی هوایی فرانسه فروخته شد . کشورهای دیگر نیز جمعا 523 فروند از این هواپیما را خریدند . بعضی از این کشورها همانند رژیم صهیونیستی خواهان برخی تغییرات در این مدل شدند . برای نمونه نیروی هوایی اسرائیل از موتور SNECMA ATAR 09K-6در این مدل بهره برد . البته خود نیروی هوایی اسرائیل نیز طرح های متعددی بروی این هواپیما اجرا کرد .
مدل R این هواپیما نوع شناسایی آن بود . تغییراتی در دماغه برای قرار دادن دوربین ها ، صورت گرفت .
سیستم های مدل دوربین های بکار گرفته شده در مدل R از سری OMERA-5با قابلیت سازگاری با محیط بود . 50 فروند از این نمونه تولید شد که شامل 2 پیش نمونه بود . اما در 20 مدل بعدی بهبودهایی صورت گرفت . دوربین های پانورماتیک جلوبین در نوک هواپیما و سیستم های الکترونیکی و خودکار مدل E بر روی این مدل نصب شدند . همچنین رادار داپلر کوچکی در جلوی هواپیما قرار گرفت .
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
F-84 تاندر جت
هواپیمای Republic F-84 Tunderjet یک هواپیمای نظامی با موتورهای جت توربینی بود که در زمره هواپیماهای بمب افکن قرار میگرفت . نیروی هوایی ایالات متحده با هدف بروز رسانی جنگنده های خود ، پیشنهاد ساخت جنگنده با قابلیت های ویژه ای را به شرکت های آمریکایی ارائه داد . F-84 اولین پرواز آزمایشی خود را در سال 1946 به انجام رساند . هر چند این جنگنده در مدل های اولیه نقص موتور و ساختاری داشت ، امّا نیروی هوایی مسرّ به در خدمت گرفتن این جنگنده بود . بنابراین با صرف هزینه و وقت از لغو این پروژه جلوگیری نمود .
هواپیمای مذکور تحت همه شرایط سخت پیشرو در سال 1949 بطور کامل عملیاتی شد . حتّی در سالهای بعد مدل های جدیدی از این نوع طراحی گشتند که شامل F-84F ، F-84G و RF084F ( مدل شناسایی اپتیکی / رادیویی ) می شد .
جنگ بین دو کره در سال 1948 اولین تجربه جنگی این جنگنده را به ارمغان آورد . 86408 سورتی پرواز و نابود کردن بیش از 60% اهداف زمینی از جمله عجایبی بود که فقط این جنگنده خلق کرده بود . محبوبیّت این جنگنده سبب که بیش از نیمی از 7542 فروندی که از این جنگنده ساخته شد ، در اختیار کشورهای پیمان آتلانتیک شمالی ( NATO ) قرار بگیرد .
گروه نمایش های هوایی نیروی هوایی ایالات متحده ( ThunderBirds ) از سال 1948 تا 1957 از این جنگنده برای نمایش هوایی استفاده می کرد .
F-84 اولین هواگرد نظامی بود که قابلیت سوختگیری هوایی داشت . همچنین اولین جنگنده جت سبک حامل سلاح هسته ای بود . همچنین در چندین پروژه غیر عادی نیروی هوایی آمریکا تحت عنوان FICON نیز شرکت کرد . هدف از این پروژه در واقع بمباران های اتمی استراتژیک بود که هواپیماهایی نظیر F-84 از ابتدا بروی بمب افکن های سنگینی چون B-17 و GRB-36 نصب می شد و پس از انجام بمباران به ایستگاه مادر می آمد و بروی آن نصب می شد که البته این طرح در همان اوایل مورد اقبال و توجّه قرار نگرفت . همچنین در یک پروژه جالب دیگر ، F-84 مجهز به یک موتور توربوپراپ می شد که این مدل XF-84F ThunderScreech نامیده شد .
نام گذاری این جنگنده تا حدودی گیج کننده است . بنابراین لازم است که با انواع این مدل ها آشنا شوید . مدل های این جنگنده در لیست زیر آمده است ( صرف نظر از مدل های معروف ) :
الف ) F-84A/E ThunderJet : اولین مدلهای این جنگنده .
ب ) RF-84 F ThunderFlash : مدل شناسایی اپتیکی و رادیویی .
پ ) XF-84H ThunderScreech : این مدل با یک عدد موتور توربوپراپ Alison T40 قدرت می گرفت .
ت ) F084F ThunderJet : اولین مدل عملیاتی از این جنگنده که با مدل های A و E در شکل و طرّاحی بال و بهبود موتور ، تفاوت داشت . تأخیر در تحویل مدل F سبب گشت که مدل G طراحی شود .
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
ميگ-35
جنگندهي ميگ-29، يکي از پرفروشترين جنگندههاي جهان بوده که تاکنون سود زيادي را نصيب سازندگان آن کرده است، شرکت ميگويان پس از عدم موفقيت در جلب نظر مسئولان روسيه در زمينهي طرحهاي خود براي جنگندهي نسل پنجم، به توسعه و بهسازي جنگندهي ميگ-29 روي آورد که حاصل آن جنگندهي فوق پيشرفتهي ميگ-35 شده است. جنگنده ميگ-35 جنگندهاي است از نسل 4++ که در ادامهي طرحهايي مانند ميگ-29 كي (MiG-29K)، ميگ-29 كييوبي (MiG-29KUB)، ميگ-29 ام (MiG-29M) و ميگ-29 ام2 (MiG-29M2) طراحي شد و اساس طراحي آن بر افزايش کارايي، توانايي عملياتي و جامعيت تواناييهاي جنگنده بوده است، به طوري که يک جنگنده چند منظوره از آن ساخته است. جنگنده ميگ-35 در دو گونهي اوليه توليد شده است: گونهي A كه تک سرنشينه و گونه D كه دوسرنشينه است. لازم به ذکر است که گونهي دو سرنشينهي اين جنگنده تنها يک گونهي آموزشي نميباشد، بلکه اساس توسعهي گونهي دو سرنشينه، ايجاد جنگندهاي مانند سوخوي 30 Su-بوده است تا با تقسيم کار ميان خلبان و افسر تسليحات فشار کار بر روي دو نفر تقسيم شود و عملياتها نيز با ضريب اطمينان و دقت بالاتري انجام شوند. در مجموع ميتوان ويژگيهاي ميگ-35 را به شرح زير بيان کرد:
- وجود سامانههاي اطلاعاتي و هدفگيري نسل پنجم در اويونيک (الكترونيك پرواز) اين جنگنده
- توانايي بهکارگيري تسليحات پيشرفتهي روسي و خارجي
- بقاپذيري بالا در ميدان نبرد بواسطه سامانههاي دفاعي يکپارچهي بهکار رفته در اين جنگنده
پيشرفتهترين سامانههاي اويونيکي در کنار تسليحات پيشرفته به جنگندهي ميگ-35 اجازه ميدهند تا مأموريتهاي مختلف زير را به انجام برساند:
- برتري هوايي عليه جنگندههاي نسل چهار و پنج
- انجام عمليات هوابهسطح بدون وارد شدن به محدودهي دفاعي دشمن در روز و شب، و در تمام شرايط آب و هوايي
- انجام عمليات شناسايي به کمک تجهيزات الکترو-اُپتيکال و راديو-تکنيکال
- انجام کنترل هوايي عليه گروه جنگندههاي دشمن و انجام عملياتگروهي
تغييرهاي ايجاد شده در ساختار ميگ-35 بر اساس موفقيتهاي بدست آمده در طرحهاي ميگ-29 كي (MiG-29K)، ميگ-29 كييوبي (MiG-29KUB)، ميگ-29 ام (MiG-29M) و ميگ-29 ام2 (MiG-29M2) ميباشد که شامل موارد زير است:
- افزايش توانايي حمل تسليحات در 9 جايگاه حمل سلاح
- افزايش حمل سوخت، توانايي سوختگيري هوايي و امکان سوخترساني هوايي به جنگنده هم گروه (عملکرد بعنوان يک تانکر کوچک)
- بدنه و سامانههاي اصلي ساخته شده از مواد ضد خوردگي که امکان استفاده از اين جنگنده را برروي ناو و استفاده در مناطق گرم و مرطوب فراهم ميآورد.
- کاهش چشمگير بازتابش راداري
- سامانهي پرواز با سيم (Fly-By-Wire) با کنترل چهارگانه
در حين طراحي ميگ-35 بيشترين توجه به افزايش تواناييهاي عملياتي آن بوده است، كه شامل اين موارد است:
- اعتمادپذيري هواپيما، پيشرانهها و اويونيک (الكترونيك پرواز) بطور چشمگيري افزايش يافته است
- زمان دورههاي بين اورهال جنگنده افزايش يافته است
- هزينهي پرواز اين جنگنده دو و نيم برابر کمتر از ميگ-29 است
- امكان نگهداري حين فعاليت عملياتي براي ميگ-35 پيشبيني شده است
مجموعه اي از رهيافتهاي فني و فناورانه نظير سامانهي توليد اکسيژن حين پرواز نيز به جهت افزايش آزادي عملياتي در طراحي ميگ-35 منظور شدهاند. پيشران جنگنده شامل دو پيشران RD-33MK با نيروي توليدي بيشتر نسبت به نمونههاي قبلي است که نسبت به نوع اصلي موتورهاي RD-33 دود به مراتب کمتري توليد مي کند. همچنين سامانهي کنترل الکترونيکي پيشرانها نيز به افزايش اعتمادپذيري و عمر خدمتي پيشرانها کمک ميکند. علاوه بر اين، در صورت تقاضاي مشتري امکان استفاده از پيشرانهاي RD-33MK مجهز به سامانهي تغيير بردار رانش نيز وجود دارد که برتري مطلق جنگنده در نبردهاي هوايي نزديک (داگفايت) را تضمين مينمايد. اين پيشرانها پيشتر برروي جنگندهي آزمايشي MiG-29M OVT نيز با موفقيت آزمايش شدهاند.
ميگ-35 مجهز به مجموعهي اويونيکي (الكترونيك پروازي) نويني است که تماماً بر اساس فناوريهاي جديد به وجود آمده است، رادار چندکارهي آرايهاي بکار رفته در جنگندهي ميگ-35 بواسطهي عوامل زير بر نمونههاي مشابه خود برتري مييابد:
- افزايش برد فرکانسهاي عملياتي
- افزايش تعداد اهداف قابل کشف، رديابي و حمله
- افزايش برد کشف
- فزايش وضوح در حين نقشهبرداري سطحي
- بقاءپذيري بالا و مقاومت در برابر اقدامات الکترونيک دشمن
سامانهي IRST جديد ميگ-35 مرکب از تجهيزات هدفگيري فروسرخ، تلوزيوني و ليزري است که به کمک فناوريهاي فضايي توسعه يافته است، به گونهاي که اين سامانهها پيش از اين در صنعت هوانوردي بهکار نرفتهاند. ويژگي جديد اين سامانه توانايي کشف، رديابي و قفل روي اهداف از فواصل بسيار دور در تمامي ساعات شبانه روز است و ميتوان از آنها براي مسافتيابي، نشانه گذاري و ... نيز بر عليه اهداف سطحي و هوايي استفاده کرد. علاوه بر يان كه سامانهي IRST جديد به همراه سامانهي جديد نشانهروي کلاه خلبان بر روي ميگ-35 نصب شده است، امکان نصب غلاف هدفگيري ويژهاي با تواناييهاي به مراتب بيشتر بر روي جنگنده وجود دارد.
ميگ-35 به يک مجموعهي دفاعي نيز مجهز ميباشد که شامل موارد زير است:
- سامانهي شناسايي راديو الکتريک و سامانهي اقدامات متقابل الکترونيک
- سامانهي جديد کشف حمله موشکي و تابش ليزري
- پخش کنندهي چف/فلير به منظور فريب موشکهاي هوابههوا
علاوه بر تسليحات ارائه شده بر روي جنگندههاي ميگ-29 كي (MiG-29K)، ميگ-29 كييوبي (MiG-29KUB)، ميگ-29 ام (MiG-29M) و ميگ-29 ام2 (MiG-29M2) كه در ميگ-35 وجود دارد، مجموعهي تسليحات جديدي ارائه شده است که تا كنون براي صدور به هيچ کشوري ارائه نشده است. اين تجهيزات جديد و دوربرد به ميگ-35 اجازه انجام حمله عليه دشمن بدون ورود به محدودهي دفاعي او را ميدهند. معماري باز اويونيک (الكترونيك پرواز) ميگ-35 امکان نصب تجهيزات و تسليحات جديد روسي و خارجي را بنا به خواست مشتري فراهم ميكند. هر دو گونهي ميگ-35 آ (MiG-35A) و ميگ-35 دي (MiG-35D ) داراي ساختار يکسان بوده و از لحاظ تجهيزات موجود يکساناند. به همراه ميگ-35 مجموعهي کامل آموزشي نظير شبيهسازهاي رايانهاي پرواز و شبيهسازهاي انجام عمليات ارائه شدهاند. روسيه سعي در صادرات اين هواپيما به خارج دارد و خاورميانه از مهمترين بازارهاي اين هواپيما است. روسيه در حال مذاكره براي فروش اين هواپيما به كشورهاي سوريه، ليبي، ايران، الجزاير، سودان، هند، مالزي، برزيل، پرو و چند كشور ديگر است. در نهايت بايد گفت شرکت ميگويان آماده است تا با شرکتهاي مختلف به اجراي برنامههاي مشترک توسعه و بهسازي گونههاي اوليهي ميگ-35 نيز بپردازد.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
بالگرد بل206بی جت رنجر2 نیروی دریایی پرو مسلح به پرتابگر موشک و کیسه های باد شونده برای فرود اضطراری روی آب شده است.
ما خودمون جت رنجر داریم :
کیسه های باد شونده برای فرود اضطراری روی آب هم داریم:
فقط کافیه تا یه سلاح سبک مثل تیربار یا راکت هم روی این هلیکوپترها نصب کنیم تا لازم نباشه مثل زمان جنگ برای هر بل 214 دوتا کبری هم بلند شه .
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : سه شنبه 10 مرداد 1391
|
|
FullBack تانک هوایی
سوخوی 34 که ناتو آن را FullBack نام گذاری کرده یک جنگنده بمب افکن پیشرفته تهاجمی دو سرنشین است.این جنگنده-بمب افکن برای جایگزینی سوخوی 24 طراحی شده است.
این جنگنده بمب افکن می شود گفت که نسخه ای ازSu-27 Flanker است.طراحی آن در اوایل 1980 آغاز شد و در 13 آوریل 1990 اولین پرواز آزمایشی را تجربه کرد.نخست این جنگنده بمب افکن
Bombardirovschik ) Su-27IB (IB: Istrebitel نام گذاری شد.
مسائل مالی شرکت سازنده باعث توقف مکرر پروژه شد و باعث شد مدل آزمایشی آن تحت قوانین مختلف تخصیص به نمایش درآید.زمانی که خبر آن در مطبوعات پخش شد از آن با نام Su-34 یاد شد.سومین مدل آزمایشی این پرنده در نمایش هوایی پاریس در سال 1995 شرکت کرد و نام Su-34MF (FN for "Fighter Navy") به خود گرفت.همچنین در نمایش هوایی MAKS در سال 1999 نام Su-34MF (MF for MnogoFunksionalniy multi-function) بر روی این جنگنده-بمب افکن گذاشته شد.اخیرا نیروی هوایی روسیه این جنگنده-بمب افکن را فقطSu34 معرفی کرده است.
در طراحی شکل بال ها سکان عمودی و خروجی موتور ها تقریبا شبیه به Su-27/Su-30 'Flanker' Su-30/Su-33 'Flanker-D'/Su-35 'Flanker-F' برای افزایش ناپایداری(مانور بیشتر) و کاهش نیروی پسا عمل شده است.دماغه هواپیما به کلی تغییر کرده و کاکپیت هواپیما به شکل دونفره side-by-side طراحی شده.Su-34 موتور های Su-27 را در خود حفظ کرده اما با تابت ماندن شکل ورودی ها بیشترین سرعت این جنگنده به 1.8 ماخ رسیده است.
برخلاف Su-27 ،Su-34 دارای شیشه کاکپیت مدرن رنگی CRT و صفحه نمایش چند منظوره است.الکترونیک هوایی همچنان بر پایه V004 و UOMZ لیزری/تلوزیونی است و سیستمی برای تشخیص و هدایت دقیق مهمات تعبیه شده است.
این جنگنده همچنین از رادار v005 نیز بهره می برد. Su-34 به تجهیزات جنگ الکترونیک ECM نیز که شامل سیستم شناسایی مادون قرمز پرتاب موشک(infrared missile launch detection system) است،استفاده می کند. كابين آن كاملا زره پوش است(با هفده ميليمتر تيتانيوم تقويت شده)
تفاوت اساسی کاکپیت این جنگنده-بمب افکن این است که فضای وسیعی را برای خدمه فراهم میکند.از قبیل یک آشپزخانه کوچک توالت،و تخت خواب برای خدمه.(جلل خالق.هواپیماهای مسافربری ما چنین امکاناتی ندارن،نزاح کردم)در طراحی کاکپیت راحتی خدمه مهم ترین شرط را به خود اختصاص داده. از جالبترين امكانات آن اين است كه مي تواند به سمت عقب (يعني هواپيماي تعقيب كننده) موشك شليك كند اين هواپيما مي تواند موشك هاي R.73 را از دريچه ي مخصوص شليك كند
در ضمن اين جنگنده يا بهتر بگم اين بمب افكن همه كاره روياي هولناكي براي هر ناوي محسوب مي شود چون رادار آن يك سيستم ناوبري دريايي كامل براي درگيري با ناوها و زير دريايي ها دارد تازه اين سيستم با موشك هايتوربوجت آلفا با بيش از سه ماخ سرعت(سرعت موشك) كاملتر هم مي شود
بمب افكن SU.34 بدون سوختگيري مي تواند تا 4000 كيلومتر را با جنگ افزار كامل بپيمايد
در هر حال جنگنده ي SU.34 يكي از بهترين بمب افكن هاي ضربتي محسوب مي گردد پلاتيپوسي که به طور كامل خود را با همه چيز وفق مي دهد.
Su-34 راحتی کاملی را برای خلبانان در نبرد های هوایی فراهم می کند.خلبانان می توانند از نسل جدید کامپیوتر ها وتجهیزات الکتونیکی استفاده کنند.این تجهیزات می توانند بمب های جنگنده بمب افکن را به سمت هدفی که به خوبی استتار شده بدون محدودیت آب و هوایی و با خطای فقط چند متر تا ارتفاع 250 کیلومتری از سطح زمین روانه کنند.سوخوی 34 به زودی وارد اسکادران بمب افکن ها می شود که دارای هوش مصنوعی بسیار بالا و سیستم امنیتی فوق العاده است
سرنشین: 2
طول: 23.34 m (72 ft 2 in)
فاصله از بال دوسر بال: 14.7 m (48 ft 3 in)
وزن: 6.09 m (19 ft 5 in)
وزن با بار: 39000 kg (85980 lb)
بیشترین وزن برخاست: 45100 kg (99425 lb)
پیشران: 2× Lyulka AL-35F turbofans 137.2 kN (30845 lbf) with afterburner each
Performance
بیشترین سرعت:
ارتفاع زیاد: Mach 1.8 (1900 km/h 1180 mph)
ارتفاع کم: Mach 1.14 (1400 km/h 870 mph) در سطع دریا
شعاع عملیاتی: 1100 km (680 mi)
پرواز بدون سوخت گیری: 4000 km (2490 mi)
سقف پرواز 15000 m (49200 ft)
وزن نسبت به مساحت بال: 629 kg/m² (129 lb/ft²)
نیروی تراست نسبت به وزن: 0.68
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391
|
|
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391
|
|
به نام خدا
دوستان این ویدئو رو از دست ندید.
یک ویدئوی رنگی که در اون حملات انتحاری و کامیکازه بمب افکن های ژاپنی رو علیه ناوگان دریایی ایالات متحده رو به خوبی نشون میده.
حجم فوق العاده سنگین آتش ضد هوایی ناوگان دریایی ایالات متحده نیز در نوع خود بسیار جالب توجه است. برخی بمب افکن های ژاپنی به قدری مورد اصابت آتش ضد هوایی ناوهای آمریکایی قرار می گیرند که پیش از برخورد با ناوها ، تکه تکه می شوند.
حجم ویدئو : 14.5 مگ
لینک دانلود: http://isherwood.persiangig.com/HITL...20kamikaze.FLV
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : HP
تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391
|
|
کارایی:
جنگنده سبک
کشور سازنده:
چین (در سال ۹۴ پاکستان نیز به این پروژه پیوست و همکاری هایی نیز از سوی شرکت میکویان صورت گرفت)
سازنده:
گروه صنعتی هواپیمایی چنگدو
خدمه:
یک نفر خدمه مجهز به صندلی پرتاب شونده (در نمونه تولید شده برای پاکستان از صندلی MK10 استفاده شده است.)
تجهیزات:
این جنگنده دارای یک جایگاه حمل سلاح در زیر بدنه و چهار جایگاه در زیر بالها و دو جایگاه در نوک بال ها (مجموعا هفت جایگاه) می باشد که می تواند انواع مختلفی از توپ ها و موشک های هوا به هوای (SD-10 AIM-9P PL-6 و PL-9) و بمب های هدایت شونده لیزری را حمل کند.
رادار این جنگنده بنا به درخواست مشتری می تواند از نوع Grifo S-7 ساخت ایتالیا یا Kopyo ساخت روسیه باشد، که در صورت استفاده از رادار Kopyo امکان حمل موشک های R-27 و R-73 روسی نیز وجود خواهد داشت.
بنا به درخواست مشتری یک لوله سوختگیری نیز با تغییرات اندکی در سازه هواپیما به تجهیزات این جنگنده کوچک افزوده خواهد شد.
پیشران:
یک دستگاه موتور کلیموف RD-93 با سیستم پس سوز (نوع ضعیف تری از موتور RD-33 جنگنده میگ-۲۹)
ابعاد:
طول: ۱۳ متر و ۹۶ سانتی متر
ارتفاع: ۵ متر و ۱۰ سانتی متر
فاصله دو سر بالها: ۹ متر
وزن:
وزن خالی: ۶۳۵۰ کیلوگرم
حد اکثر وزن تسلیحات: ۳۸۰۰ کیلوگرم
حد اکثر وزن برخواست: حدودا ۱۲۷۰۰ کیلوگرم
مشخصات:
حد اکثر سرعت: ۱٫۶ ماخ
مسافت مورد نیاز برای برخواست: ۵۰۰ متر
مسافت مورد نیاز برای نشست: ۷۰۰ متر
سقف پرواز: ۱۶۵۰۰ متر
شعاع عملیاتی: ۱۲۰۰ کیلومتر بعنوان جنگنده و ۷۰۰ کیلومتر برای حمله به اهداف زمینی
رنج پروازی: ۱۶۰۰ کیلومتر با سوخت داخلی و ۲۲۲۰ کیلومتر با مخازن اضافه
محدودیت جی: بیشتر از ۸ جی
کشورهای کاربر:
چین (صد ها فروند) – پاکستان (۱۵۰ فروند) – گفته می شود ایران نیز علاقه مند است تا با خرید حدود ۴۰ تا ۵۰ فروند از این جنگنده، آنها را جایگزین جنگنده های قدیمی F-7 خود نماید.
قیمت:
۱۵ تا ۲۰ میلیون دلار (بسته به انتخاب های مشتری نظیر نوع رادارا، قابلیت سوختگیری هوا به هوا و… متغیر است) برای هر فروند (اعلام شده در اواسط ۲۰۰۳)
هزینه اجرای پروژه بیش از ۱۵۰ میلیون دلار بود که پاکستان ۷۵ میلیون دلار آن را پرداخت کرده قراردادهایی به مبلغ ۴۵۰ میلیون دلار برای خرید آن دارد (بدین گونه تا ۵۰ الی ۶۰ درصد در پروژه سهیم شده است.)
مدل کابین پیشرفته جنگنده FC-1
ملاحظات:
جنگنده FC-1 یا Fighter China که با نام Super-7 نیز شناخته می شود جنگنده ای ارزان قیمت است که برای کشور های کم درآمد تولید شده است. تجهیزات قابل استفاده توسط این جنگنده هنوز هم تا حدودی نامشخص مانده است، نمونه آزمایشی این پروژه در پاکستان به نام JF-17 و با کد Thunder شناخته می شود، لازم به ذکر است که این جنگنده از یک سیستم پرواز با سیم و دیگر سیستم های دیجیتالی بهره می برد.
طرحی از جنگنده چینی FC-1 در حال حمل تسلیحات مختلف
تاریخچه:
این برنامه در فوریه ۱۹۹۲ شروع شد و پس از پایان همکاری های میان آمریکا و چین در این برنامه و خروج ایالات متحده از این طرح، پاکستان در سال ۱۹۹۴ به این طرح ملحق شد، لازم به ذکر است شرکت میکویان نیز در مراحل طراحی جنگنده همکاری داشت. اولین بار در نمایش هوایی پاریس یک مدل از این جنگنده به نمایش گذاشته شد، در نهایت اولین نمونه آزمایشی این جنگنده اولین پرواز خود را در ۱۹۹۷ انجام داد، بدلیل تردید پاکستان در ادامه همکاری در این طرح در سال ۱۹۹۷ این طرح متوقف شد، اما در ژوئن ۱۹۹۹ در سفر نواز شریف (نخست وزیر وقت پاکستان) به پکن بر اساس توافقات قانونی این پروژه از سر گرفته شد، در سال ۲۰۰۱ اولین نمونه آزمایشی از این جنگنده با اندازه های واقعی (گویا پرواز سال ۱۹۹۷ با یک نمونه کوچک انجام شده است :مترجم) اولین پرواز خود را انجام داد.
در ۳۱ می ۲۰۰۳ اولین FC-1 عملیاتی تولید شد و پرواز آزمایشی خود را در ۲۴ یا ۲۵ آگوست انجام داد، در این پرواز بعد از تاخیر طولانی این جنگنده از زمین برخواست و ۱۵ تا ۲۰ دقیقه به پرواز ادامه داد. در سوم سپتامبر نیز اولین پرواز رسمی این جنگنده انجام شد، این پرواز در فرودگاه ونجیانگ انجام شد و در این مراسم فرمانده وقت نیروی هوایی مارشال کلیم سادات نیز حضور داست، تولید این جنگنده از سال ۲۰۰۶ شروع شده است.
نمونه سوم جنگنده FC-1
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391
|
|
عراق تعداد ۵۷ فروند هانتر Hunter FGA.59B/ Hunter FGA.59A و ۵ فروند نمونه ی آموزشی Hunter T.69 اون رو تا پیش از جنگ در اختیار داشت این هواپیما در سالهای ابتدای جنگ در عملیاتهای هجومی شرکت داشت ولی بدلیل قدیمی بودن و فرسودگی از خدمت مرخص شد و جای خود را به جنگنده های چون سوخو۲۰ و سوخو۲۲ و میگ ۲۳ داد.
:: موضوعات مرتبط:
نیروی هوایی ,
,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : HP
تاریخ : پنج شنبه 5 مرداد 1391
|
|
|
|
|
|
|